به گزارش راهبرد معاصر، معضل کنکور و مناقشه بر سر حذف یا تغییر روش برگزاری این ماراتن علمی، سالهاست که در مجامع مربوط به حوزه تعلیم و تربیت مطرح میشود و تاکنون توفیقی در این بحث و بررسیها وجود نداشته است؛ همچنان ضربه اصلی این آزمون یعنی غلبه آموزش صرف بر پرورش بر پیکره جامعه دانشآموزی مشهود است.
از سال گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی به دنبال آسیبهای ناشی از برگزاری کنکور بر نظام آموزش و پرورش همچنین تحصیلات آکادمیک وارد عمل شد تا به این شرایط سرو سامانی بدهد البته این کار در شرایطی پیش رفت که تب و تاب کنکور تا حدی با تسهیل مجاری ورودی به دانشگاه از طریق شرط معدل فروکش کرده بود؛ بنابراین مسیری که شورای عالی انقلاب فرهنگی در نظر میگیرد ضرورت دارد طرحی همهجانبه و پوششدهنده تمام خلاها و آسیبهای کنکور بر پیکره نظام آموزشی باشد.
با وجود این ملاحظات، طرحی اخیرا با امضای رئیسجمهور و پس از حرف و حدیث بسیار بر سر ابلاغ آن، مبنای عمل آزمونهای سراسری از سال آینده قرار گرفت و تغییراتی چون حذف دروس عمومی از ماراتن نفسگیر کنکور و تغییر در اعمال سوابق تحصیلی را برای داوطلبان کنکور 1402 و سالهای پس از آن را در پی خواهد داشت.
درباره مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی برای برگزاری کنکور، میزبان میزگردی در تسنیم با هدف بررسی توان نظام آموزشی و ظرفیت اجرایی این طرح با حضور “محسن زارعی” رئیس مرکز سنجش و پذیرش وزارت آموزش و پرورش، سیدجلال موسوی مدیرکل دفتر تدوین و راهبری اسناد و سیاستهای آموزش و پژوهش ستاد علم و فناوری دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، خسرو ساکی رئیس سابق مرکز سنجش و پذیرش وزارت آموزش و پرورش و عبدالرسول عمادی رئیس اسبق مرکز سنجش و پذرش و معاون متوسطه آموزش و پرورش بودیم.
پیش از این، بخش نخست این میزگرد را با عنوان “مصوبه جدید کنکوری؛” زلزله در ارکان آموزشوپرورش!منتشر کردیم؛ در ادامه بخش دوم این میزگرد به تفصیل آمده است:
آیا آموزش و پرورش از نظر مسائل مالی، زیرساختی و نیروی انسانی توانایی برگزاری امتحانات نهایی برای سه سال دوره متوسطه دوم را دارد؟
عمادی: همچنان بر مغایرت مصوبه کنکوری شورایعالی انقلاب فرهنگی با رویکردهای سند تحول بنیادین تاکید دارم؛ وقتی که آزمون نهایی را به پایههای یازدهم و دهم تسری میدهیم، این کار باعث میشود که ما از آموختههای دانشآموز در آن درس و سرفصل درسی، آزمون کاملی بگیریم اما مگر وقتی از پایه دوازدهم آزمون میگیریم آیا از همه آموختههای دانشآموز در آن سرفصل نیست؟!
در نظام آموزشی ارتباط طولی بین محتوا وجود دارد و همین موضوع است که دانش در هر کدام از عناوین درسی و هر کدام از حوزههای یادگیری ما خاصیت انباشتنی دارد یعنی شما چیزی که دیروز یاد میگیرید مبنای پایه میشود برای چیزی که فردا یاد میگیرید.
اصلا اینکه امتحان نهایی را در پایه دوازدهم گذاشتند از قدیم هم بوده و به این علت است که شما فرض کنید در درس فیزیک که من معلم فیزیک هستم دانشآموز اگر فیزیک پایه دهم و یازدهم را نفهمیده باشد، طبیعتا در پایه دوازدهم مشکل دارد و باید آنها را بداند؛ در ریاضیات، در زیست شناسی و شیمی و همه این درسها، چنین ارتباطی وجود دارد.
ساکی: فرمایش آقای دکتر عمادی ناظر بر این است که اهداف دورههای تحصیلی حالت سلسله مراتبی و حتی ذومرتبه دارد یعنی اهداف پایه دوازدهم، اهداف پایه یازدهم و دهم تا پایینتر را دارد؛ بنابراین وقتی شما از پایه دوازدهم در یک عنوان درسی و حوزه یادگیری امتحان میگیرید تلویحا از پایههای قبلی هم امتحان گرفتید که فلسفه امتحان نهایی هم همین بوده است.
در غیر این صورت ما باید در پایه دهم و در پایه نهم در علوم که مواردی راجع به فیزیک بوده و آنها را هم را باید آزمون بگیریم، دانشآموزان در پایه هشتم علوم خواندند و باز به فیزیک مربوط بوده است.
عمادی: تنها شاخه نظری است که باید رویکرد دانشگاهی داشته باشد، شاخه کاردانش از اساس فلسفه تاسیسش ربطی به دانشگاه نداشت و بعدها به سمت دیگری منحرف شد، در حالی که هدف از تاسیس شاخه کاردانش تربیت نیروی ماهر بود و نیروی ماهر هم که دانشگاه رفتن نمیخواهد؛ در شاخه فنیوحرفهای هدف تربیت تکنسین بوده و تکنسینها باید در آموزشکدههای فنی آموزش میدیدند.
آموزشکدههای فنی، مراکز آموزش عالی به شمار نمیرفتند و مجموعهای آموزشی بین آموزش و پرورش و آموزش عالی بودند؛ به همین دلیل آموزشکدههای فنی در آموزش و پرورش استقرار داشتند؛ هر چند که انتقال آموزشکدههای فنی به وزارت علوم و تاسیس دانشگاه فنی و حرفهای یک حرکت انحرافی بود؛ این آموزشکدهها وابسته به آموزش و پرورش بودند و در جایگاهی حدفاصل آموزش عالی و آموزش عمومی قرار داشتند.
با این ملاحظات ما فقط در شاخه نظری باید رویکرد دانشگاهی داشته باشیم و آموزشهایی که منتهی به آموزشهای تکمیلی و منتهی به دوره دکتری شود یعنی هدف تربیت دانشمند مربوط به آن شاخه است که با این تفاسیر تسری این موضوع به نظرم به پایههای پایینتر با فلسفه تعلیم و تربیت ممکن است فقط با فلسفه کنکور و با نظام گزینش دانشگاهها سازگاری داشته باشد.
دانشگاه و وزارت علوم میخواهد اهدافش را در آموزش و پرورش پیگیری کند و ممکن است با آن فلسفه بخواند در حالی که این رویکرد با سند تحول آموزش و پرورش و با ماموریت این وزارتخانه سازگاری ندارد و در تعارض است.
زارعی: نکتهای که آقای دکتر عمادی فرمایش میکنند با بحث فنی و حرفهای کاملا درست است یعنی اینکه هدف آموزش و پرورش عمومی هم این نیست که صرفاً نیروی انسانی برای تحصیلات تکمیلی باشد و فردی دیپلم بگیرد و سراغ شغل آزاد و مهارتی برود، در واقع نمیخواهیم کانالیزه کنیم که دانشآموزان حتما به این سمت بروند اما واقعیت این است وقتی دانشآموزی که شاخه کاردانش و فنی و حرفهای را انتخاب میکند، قرار است با همان مدرک فنی و حرفه ای و کاردانش خود در بازار کار برود و از مهارتی که کسب کرده، استفاده کند اما به طور مثال دانشآموزی که رشته گرافیک، فتوگرافی و … خوانده است قصد ادامه تحصیل داشته باشد مگر میتوان مانع او شد؟!
اشکال اصلی ما این است که به طور مبنایی دانشآموز را در معرض انتخاب مسیر تحصیلی قرار ندادیم هرچند معتقدیم که هدایت تحصیلی در ابتدای دوره متوسطه اتفاق میافتد اما معمولا انتخاب رشته و تصمیم جدی را به دوران کنکور حواله دادیم و اینطور وانمود میشود که اگر در پایه نهم اشتباه هم کردید بعدا فرصت جبران دارید.
وقتی دیدگاه فعلی برای کنکور ایجاد شود، اتفاقا توجه دانشآموز به هدفگذاری بیشتر معطوف شود و انتخاب مسیر تحصیلی دقیقتر اتفاق میافتد حتی شاید سراغ کنکور نیاید و مسیرش مشخص باشد.
ساکی: اگر در تحقق عدالت آموزشی منظور شما پذیرش در رشته محلهای برتر دانشگاهی باشد تفاوت چندانی بین نتایج کنکور سراسری و سوابق تحصیلی امتحانات نهایی مشاهده نمیشود چون بررسیهای آماری سال 99 را اعلام کردم و آقای زارعی هم نتایج 1400 را اعلام کردند، در مقام مقایسه با یک درصد اختلاف وضعیت هر دو را نشان می داد که رشته محلهای برتر برای مدارس خاص و استانهای برخوردار مدارس عادی و دولتی و مناطق محروم همچنان بیرون از این دایره قرار دارند.
در مورد موضوع هدایت تحصیلی هم باید توجه داشته باشیم که در دوره متوسطه دوم اتفاق نمیافتد و در دوره متوسطه اول است یعنی سوابق تحصیلی پایه هفتم، هشتم و نهم که مبنای انتخاب رشته دوره متوسطه دوم میشود. پس چه امتحان پایه دهم نهایی باشد چه غیرنهایی هدایت تحصیلی انجام شده است و تفاوتی برای دانشآموز ندارد.
مصوبه 15 تیر 1400 بهتر از اصلاحیه است؛ این اصلاحیه آموزش و پرورش را دچار چالش خواهد کرد و نخستین چالش، بیتوجهی به رویکرد سند تحول بنیادین است.
نکته دوم در بحث اجراست که آموزش و پرورش دچار چالش خواهد شد؛ چرا که برای اجرای امتحانات نهایی به سؤالات هماهنگ و یکسان و شرایط هماهنگ، زمان یکسان و تصحیح بر اساس استانداردها برای پایه دوازدهم نیاز است.
چندین جلسه کارشناسی در حضور ستاد راهبری نقشه جامع علمی کشور برگزار شد و اطمینان پیدا کردند امتحانات نهایی پایه دوازدهم براساس برخی شاخصها قابل اتکاست و دانشآموز سیستان و بلوچستان، تهران یا اردبیل در شرایط یکسان امتحان می دهند، اوراق تصحیح میشود که این فرایند اجرایی دشواری دارد؛ هنوز پایه دوازدهم را تجربه نکردیم تا بدانیم در اجرا میتوانیم شرایطی را که تعهد کردیم عملیاتی کنیم یا خیر، آن وقت آن را به پایه دهم و یازدهم تسری دادیم.
برای پایه دوازدهم حدود 5 هزار حوزه اجرا نیاز داشتیم یعنی مکانهایی که به لحاظ استانداردهای اولیه امتحانات مناسب باشند؛ هماکنون برای امتحانات پایه دوازدهم مشکل داریم و اگر امتحانات نهایی به پایههای دهم و یازدهم تسری پیدا کند، فضا از کجا میآوریم حتی اگر ساعت هم تقسیم کنیم یعنی 8 تا 10 صبح پایه دوازدهم و در ساعات بعدی پایههای یازدهم و دهم حضور پیدا کنند تعداد جمعیت این سه پایه با یکدیگر یکسان نیست.
مگر میشود هر دانشآموز پایه دهم و یازدهم قبل از آنکه هنوز پایه دوازدهم از حوزه اجرا خارج نشده است، مستقر شود قبل از برگزاری آزمون نیاز به تمهید مقدمات وجود دارد.
در اجرا روند کار از حیث فضا، امکانات، تجهیزات و نیروی انسانی با وجود امکانات فعلی کار دور از ذهن است و به لحاظ منابع مالی و پرداخت حق الزحمهها با مشکل روبهرو خواهیم شد.
اکنون که امتحانات نهایی در پایه دوازدهم برگزار میشود در پرداخت حق الزحمه برگزاری امتحانات نهایی حقالزحمه خرداد 1400 را در سال 1401 پرداخت میکنند؛ همواره یک سال عقب هستند این تاخیر در پرداخت حق الزحمهها و هزینههای برگزاری امتحانات باعث کم انگیزه شدن معلمان مجرب در برگزاری امتحانات و تصحیح اوراق شده است.
هم اکنون چالش تعیین مراقبان و مجریان حوزه اجرا و مصححان را داریم حالا اگر امتحانات نهایی را به کل دانشآموزان دوره متوسطه توسعه دهیم هزینهها چندین برابر میشود، در این شرایط آموزش و پرورش چگونه آن را تامین خواهد کرد؟!
زارعی: اینکه آقای ساکی میگویند اهداف دوره تحصیلی برای دوره دوم متوسطه مستمر است و مکمل یکدیگر هستند در آن شکی نیست یعنی یادگیری براساس تجارب قبلی دانشآموزان بنا میشود و مورد ارزیابی قرار میگیرد اما این در فضای مطلوب است که بنده نیز با آن موافق هستم اما در واقعیت چه اتفاقی میافتد؟ کنکوری اجرا میشود که سه پایه دوره دوم متوسطه را مورد ارزیابی قرار میدهد و دانشآموز میداند پایه دهم و یازدهم در کنکور موثر است و اگر سابقه تحصیلی معطوف به پایه دوازدهم باشد در پایه دهم ویازدهم به سراغ تستزنی میرود بنابراین نباید در خلا صحبت کرد، میخواهیم نظام آموزش و پرورش را از کنکور نجات دهیم.
بنابراین تسری امتحانات نهایی با توجه به این واقعیت به پایههای دهم و یازدهم خطا نیست اگر کنکور نباشد حرف آقایان درست است؛ اما الان کنکور سند تحول بنیادین را به حاشیه برده است. حاضرم هر مدرسهای که میگویید بروم و ببینید در پایه دهم و یازدهم چه اتفاقی میافتد، آیا کتاب تدریس میشود یا کتابهای کمکدرسی؟!
عمادی: آیا باید جلوی این جریان را سد کنیم یا بیشتر همراه شویم و بگوییم دو پایه دیگر هم در اختیار کنکور قرار میدهیم؟
زارعی: دانشآموز میداند در کنکور پایههای دهم و یازدهم مورد ارزیابی قرار میگیرد اما اگر سابقه تحصیلی فقط معطوف به پایه دوازدهم باشد در این دو پایه متمرکز به تست میشود آیا این را قبول دارید یا خیر؟
عمادی: تاثیر سوابق تحصیلی را به پایه دوازدهم موکول کنیم و دانشآموز در امتحانات نهایی پایه دوازدهم، به قصد گرفتن دیپلم و اینکه سهمی در پذیرش در دانشگاه داشته باشد، آزمون میدهد و پایههای دهم و یازدهم میتوانند رویکرد فرهنگی و تربیتی سند را پیگیری کنند اما اگر جو سه سال متوسطه دوم را به کنکور واگذار کنیم و به دانشآموز بگوییم نمرات پایه دهم در کنکور تاثیر دارد اکنون در امتحانات پایانی برمبنای سیاستهای آموزش و پرورش است و توسط معلم گرفته میشود وقتی امتحانات را نهایی میکنید عملا سه سال متوسطه از دست معلم خارج میشود.
زارعی: اینکه دانشآموز پایه دهم و یازدهم میداند تحصیل او در کنکور تاثیر دارد و در سوابق تحصیلی تاثیر ندارد به سراغ کتاب میرود یا تستزنی؟ این درس عمومی را فقط در پایه دوازدهم باید مبنا قرار داد؟ الان مدارس در پایه دهم و یازدهم کتاب را تدریس میکنند و مطالبه دانشآموز و خانواده کتاب درسی و اهداف سند تحول است یا تستزنی؟
عمادی: با این وجود یعنی الان نیز سه سال دوره متوسطه از دست آموزش و پرورش خارج شده و در اختیار کنکور است که این را قبول ندارم چون در عمل میبینم دانشآموزان تا رسیدن به پایه دوازدهم چندان درگیر کنکور نیستند. معلم محور و رکن اصلی تعلیم و تربیتتا پایان سال تحصیلی است البته اگر امتحان را از دست معلم درآوردید و گفتید در پایه دهم و یازدهم امتحان نهایی باشد، این مرجعیتاز معلم گرفته میشود.
ما بازخورد نظام آموزشی را دریافت میکنیم که چقدر ما بر اهداف کسب شده احاطه داریم و چون معلم خودش امتحان نمی گیرد پس کار را از دست معلم خارج کردیم، ضمن اینکه یک اشکال اساسی در بحث داریم و این است که مدیر مستقر هستید میخواهید مصوبه را اجرا کنید شما که نمیتوانید مصوبه را نقد کنید.
زارعی: اگر این بود میگفتم من سیاستگذار نیستم، مجری و مکلف به اجرا هستم اما چون اعتقاد دارم، روی اعتقادم میگویم.
آقای ساکی! به چالشهای اجرای مصوبه کنکوری جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی اشاره کردند، چقدر توان اجرای امتحانات در آموزش و پرورش وجود دارد؟
ساکی: این مصوبه دامی در برابر آموزش و پرورش چیده است که باز هم به حالت قبل برمیگردد.
زارعی: اینکه در پرداخت حق الزحمهها مشکل داشتیم درست بود و امسال اردیبهشت معوقات قبلی را پرداخت کردیم و تلاش وزیر، بهروز شدن پرداختهاست؛ اگر امسال با تاخیر مواجه شد باید اشکال بگیریم.
در بحث تجهیزات هم امسال 5033 حوزه اجرا داشتیم و اینکه مدارس چه تمهیداتی نیاز دارند تا به حوزه اجرا تبدیل شوند دغدغه مهمی است اما میتوانیم امتحانات را در ساعات مختلف یا با فاصله برگزار میکنیم.
70 درصد کنکور را آموزش و پرورش اجرا میکند
زارعی: میتوان برنامه را طوری طراحی کرد که در روزهایی که پایه دوازدهم امتحان ندارد پایههای دیگر امتحان داشته باشد؛ امتحان نهایت دو ساعت است و نیازی نیست حوزهها را دو یا سه برابر کنیم البته که این کار اصلا امکانپذیر نیست.
دائم میگویند آموزش و پرورش توان اجرا را ندارد! سال آینده آموزش و پرورش کنکور را برگزار نمیکند و وزیر از من خواستند که این را اعلام کنیم؛ الان 70 درصد کنکور را آموزش و پرورش اجرا میکند و این توان وزارتخانه را نشان میدهد.
ساکی: 5033 حوزه امتحانات، بهترین امکانات ماست و باید اتاق تکثیر در آنها مستقر شود؛ در آن روز حوزه فقط به امتحانات نهایی اختصاص مییابد اگر روز بعد پایه یازدهم و دهم بخواهد امتحان بدهد باید دو روز فاصله داشته باشند آن وقت زمان برگزاری امتحانات بیش از یک ماه و تا پایان خرداد میشود.
زارعی: هر چیزی راه حلی دارد و باید راهکار آن را پیدا کرد، این کار به بودجه نیاز دارد و شکی نیست؛ در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام کردیم باید بودجه تامین شود و در مصوبه گفته است در بودجه سنواتی اعتبار مورد نیاز آموزش و پرورش تامین شود.
به آقای عاملی گفتیم اگر این موارد تکلیف شود باید سازمان برنامه برای آن ردیف بودجه ببیند، شیوه برنامهریزی برای حوزههای اجرایی که الان امتحانات پایه دهم و یازدهم را برگزار میکنند به گونهای است که با امتحانات نهایی تداخل نداشته باشد.
چطور الان این کار در حال انجام است و با یکدیگر تداخل ندارند، برنامهریزی باید بهگونهای باشد که در خرداد کار تمام شود و ممکن است باعث شود برخی حوزهها را افزایش دهیم؛ به دنبال تصحیح الکترونیکی اوراق هستیم و این کار امسال به صورت آزمایشی برای مدارس خارج از کشور انجام شد.
با ابلاغ مصوبه، درخواست ما بودجه مورد نیاز است که برای این فرایند چند سناریو خواهیم داشت؛ مثلا برای طراحی سؤالات بانک سؤالات را ایجاد کردیم و به سراغ تصحیح الکترونیک برویم و کل فرایند اجرا هم الکترونیک شود.
سناریوهای مختلفی داریم که اگر ممکن نشد سناریوهای دیگر را داشته باشیم، شکی نیست در اجرا مشکلاتی خواهیم داشت اما باید تدبیر کنیم.
هنوز در آموزش و پرورش سناریوها و برنامهها مشخص نیست؟
زارعی: قطعی نیست!
5 سناریو برای تغییر در شیوه برگزاری کنکور تعریف شد
از منظر فردی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی طرح تغییر برگزاری کنکور را کلید زدید، هدف از این کار چیست و چرا در شرایطی که تب و تاب کنکور در حال فروکش کردن بود، این کار شکل گرفت؟
موسوی: دانشگاههای خوب در جهان بر اساس سوابق تحصیلی دانشجو جذب میکنند و با دانشگاهها که جلسه داشتیم، گفتند مدارس در سالهای اخیر خیلی بیشتر مطالعه میکنند و رقابت خیلی شدید شده است اما ورودی 10 سال قبل به دانشگاهها خیلی پایینتر آمده است و آموزش و پرورش 12 سال آموزش مبتنی بر توصیف و تشریح ارائه میدهد.
وقتی دانشآموز میخواهد به دانشگاه برود، آزمون تستی دارد و به او آموزش ندادهایم بنابراین باید برای فراگیری مهارت تستزنی به کلاس کنکور برود، آموزشگاهها هم که وابسته به بخش خصوصی هستند و اتفاق آموزشی خاصی در این مجموعهها نمیافتد، فقط ورودی آموزش عالی بیکیفیت باقی مانده است.
5 سناریو تعریف کردیم تا به سابقه تحصیلی برسیم و مشاهده کردیم که در جهان اصل بر سابقه تحصیلی است و اگر آزمون استعداد و هوش وجود دارد در کنار سابقه تحصیلی است.
در نهایت قرار است سیاست ما به حذف کنکور برسد اما مشاهده کردیم ظرفیت وجود ندارد؛ به عنوان مثال آموزش و پرورش نتوانسته است در سه پایه امتحانات نهایی برگزار کند یا نتوانسته استاندارد لازم را داشته باشد چون قرار شد بودجه و زیرساخت لازم از اسکنر تا غیره به آنها داده شود و گفتیم که سناریو پلکانی طی شود یعنی 60-40 سپس 80-20 و در نهایت حذف کنکور؛ چرا که آزمون تستمحور استعداد را شناسایی نمیکند.
با سازمان برنامه و بودجه صحبت کردیم و با آقای علی احمدی جلسه داشتیم؛ صراحتا گفتند که بودجه را تامین میکنیم و زمان ابلاغ مصوبه، آییننامه اجرایی آن مبتنی بر بودجه اختصاص مییابد البته در مصوبه حذف کامل کنکور این موضوع بیان نشده است اما در سند پشتیبان وجود دارد.
عمادی: با این کار کنکور حذف میشود و در سه سال آخر دوره متوسطه مستقر خواهد شد؟!
موسوی: ما به عنوان سیاستگذار کار را پلکانی انجام دادیم تا بدانیم ظرفیت آموزش و پرورش به چه میزان است آیا میتواند از عهده تعهدات بربیاید.
زارعی: یک نقطه مثبت مصوبه 863 این بود که قرار شد آموزش عالی ظرف 6 ماه برای نحوه پذیرش برنامه طراحی کند.
موسوی: در نهایت میگوییم دانشگاه مبتنی بر سابقه تحصیلی دانشجو جذب کنند؛ آقای ساکی شما میگویید این کار امکانپذیر نیست اما میگوییم در 180 کشور جهان کار انجام شده است.
حتی در برخی کشورها در پایه دهم، مدرک دیپلم میدهند و یازدهم و دوازدهم برای داوطلبان ورود به دانشگاه است؛ ما با آقای ساکی و کمرئی معاونان پیشین آموزش و پرورش جلسهای داشتیم و به این نتیجه رسیدیم که در پایه یازدهم و دوازدهم امتحانات نهایی باشد و دلیل این بود که آموزش و پرورش گفته بود نمیتواند آزمون نهایی در سه سال برگزار کند.
چرا امتحانات نهایی به جای یک سال در سه سال برگزار شد؟
موسوی: ابتدا قرار بود امتحانات نهایی در پایه یازدهم و دوازدهم باشد اما وقتی مصوبه به صحن شورا رفت، وزیر وقت آموزش و پرورش اعلام کرد که امتحانات نهایی را در پایه دوازدهم برگزار میکنیم.
ساکی: مجموع کار کارشناسی این بود که سهم سوابق تحصیلی پایه دوازدهم تاثیرش قطعی و به 60 درصد برسد و گروهی مخالف این مصوبه بودند یعنی افزایش سهم و تبدیل آن از مثبت به قطعی و مصوبه 843 که تاثیر سوابق را قطعی و ابلاغ شده بود، حذف کنند اما به جای اینکه روند را اصلاح کنند امتحانات نهایی به پایه دهم و یازدهم تسری یافت.
موسوی: این رویکرد را قبول ندارم که شرایط را بدتر کردیم اگر امتحانات نهایی فقط در پایه دوازدهم برگزار شود فواید و مضراتی دارد؛ ما به این نتیجه رسیدیم که آزمون عمومی، صلاحیتهای عمومی افراد را نمیسنجد بنابراین آن را حذف کردیم ضمن اینکه طبق اشکالی که گرفتند، مخالفان معتقد بودند دروس عمومی در پایه دهم و یازدهم اهمیت دارد و چرا از کنکور حذف شد؛ از سوی دیگر با عدم برگزاری امتحانات نهایی در پایههای دهم و یازدهم، دانشآموزان به دروس عمومی بیتوجه میشدند؛ بنابراین یکی از راهکارهای حل این چالش تسری امتحانات نهایی به این دو پایه بود./تسنیم