متن ادبی از زهرا آزاد:
من یاد گرفتهام
قبل از اولین دیدار
پیش از روشن شدن لبان همیشه خاموشم، با اولین لبخند
پیش از سکوت کلاغهای سیاه قلبم – که قرار است برایشان دست تکان دهد –
پیش از آنکه لبان خشک دو ماهی چشمم – که پیوسته رو به هیچ باز و بسته میشود – از اشک شوق تر شود
پیش از آن که قلب آوازخوان من ساز قدیمی تپش را کوک کند
با پرواز دستهجمعی پروانهها و برگها در پاییز
شبهای مهتابی و پرستاره و قشنگ
هوهوی باد، هیهی چوپان، هایهای بیبهانهی یک جمع
رقص طلایی ابرها، مقابل دیدگان سرخ آفتاب هنگامهی غروب
سکوت مرداب، قیل و قال ناتمام گنجشکها بر سر یک تکهنان خشک شاید
برف، رعد، باران، تگرگ، رنگینکمان
روی مهربان زندگی
و انسانهایی که خلاصهی همهی خوبیهایند و همهی زیباییها و سادگیها
بگویم:
خدانگهدار…
نقد استاد: سلام خانم آزاد
اگر از من نمونهای برای نشان دادن تفاوت نثر و شعر منثور میخواستند، شاید همین شعر منثور شما یکی از بهترین نمونهها باشد. پر است از تخیلهای نو و پیچیدگیهای زبانیِ بیآلایش – بهویژه جملههای معترضهی طولانی اما پرمفهوم – تخیلتان دربارهی «چشم» فراتر از حد یک شعر اتفاقی است. ادامه بدهید!
متن ادبی از زهرا آزاد:
ملحد!
یک روز قلب من
مشهد مقدس خدا بود
و خدا خود
برای کفترهای آزاد اعتقادم گندم میپاشید!
معجزه، تپش قلبم بود
هر تپش آیتی بود
که هنوز بودم
که هنوز نفس میکشیدم
و من چونان پیامبری قلب خود را برای همهکس گشودم
برای مؤمنان هم!
و نمیدانستم
و نمیدانستم
که آنان در هیئت زائری، در قلب مشهد مقدسم، بمب خواهند گذاشت!
و کفترهای آزادم را در قفسهای پوسیدهی تحجر سر خواهند برید!
که معجزه برایشان تنها در نزول سفرههای رنگین معنا میشد و یا
عصایی به شکل اژدها!
و نمیدانستم
و نمیدانستم
که آنان حتی خدای من را
خدای خوب من را
چونان زنجیری که از گردن نازک دختری میکشند، به غارت خواهند برد.
زهرا آزاد – بامداد 13 مرداد 1392
پرسش شما: نشر دریافت و جناب آقای دکتر هامون سبطی سلام. آیا از نظر شما این نوشته میتواند یک شعر منثور محسوب شود؟ چطور میتوانم خودم توانایی پاسخگویی به این دست سؤالات را بهدست آورم؟ مثل همیشه از راهنماییهای شما بسیار سپاسگزارم و امیدوارم لایق وقتی که تا به حال صرف من کردید بوده باشم!
پاسخ و نقد استاد: سلام خانم آزاد. بله حتمن این نوشته یک شعر شاملویی (البته بیشتر به فروغ میزند!) یا همان شعر سپید بهشمار میآید. شعرهای قبلیات هم در این حوزه همه قابل قبول بودند. برای مطالعه در این زمینه میتوانی به کتاب ادوار شعر فارسی از مشروطیت تا سلطنت، از دکتر شفیعی کدکنی و کتابهای شعر زمان از محمد حقوقی مراجعه کنی. با این حال فکر میکنم باید اولویت اولت را (در شعر سپید) خواندن شعرهای سپید فروغ و شاملو بگذاری و اگر دیدی نمیتوانی با آنها ارتباط حسی برقرار کنی، چند سال صبر کن تا بزرگتر شوی و تجربهات از زندگی بیشتر!
سربلند باشی!