دسته‌بندی نشده

مــدارس بـا تبعیــض بـازگشــــایی شــد

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»،  27 اردیبهشت و بازگشایی مدارس بعد از چندماه تعطیلی به‌خاطر شیوع کرونا، البته با قید حضور اختیاری دانش‌آموزان! این خلاصه‌ای از آخرین سناریوی نظام آموزشی کشور برای ادامه روند پروسه آموزش در کشور است که با وجود اینکه هنوز سه روز هم از اجرایی شدن آن نمی‌گذرد تا حدی امتحان خود را پس داده و سیل انتقادات دوباره متوجه مسئولان عالی آموزش‌وپرورش شده است. بعد از شیوع گسترده این ویروس کشنده در کشور، آن هم در اوایل آخرین ماه سال 98 مدارس به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین محافل ایجاد اجتماعات تعطیل شدند و بعد از آن روند آموزش با حالت عجیب و نگران‌کنند‌ه‌ای مواجه شد. بالاخره این سطح از وقفه در پروسه آموزش در ایران و بسیاری از کشور‌های دنیا مسبوق‌به‌سابقه نبود و همین مساله باعث شد ذیل عدم‌آمادگی‌‌های از قبل ایجادشده و نبود زیرساخت‌‌های مناسب، آزمون و خطا کردن روش‌‌های مختلف به‌عنوان راهکار اصلی نظام آموزشی موردتوجه قرار گیرد. ابتدا گفته شد دانش‌آموزان در مدارس تجمع نکنند! مساله‌‌ای که ذاتا با اصل وجود و فلسفه مدارس که محلی برای تجمعات دانش‌آموزان است، در تضاد بود، بعد از آن و با تعطیلی مدرسه‌ها، آموزش تلویزیونی به‌عنوان راهکار اصلی ادامه روند آموزش اتخاذ و اجرا شد، اما عدم‌استقبال و برآورده نشدن انتظارات باعث شد این سناریو نیز همچون تصورات اولیه خیلی‌زود نخ‌نما شود. ایجاد سامانه شاد به‌منظور روش ایده‌آل نظام آموزشی برای به سرانجام رساندن آموزش در سال تحصیلی فعلی آخرین و اصلی‌ترین راهکاری بود که به ذهن مدیران آموزشی رسید، اما این سناریو نیز خیلی زودتر و بدتر از قبلی‌‌ها با شکست مواجه شد، چراکه نه زیرساخت‌‌های لازم جهت بهره‌مندی از شاد برای همه مهیا بود و نه کیفیت فنی لازم در این شبکه در اختیار آنهایی بود که تجربه استفاده از فضا‌هایی نظیر تلگرام و واتس‌اپ را داشتند. حالا اما با گذشت حدود سه ماه از تعطیلی مدارس، وزارت آموزش‌وپرورش برخلاف ادعا‌های قبلی‌ای که قرار بود مدارس آخرین جایی باشند که پس از ماجرای مبارزه با کرونا باز می‌شوند، قبل از خیلی جا‌های دیگر اقدام به بازگشایی مدارس کرد و با این قید که دانش‌آموزان می‌توانند به‌صورت اختیاری در مدرسه‌‌ها حاضر شوند، قصد دارد این روش را هم آزمایش بکند تا شاید کمی از بار انتقادات و فشار‌هایی را که در شرایط کرونایی متحمل شده است، از دوش خود زمین بگذارد، اما واقعیت حالا نشان می‌دهد که این بازگشایی مدارس هم درحال طی همان مسیری است که قبل‌تر، آموزش تلویزیونی و سامانه شاد و مانند آنها طی کردند.

آمار ابتلا صعودی، وضعیت همچنان بحرانی؛ اما مدارس باز شدند!

چندروزی است که با تمام ادعا‌ها و توضیحات و توصیفات در اخبار شاهد سیر صعودی تعداد مبتلایان به کرونا در کشور هستیم. آمار‌ها حالا و بعد از آنکه برای مدت محدودی سیر نزولی داشت و حتی در برهه‌ای به زیر هزار نفر در روز هم رسیده بود، دوباره شدت گرفته و میل به صعود دارد. در چنین وضعیتی، با وجود وضعیت قرمز تعدادی از استان‌‌ها و شهر‌های کشور و البته ذیل توصیه و تشریح اکید مسئولان نظام بهداشت کشور مبنی‌بر اینکه با توجه به توان موجود نظام بهداشت و سلامت و وضعیت شیوع کرونا در ایران هنوز در وضعیت نگران‌کنند‌ه‌ای هستیم و نباید زود عنان از کف داده و وضعیت را نرمال تلقی کنیم، مدارس باز شده‌اند و کادر مدرسه و معلمان در مدارس حاضر شده‌اند و دانش‌آموزان هم به‌صورت اختیاری می‌توانند دوباره پشت نیمکت‌‌ها بنشینند. روز گذشته در همین صفحه از وضعیت واقعی شیوع کرونا و پروسه مقابله و مبارزه با این ویروس در کشور نوشتیم و گفتیم تزریق این خوش‌خیالی که ما از پیک اصلی کرونا عبور کرده‌ایم و وضعیت تا حدی مطلوب است، ادعای صحیحی نیست و این ادعا نه مصرف داخلی مطلوبی دارد و نه تجربه سایر کشور‌ها امیدی برای نتیجه‌گیری مطلوب باقی گذاشته است. به گفته یکی از مسئولان نظام بهداشت و سلامت کشور، چین و آلمان و برخی دیگر از کشور‌های دنیا که به‌صورت جدی با مساله شیوع کرونا درگیر بوده‌اند، با چنین خیالی که از شرایط پیک اصلی عبور کرده‌اند مبادرت به بازگشایی و ازسرگیری برخی فعالیت‌‌ها کردند، اما خیلی‌زود دوباره با اوج‌گیری روند ابتلا و شیوع مواجه شدند و عقب برگشتند و تاحدی محدودیت‌‌های قبلی را بازگرداندند. خب، با چنین تصویری واقعا بازگشایی مدارس در این وضعیت توجیه‌پذیر است؟

مخالفت مجلس با بازگشایی مدارس

و اما بعد، همان‌طور که گفتیم و نوشتیم، این تصمیم اخیر مسئولان نظام آموزشی کشور مبنی‌بر بازگشایی مدارس برخلاف ادعایی است که پیش از این در ارتباط با این مهم شده بود. بعد از شیوع کرونا در کشور و بعد از تعطیلی مدارس و وضعیت بحرانی که در کشور از منظر اپیدمی بیماری و مرگ‌ومیر‌های فراوان ایجاد شده بود، گفته شد مدارس و مراکز آموزشی آخرین جا‌هایی هستند که رنگ بازگشایی را به خود خواهند دید و به روال عادی فعالیت‌‌ها باز خواهند گشت. اما حالا با گذشت حدود سه ماه مبارزه نفسگیر با شیوع کرونا در کشور شاهد این هستیم که مدارس حتی قبل از دانشگاه‌‌ها و مراکز آموزشی وابسته به وزارت علوم و وزارت بهداشت و حتی مراکز وابسته به وزارت ورزش و جوانان، حتی قبل از رستوران‌‌ها و خیلی دیگر از اماکن و مشاغل، فعالیت‌‌های خود را آغاز کرده‌ و حالا وارد روز سوم شده‌اند. اقدامی که همچنان موردتایید برخی مسئولان هم نیست و مخالفت‌‌هایی با آن صورت گرفته است.

میرحمایت میرزاده، سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس درباره بازگشایی مدارس از تاریخ 27 اردیبهشت‌ماه، عنوان کرد: «کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس طی دو جلسه با حضور وزیر آموزش‌وپرورش و معاونان وی در اواخر فروردین‌ماه در وزارت آموزش‌وپرورش و اردیبهشت‌ماه در محل کمیسیون آموزش، صراحتا مخالفت خود را با بازگشایی مدارس در ادامه سال تحصیلی اعلام کرد. نظر کمیسیون آموزش و تحقیقات این است که مدارس باید آخرین محل برای بازگشایی و نخستین مرکز برای تعطیلی در چنین بحران‌‌هایی باشد. بازگشایی مدارس در چنین وضعیتی ضرورتی ندارد که جان و سلامت جامعه را به خطر بیندازد. این طرح در عمل قطعا شکست خواهد خورد و فقط بر آمار مبتلایان می‌افزاید. کسانی که به اجبار معلمان و دانش‌آموزان معصوم را قبل از دانشجویان به مدارس می‌کشانند باید عواقب تمام تصمیمات نامناسب و غیرکارشناسی خود را برعهده بگیرند. حتی این بی‌سلیقگی به‌حدی بود که اعضای تصمیم‌گیرنده صبر نکردند ماه مبارک رمضان به اتمام برسد و بعد از آن اقدام به بازگشایی مدارس کنند. اگر قرار به بازگشایی مدارس بود، چرا از اپلیکیشن شاد با چنین هزینه‌ هنگفتی رونمایی شد و هزینه‌‌های زیادی به خانواده‌‌ها تحمیل شد؟»

چالش‌های جدی بازگشایی مدارس و مساله عدالت آموزشی

به‌هروصف با تصمیم مسئولان عالی نظام آموزشی کشور مدارس در 27 اردیبهشت‌ماه بازگشایی شد و حالا با گذشت سه روز چالش‌ها و مصائب این اتفاق یکی‌یکی خود را نشان می‌دهد. مساله اولی که در این بازگشایی قابل‌تامل بود همین موضوع اختیاری‌بودن حضور دانش‌آموزان در مدرسه‌هاست. روز گذشته وزیر آموزش‌وپرورش در نشست خبری خود گفت: «خبری که از سراسر مدارس دریافت کردیم، بین ۹۵ تا ۱۰۰درصد معلمان در مدارس حاضر بودند و دانش‌آموزان هم بین ۱۰ تا ۱۵ درصد حضور یافتند.» نکته‌ای که در این اختیاری‌بودن حضور دانش‌آموزان در مدارس وجود دارد، این است که اولا تعداد قابل‌توجهی از خانواده‌ها اجازه حضور فرزندشان را آن هم دراین شرایط خاص کرونایی در مدارس نمی‌دهند و این مساله امکان آموزش و رفع‌اشکال را از این دسته از دانش‌آموزان به‌صورت حضوری سلب می‌کند. ثانیا اینکه اغلب دانش‌آموزانی که تن می‌دهند در چنین شرایطی در مدرسه حاضر شوند خارج از دو گروه نیستند؛ یا آنهایی هستند که به دلیل فقر یا هر چیزی نزدیک به این مفهوم امکان دسترسی به سامانه شاد را نداشتند و ندارند و حالا مجبور به حضور در مدرسه هستند یا آنهایی هستند که خانواده‌هایشان خیلی وسواس و قیدی به رعایت پروتکل‌های بهداشتی ندارند. ثالثا مساله‌ای که وجود دارد ایجاد نوعی دودستگی است، دانش‌آموزی که به هرطریق در مدرسه حاضر شده و رفع‌اشکال برای او انجام شده و دانش‌آموزی که برای حفظ سلامتی از حضور در مدرسه امتناع کرده است و حالا امکان رفع‌اشکال حضوری و باکیفیت برای او میسر نیست و نشده، این مساله در آینده و خصوصا در پروسه امتحانات مشکلاتی جدی برای دانش‌آموزان ایجاد خواهد کرد. اما از مسائل مربوط به دانش‌آموزان که عبور کنیم، به معلمانی می‌رسیم که تقریبا در چنین شرایطی تمامی آنها در مدارس حاضر شده و با مشکلاتی روبه‌رو هستند. اولین مشکل اینکه آنها مجبورند به‌صورت اختصاصی در بسیاری از مدارس به تعداد اندکی از دانش‌آموزان آموزش بدهند و به‌صورت حضوری رفع‌اشکال کنند که این مساله آن هم در این شرایط و در ماه مبارک رمضان خیلی اتفاق مبارکی نیست. نکته دیگر اما اینکه معلمان باید چندباره مباحث و مفاهیم درسی را تدریس کنند، برای مثال سوای تدریس در سامانه‌های آنلاین و اینترنتی، مجبورند با حضور در مدارس به‌صورت مستقیم نیز به آن دانش‌آموزانی که به مدرسه آمدند هم مفاهیم درسی را منتقل کنند و این دوباره‌کاری برای آنها نه‌تنها نوعی وقت‌کشی است که هیچ صرفه اقتصادی خاصی هم ندارد. درکنار این شبکه مشکلات موجود، بد نیست اشاره‌ای هم به شکاف بین دولتی‌ها و غیردولتی‌ها در مساله ایجاد فضای بهداشتی و سلامت کنیم، مدارس دولتی که در تمام طول سال تحصیلی از تامین ماژیک و گچ موردنیاز کلاس‌های خود عاجزند و دست در جیب والدین دانش‌آموزان دارند، چگونه می‌توانند در این شرایط همپای مدارس خاص و پولی که بعضا امکانات خاص بهداشتی را فراهم آورده‌اند، فضای مطلوب و سلامتی را برای دانش‌آموزان ایجاد کنند؟ به‌هرحال شکاف در پروسه آموزش پیش از ماجرای کرونا هم بود و حین شیوع این بیماری هم خود را به‌وضوح نشان داد، حالا در شرایط فعلی و با اتخاذ تصمیمات جدی همچنان آن چیزی که بیش از گذشته تشدید و تعمیق می‌شود، مساله عدالت آموزشی و عدم‌دسترسی مطلوب بسیاری از دانش‌آموزان به آموزش است.»

دربرابر تصمیمات  متناقض  و نسنجیده  شگفت‌زده‌ایم

هامون سبطی، دبیر کارگروه آموزش‌ دیده‌بان شفافیت و عدالت و مدیر سابق انجمن فرهنگی ناشران آموزشی در ارتباط با بلبشوی مدیریتی در نظام آموزشی کشور در ماجرای کرونا با «فرهیختگان» به گفت‌وگو پرداخت و ضمن تشریح وضعیت موجود خاطرنشان کرد: «واقعیت این است که خیلی از معلمان و فعالان آموزشی دچار شگفتی هستند، به‌طوری که می‌توان گفت در برابر این همه تصمیمات متناقض و کوتاه‌مدت و نسنجیده‌ای که در طول این چند ماه در سیستم آموزشی کشور به‌ویژه در آموزش‌وپرورش گرفته شده متعجب هستند و به‌همین‌خاطر من شک می‌کنم آیا گوش شنوایی برای این صحبت‌ها وجود دارد یا خیر. اگر هست آیا این شنیده‌ها در پروسه‌ای پردازش می‌شود و از آن نتایجی گرفته می‌شود یا خیر. ابتدا بگذارید به یک موضوع فرعی اشاره کنم. ماجرای فقیر و غنی ماجرای ملی نیست. ماجرای مشکلات سیاستگذاری و مشکلات مدیریتی است، یعنی اگر از فرزندان این کشور در برخی مدارس در برابر کرونا به وسیله ماسک و تب‌سنج محافظت می‌شود، جای تقدیر دارد، نه اینکه دوباره بخواهیم تنفر اجتماعی ایجاد کنیم و من واقعا از رسانه‌ها تقاضا دارم دچار چنین دامی نشوند. باید دست مدیر مدرسه را ببوسیم که این کار را انجام داده، نه اینکه بگوییم شکاف فقیر و غنی بیشتر شده است. این اصلا رویکرد درستی نیست. باید بگوییم چرا در مدرسه‌هایی که دولت جمهوری اسلامی ایران به کمک بیت‌المال آنها را تصدی‌گری می‌کند، این اتفاق رخ نداده و درست همه‌چیز برعکس عمل می‌شود.

تعطیلی مدارس نشان داد خیلی اتفاق خاصی از منظر آموزشی در آنها نمی‌افتد!

سبطی ادامه داد: «درمورد اینکه بازگشایی مدارس کار درستی بود یا خیر، اتفاقا در این چهار، پنج ماه یک محک خوبی مدارس ایران خورده و خانواده‌ها و بچه‌ها که از بودن در محیط مدرسه محروم بودند توانستند خوب بررسی کنند که بودن در محیط مدرسه چه فایده‌ای دارد. هر چیزی با ضد خود شناخته می‌شود. سه، چهار ماه در مدرسه نبودن توانسته در مدرسه بودن را درست‌تر تعریف کند. آنچه من به‌عنوان معلم با بیش از شاید 30هزار دانش‌آموز از راه مجازی و گاهی حضوری در ارتباط هستم، به دست آوردم این است که بیشترین چیزی که برای بچه‌ها جذاب بود باهم‌بودن آنها در مدرسه‌ها بود. یعنی درواقع جنبه اجتماعی مدرسه مدنظر است والا آموزشی که در مدارس داده می‌شد از روی برآیند و برون‌ده آن متوجه می‌شدیم بازده قابل‌قبولی نیست و نمره قبولی نمی‌گیرد، بنابراین بسته بودن مدارس خیلی لطمه به وضعیت آموزشی بچه‌ها نزده است، چراکه اتفاق مهمی در مدارس رخ نمی‌داده است. این فرصت بسیار ارزشمند بود که آموزش‌وپرورش آن را نابود کرد و واقعا از این جهت مایه تاسف است. آموزش‌وپرورش به‌خاطر اینکه دچار وحدت مدیریت نیست و از واقعیت‌های جاری در جامعه بی‌خبر است و پشت شعارهای مکتبی و سیاست‌زدگی خود پنهان شده است، متوجه نیست آنچه به‌عنوان خوراک فرهنگی و پرورشی و آموزشی به بچه‌های ایران داده می‌شود، جذاب نیست اما در این فرصت می‌توانست از نخبگان کشور کمک گیرد تا همین مطالب کتاب‌های درسی آموزش‌وپرورش را که بسیاری از آنها هم ساختارهای ارزشمندی دارند و فکر خوبی پشت آنها بوده ولی در زمان اجرا به افراد نخبه سپرده نشده است، طوری ارائه دهند که بتوانند کتاب‌های آموزش‌وپرورش برای هم دانش‌آموزان و هم والدین کتاب‌های ارزشمندی جلوه کند و اصلا تحولی در امر عدالت آموزشی رخ دهد. من چندین‌بار در مصاحبه‌های خود به این موضوع بدیهی اشاره کردم که رادیو در همه‌جای ایران وجود دارد و سیستم آموزش رادیویی به راه بیندازید که با حداقل هزینه‌ها امکان‌پذیر بود و حداکثر رضایت مردمی را می‌توانستند برای دولت و نظام جذب کنند که متاسفانه چنین کاری نکردند و دست به تاسیس شبکه‌ای زدند که نمی‌خواهم وارد مسائل فنی و مالی آن بشوم اما حداقل چیزی که درباره آن می‌دانم این است که کلمه شاد اغلب با چهره‌های ناراحت بچه‌ها همراه است و هم معلمان و هم دانش‌آموزان ناراحت هستند و می‌گویند خیلی از این کارها را در شبکه تلگرام انجام داده بودیم و دوباره ما را مجبور کردند همین‌ها را در شبکه شاد بیاوریم. مگر ما چقدر حقوق می‌گیریم و چقدر وقت داریم که بخواهیم دوباره‌کاری کنیم، برای اینکه شبکه‌ای را می‌خواهند سرپا نگه داشته باشند. بازخوردی که در این یکی، دو ماه از شبکه شاد داشتم یک بازخورد متوسط رو به پایین است، درحالی‌که می‌توانستند به کمک رادیو و تلویزیون یک تحول بنیادین در آموزش کشور به وجود بیاورند و این فرصت را سوزاندند و جای تعجب و بازخواست دارد.»

اعتماد مردم از مسئولان نظام آموزشی  با تصمیماتی که در این ایام گرفتند، سلب شده است

عضو سابق شورای منابع آموزشی و تربیتی وزارت آموزش و پرورش در ادامه مساله اعتماد عمومی به سیاست‌های مسئولان نظام آموزشی و میزان اقبال این سیاست‌ها در آینده گفت: «به‌هرحال مردم سکان کشتی زندگی خود را دست مسئولان سپرده‌اند. از مسئولان حرف‌شنوی دارند، منظورم مردم ایران نیست بلکه منظور کل جهان درطول تاریخ است. فلسفه تشکیل حکومت و دولت از همین‌جا بوده است. هرچقدر آن مسئول درست‌تر بتواند کشتی را هدایت کند مردم هم به او اعتماد بیشتری دارند، هرچه این کشتی را نادرست‌تر هدایت کند اعتماد مردم سلب می‌شود و تنها سرمایه حکومت‌ها اعتماد مردم است. درمورد مسائل بسیار ساده‌ای مانند اینکه آیا از کتاب‌های درسی سال دوازدهم مطالبی حذف می‌شود یا نمی‌شود، حدود دو ماه طول کشید تا مسئولان آموزش و پرورش به نتیجه برسند. درحالی که موضوع بسیار ساده‌ای بود و با اندکی هوش و ذکاوت می‌شد فهمید باید این کار اتفاق افتد. اگر این کار را در اسفندماه انجام داده بودند سازمان سنجش هم می‌توانست کار خود را راحت‌تر انجام دهد. متاسفانه تازه به سازمان سنجش ابلاغ شده که باید از 20 درصد کتاب‌های تحصیلی جدید سوال طرح نکند، درحالی که سوالات سازمان سنجش طراحی شده بود و باید دوباره این سوالات طراحی شده را بیرون بکشند و پرونده را باز کنند و از آن 20 درصد مطالب سوالات را حذف کنند و این مطمئنا باعث مشکل می‌شود و خیلی بعید می‌دانم سازمان سنجش الان بتواند این وصله‌وپینه‌ها را انجام دهد. نهایتا در کنکور سال 99 سوالاتی خواهیم داشت که از زیر دست طراحان سازمان سنجش دررفته و از آن 20درصدی که گفته شده حذف می‌شود، سوال مطرح می‌شود. اگر اسفند‌ماه همین تصمیم ساده را که نیاز به هوش و ذکاوت زیادی نداشت می‌گرفتند، این مشکل برای کنکوری‌های سال 99 احتمالا پیش نمی‌آمد. بعد از اینکه این تصمیم را گرفتند در کمال شگفتی شاهد هستیم برای تعیین 20درصد مطالبی که باید از پایان کتاب‌های سال دوازدهم حذف شود، سه‌بار اطلاعیه دادند. این مسائل غیرقابل‌تحمل است، اینها غیرقابل‌بخشش است. برای تعیین 20درصد مطالب یک کتاب نباید یک وزارت سه‌بار درآن تجدیدنظر کند. همین یک نمونه را ببینید، خود حدیث مفصل بخوان از مجمل! تناقض‌گویی‌هایی درمورد زمان کنکور داشتند بماند، آنقدر این موضوع  برای فعالان آموزشی نظیر من اعصاب‌فرسا بود که باید پاسخگوی تصمیمات نادرست در برابر دانش‌آموزان می‌بودیم و همچنین برای سازمان سنجش و حتی دانش‌آموزان کشور که نمی‌خواهم وارد این موضوع شوم. با این سابقه‌ای که در بحران کرونا آموزش‌وپرورش از خود به جا گذاشته من امیدوار نیستم مردم به گفته‌ها و توصیه‌های این وزارتخانه در آینده عمل کنند. اعتماد مردم در این زمینه سلب شده است. بنابراین نمی‌گویم هیچ آینده روشنی برای آموزش کشور متصور نیستم.

تصمیم اخیر آموزش‌وپرورش ما را شگفت‌زده کرد

در ادامه عادل برکم، کارشناس مسائل آموزشی نیز در ارتباط با تصمیم اخیر وزارت آموزش‌وپرورش در ارتباط با بازگشایی مدارس خاطرنشان کرد: «شرایط پیش‌آمده شرایط اضطراری است. ان‌قلت‌هایی که در مساله شاد داشتیم، مسائلی بود که می‌توانستیم درباره آن فکر کنیم ولی الان شرایط طوری است که نمی‌دانم چه چیزی بگویم. این مشکلات و شکافی که وجود دارد و کمبود امکانات دولتی که برای مسائل بهداشتی وجود دارد، به همه مصائب قبلی اضافه می‌شود. اگر واقعا آمار وزارت بهداشت در ارتباط با ابتلا به کرونا رو به افزایش است، چرا آنقدر بی‌فکر هستند که در این شرایط مجوز بازگشایی مدارس را داده‎اند. این جای تعجب دارد. این سوال وجود دارد که مسئولان تا این اندازه بی‌توجه هستند؟ نمی‌توانم نظر خاصی بدهم، چون باورپذیر نیست کرونا تمام نشود و اجازه بازگشایی مدارس را بدهند و این اتفاق برای ما شوک‌آور بود.»

آموزش‌وپرورش تقریبا در تمام سناریو‌هایی که درپیش گرفت، شکست خورد

برکم در ارتباط با سناریو‌های مختلف و البته شکست‌خورده وزارت آموزش‌وپرورش در ایام کرونایی گفت: «آموزش‌وپرورش سناریو و دید مناسبی از ابتدا نداشت. اولین نکته‌ای که مسئولان اعلام کردند و خیلی تعجب‌آور بود و به نظر مضحک می‌رسید، این بود که گفتند دانش‌آموزان به مدرسه بروند ولی از تجمعات خودداری کنند، درصورتی‌که مدرسه محل تجمع است. بعد از آن سراغ آموزش تلویزیونی و سپس شاد رفتند، وقتی این طرح‌‌ها اجرا شد دو گروه دانش‌آموز وجود داشت. یک‌سری دانش‌آموزانی بودند که به امکانات ارتباطی دسترسی و وسایل دیجیتال داشتند و به اینترنت دسترسی داشتند و آموزش ازطریق اینترنت و فضای مجازی پیگیری شد. یک‌سری گروهی بودند که به این امکانات دسترسی نداشتند. به‌جای اینکه آموزش‌وپرورش تمرکز را روی گروهی بگذارد که امکانات نداشتند، بحث آموزش از راه دور یا به‌صورت مکتوب و چندرسانه‌ای یا هر روشی که وجود دارد، ترتیب دهد و روی آنها تمرکز کند، وقت و تمرکز خود را روی این گذاشت که سامانه‌ پیام‌رسانی از نو اختراع کند که به نظر من اختراع دوباره چرخ بود. تمرکز روی توسعه پیام‌رسان جدید ایده نامناسبی بود که متاسفانه دنبال شد. جدای از اینکه حاشیه‌‌ها و اتفاقاتی به‌همراه داشت. همین مسائل باعث شد الزام حضور دانش‌آموزان در مدارس احساس شود و دانش‌آموز حضور داشته باشد، امیدواریم این بازگشایی برای بچه‌‌ها مشکلی ایجاد نکند. اختیاری اعلام‌شدن آن در خیلی از پایه‌‌ها اعم از پایه‌‌های کمتر باعث شده خانواده‌‌ها راغب نباشند بچه‌‌ها را به مدرسه بفرستند. به‌خاطر اینکه دانش‌آموز مقطع ابتدایی خیلی نمی‌تواند رعایت کند و از سمت دیگر معلمی که آنجا حضور دارد، این انتظار از او وجود دارد که برای رفع اشکال برود و تدریس مجازی را هم داشته باشد. این مشکل‌ساز است. اما برای رشته‌‌های فنی و هنرستان حضور دانش‌آموزان نیاز است و برای اینکه نیاز است دانش‌آموزان کار عملی را بیاموزند، بیشتر هم استقبال شده است. در مقاطع پایین خیلی حضور دانش‌آموزان ضروری نیست و استقبالی هم از آن نشد. همین‌طور اگر به دانش‌آموزان بگویید اختیاری است، قطعا نیامدن را انتخاب می‌کنند. در کل بهتر این بود که این بازگشایی صورت نگیرد.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *