به گزارش هم میهن آنلاین
از امروز جلسه علنی مجلس برای بررسی صلاحیت وزیران پیشنهادی دولت چهاردهم آغاز میشود و وزرای پیشنهادی، آماده بررسی کارنامه و برنامههای خود میشوند. حسین سیماییصراف هم در کنار سایر وزرای پیشنهادی برنامه خود را برای تصدی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در هفت محور اعلام کرده است؛ نظام آموزش عالی هوشمند شایستهمحور، توانمندساز و کارآمد، نظام فرهنگی انسانساز و اخلاقمدار، نظام علم، فناوری و نوآوری بومی هوشمند و اثربخش در پیشرفت و عدالت، توسعه مشارکت و همکاریهای ملی و بینالمللی جهت کسب مرجعیت علمی، توسعه زیرساختهای کلیدی و شتاببخشی و نظام تدبیر آموزش پژوهش و فناوری، محورهای انتخابی اوست که بهصورت رسمی اعلام شد. حالا کارشناسان مستقل میگویند، اگرچه سیماییصراف سابقه خوبی در مناصب گذشته خود دارد، ولی برنامهای شعاری و بهدور از شفافیت، عدالت و واقعیت دارد که با شرایط حوزه این وزارتخانه ناسازگار است.
هامون سبطی، دبیر کارگروه آموزش دیدبان شفافیت و عدالت در گفتوگو با «هممیهن»، برنامه پیشنهادی حسین سیماییصراف را بررسی کرده است:
در شرایط فعلی، اولویت انتخاب وزرا و حتی معاونان آنها باید انتخاب افرادی باشد که این سمتها از آنها اعتبار بگیرند و نه برعکس، البته این موضوع را باید باتوجه به محدودیت و امکانات آقای پزشکیان بررسی کرد. خود آقای سیماییصراف و رئیسجمهوری ادعایی ندارند که گزینه وزارت علوم جزو چهرههای کاملاً شناختهشده علمی و تاثیرگذار در کشورند.
با معرفی آقای سیماییصراف فعلاً اعتباری به وزارت علوم افزوده نمیشود، اما باید ببینیم در عمل چه اتفاقی خواهد افتاد. مثالی میزنم: اولین کتابهای درسی که منتشر شده بود، با نامهایی مانند احمد آرام و جلال آلاحمد مزین شده بود؛ چهرههایی بزرگ که کتابهای درسی از آنها اعتبار میگرفت اما حالا همه صف کشیدند که جایی در شناسنامه کتابهای درسی داشته باشند و مؤلف کتاب درسی بودن را دستمایه اعتبار خود کنند. ما در شرایط فعلی نیاز به آدمهای بزرگی داریم که به نهادهایی که از دید مردم بعضاً اعتبار خود را از دست دادهاند، وزن و اعتبار را برگردانند. خوشبختانه امروز همه وزرای پیشنهادی و برنامههای آنها زیر ذرهبین افراد و گروههای بسیاری قرار دارد. با نگاهی که به برنامه آقای سیماییصراف داشتیم، سه موضوع در آن به چشم میخورد:
۱- بخشهایی از برنامههای بالادستی در این برنامه وجود داشت که اگر به این شکل مؤثر بودند، پیش از این مشکلات فعلی را حل میکردند اما در این برنامه، این موارد را در حد شعار بهحساب میآوریم.
۲- ازطرفدیگر بخشهایی از برنامه، بیان امید و آرزوست و نمیتواند بهعنوان برنامه درنظر گرفته شود؛ اگر یک وزیر بتواند یکدهم این امیدها و آرزوها را برآورده کند، کارنامه درخشانی خواهد داشت. صف کردن اینهمه امید، آرزو و شعار بهنظر میرسد همان سنگ بزرگ باشد و نشانه نزدن. حداقل این امیدها باید اولویتبندی میشد.
۳- آنچه من از برنامه میدانم این است که برخی پارامترها باید در آن قابل اندازهگیری باشد، اما آنچه در این برنامه وجود داشت کمتر قابلیت اندازهگیری داشت. پارامتر زمان در این برنامه وجود ندارد و مشخص نیست در چه محدوده زمانی باید به این اهداف رسید. پارامتر بازخورد، سنجش دستاورد، تامین بودجه و تامین منابع انسانی در آن وجود نداشت. درمجموع آن را برنامهای از سوی یک مسئول دردآشنا و بلندپایه ندیدم. علاوه بر این، این برنامه فاصله زیادی با شفافیت و عدالت دارد.
مشکل اصلی دانشگاههای ما ورود افراد غیرمتخصص و فرصتطلب از راههای مختلف ازجمله خرید سوالات کنکور در همه مقاطع، تبانی برای ورود به رشتههای دانشگاهی، خرید صندلی و سهمیههای ناشایستهسالارانهای است که روزبهروز بر تعداد آنها افزوده میشود. همین روند باعث شده میزان استادانی که دانشگاه از آنها اعتبار میگیرد، کاهش پیدا کند. بسیاری از استادان کسانی هستند که اگر مقام استادی و هیئتعلمی را از آنها بگیرید، حرف خاصی در محافل علمی و فرهنگی برای گفتن ندارند. در طول این سالها افراد بسیاری با استفاده از رانتهای مختلف، گاهی با یک مصوبه شبهقانونی و گاهی از راه تخلف، به دانشگاه وارد شدند و چهره هیئتعلمی ایران را مخدوش و کارایی آن را کم کردهاند.
هرکسی که میخواهد وزیرعلوم باشد، باید درمان این عارضه را سرلوحه کار خود قرار دهد و به دانشجویان و استادان بگوید که با این خیل عظیم هیئتعلمی کمتوان و ناشایستهسالاریها چه میکند؟ تا وقتی وضعیت بسیاری از اعضای هیئتعلمی در کشور این است، نمیتوانیم انتظار زیادی از دانشگاهها داشته باشیم. دانشگاههای فعلی ما از نظر علمی و اخلاقی با دانشگاههای ۲۰ تا ۳۰ سال پیش از نظر ماهوی تفاوت پیدا کرده و این به معضل بزرگی تبدیل شده است. وزیر علوم آینده باید این توان را داشته باشد که شفافسازی کند و لیست همه افراد هیئتعلمی و نحوه ورود آنها به دانشگاه را در معرض دید عموم قرار دهد. این حداقل شفافیتی است که از او میخواهیم، در غیر این صورت با این شرایط هیئتعلمی دانشگاهها، کار زیادی از دست کسی برنمیآید.
ازسویدیگر من عنصر عدالت را هم در برنامههای ایشان برجسته ندیدم. در حال حاضر وضعیت ورود جوانان ما به دانشگاهها اصلاً عادلانه نیست و بحث سهمیهها و تاثیر قطعی معدل نیز وجود دارد که امکان ورود نخبهها ـ که در نوجوانی در مدارس غیرانتفاعی درس نمیخوانند یا اولیای صاحب سهمیه ندارند، را میگیرد. بهنظر میرسد آقای سیمایی در برنامه خود از این معضل بزرگ بیخبر است، اما مسئول اصلی پذیرش دانشجویان وزیر علوم است. منابع انسانی و نخبگانی در هر کشور بهویژه در وزارتی مانند علوم و تحقیقات از بزرگترین و ارزشمندترین منابع بهشمار میآید، اما ایشان در این خصوص گویا برنامه و دغدغهای نداشتند.
با این حال مورد برجسته در کارنامه آقای سیمایی این است که از چهرههای باسواد، خبره و غیررانتی در حوزه علوم انسانی هستند که امید میدهد که توجه دانشگاهها به سمت علوم انسانی بیشتر خواهد شد، اما ازطرفدیگر باید مراقب بود که تخصص معاونان او هم علوم انسانی نباشد تا به سایر حوزهها کمتر توجه نشود. در این سالها به علوم انسانی ظلم زیادی شده و امیدواریم ایشان جلوی ادامه این روند را بگیرند. ایشان پیشزمینه کاری خوبی دارند، اما برنامههایشان عملیاتی نیست و بهنظر میآید به درد اصلی جامعه، دانشجویان و هیئتعلمی توجه ندارند. به هر روی اگر قرار باشد صدای مردم را بشنوند، ما هم از طرف دیدبان عدالت و شفافیت دست حمایت بهسمت ایشان دراز میکنیم.