.
اثر6: سمنو. با صدای محمد منتشری
.
اثر5: ارباب خودم سلام علیکم . مرتضی احمدی
.
اثر4: غزل کوچهباغی (بیات تهران) از زبان کودک 10 ساله تهران قدیم
.
اثر3: ماشین مشدی ممدلی – جواد بدیع زاده
.
اثر2: حسن کچل – مرتضی احمدی
.
اثر1: غزل خراباتی با صدای حسن شهرستانی
.
پیشینهٔ سکونت در تهران به ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد باز میگردد. پیش از این گمان میرفت سابقه زندگی در منطقه تهران امروزی به کشفیات قیطریه که متعلق به ۳۰۰۰ سال پیش بود، بر میگردد. اما اسکلت 7000 سالهی یک زن به همرا ظروفی که در حفاری فاضلاب در محله مولوی تهران کشف و به وسیله رایانه تصویر سازی شد، گمانه زنی ها در مورد تاریخ تهران را دچار تحول کرد که اکنون در موزه ی ایران باستان نگهداری می شود و به دلیل مشکلات بافت شهری حفاری های بیشتری صورت نگرفته است. (خبرگزاری ایرنا و روزنامه شهروند)
تهران پیش از این که مثل امروز هویتی چند فرهنگی بیابد، برای خودش شخصیتی مستقل داشت. یعنی از زمانی که آقا محمد خان قاجار تصمیم گرفت پایتخت حکومتش تهران باشد، تا پیش از سیل مهاجرت مردم به این شهر در دوره پهلوی دوم، پایتخت سیاسی ایران دارای هویت فرهنگی کاملاً متمایزی از دیگر نقاط کشور بود که از یکی از نمادهای به یادگار مانده آن دوران را می توان در آواز خاص تهران قدیم جستجو کرد.
«بیات تهران» نوعی آواز بود که چون خاستگاهش کوچه باغهای پر دار و درخت تهران بود آن را با صدایی بلند می خواندند و هر چند آوازی غیر ردیفی است ولی هواخواهانی فراوان داشت،و در طول عمرش نامهای متفاوتی بخود گرفته است؛کوچه باغی، باباشملی،جاهلی، خراباتی ، بیات تهران ،بیات ری.
در دوره پنجاه ساله سلطنت ناصرالدین شاه بسیاری از عوامل نمایشی و ساز و آواز دوشا دوش به میدان آمدن پدیده های نوظهور فرنگی و صنعتی، رشد و توسعه یافتند. اینکه چه وقت بیات تهران تولد یافت بدرستی کسی نمی داند،اما باید اظهار داشت قطع به یقین دوره ناصری در تثبیت شیوه و سبک آن و شهرت این آواز در میان تهرانی ها موثر بود،گواینکه پیش از آن هم ترنم و زمزمه رهگذران آخر شب کوچه باغها را می توان متصور بود،این آواز ادامه حیات یافت، تا اینکه بعد ها با رواج گرامافون و پیدایی نسل جدیدی از خوانندگان، خواننده مشهوری چون بدیع زاده آنرا خواند و موقعیت این شیوه خواندن را تثبیت و نامدار کرد و بعد از او خوانندگانی هم بدان شیوه خواندند و بدین ترتیب آن را گواینکه دیگر کسی نمی خواند اما در تاریخ این شهر ثبت کردند.
بعد از بديع زاده هم سعادتمند قمى، دلكش،پروین، عبدالعلى همايون، مرتضى احمدى، پرويز خطيبى، ايرج و تنى چند از خوانندگان اين نوع ترانه خوانى را رواج دادند.
در شماره 1079 روزنامه اعتماد ،در باره اولين خواننده آوازهاي كوچه باغي و چگونگي شكل گيري آواز بيات تهران ،آمده:
«… كساني كه با غزلخواني آشنايي دارند حتماً مي دانند كه سبكي بوده در جنوب تهران ، براي بسياري دلنشين و حالا در سال هاي اخير تقريباً از ميان رفته است . بايد گفت اين سبك معروف است به «آواز كوچه باغي » يا «باباشمل » كه معمولا داش مشدي ها و لوطي ها مي خوانده اند، بويژه آخر شب ها و در حال عبور از كوچه ها.
اين شيوه بعدها به بيات تهران يا بيات ري معروف شد و اولين هنرمندي كه رسماً در اين سبك خواند جواد بديع زاده بود و اولين صفحه رسمي بيات تهران را در حدود سال 1314 در حلب با همراهي ويولن صبا ضبط كرد كه روي اول صفحه «دعاي عاشق » و روي دوم آن «نفرين عشق » نام دارد و تمام اشعارش از «كفاش خراساني » است .
بديع زاده در كتاب خاطراتش «گلبانگ محراب تا بانگ مضراب » چگونگي علاقه مندي اش به خواندن اين سبك را كه در واقع سبكي «غيررديفي » است ، شرح مي دهد و اينكه چه كسي پيشنهاد مي كند تا نام اين شيوه را بيات تهران بگذارند توضيحات جالبي مي دهد.
بديع زاده كه در تدارك سفر بيروت و حلب براي ضبط چند صفحه بوده ، شبي در منزلش ميهماني مي دهد. ميهمانانش عبارت بوده اند از: ذكاءالملك (محمدعلي ) فروغي ، ملك الشعراي بهار، سيدكاظم خان اتحاد مدير روزنامه اميد، ابوالحسن صبا، حبيب سماعي و حسين ياحقي .
ساز و ضربي و حال و هوايي داشته اند در آن شب . دايي بديع زاده سيديحيي سعيد هم سرزده وارد مي شود و بدون اينكه متوجه ميهمانان باشد، غزلي از سعدي را در ماهور مي خواند كه جمع و از همه بيشتر خود بديع زاده تحت تاؤير قرار مي گيرد و به وجد مي آيد.
نوبت به او كه مي رسد، به قول خودش به سبك داش مشدي هاي تهران غزلي از سعدي مي خواند.
بديع زاده مي گويد: «خوب شد كه اين آواز را آن شب خواندم . زيرا پس از خواندن من ، در مكتب و مدرسه يي به روي من باز شد و فروغي را صد برابر از آنچه مي شناختم ، شناختم . پس از پايان آواز بديع زاده ، فروغي ضمن تشويقش به او مي گويد: «اين هم طرز مطلوبي است از خواندن … ولي نكته يي را بايد تذكر بدهم و آن اين است كه اولاً اين رقم آواز را با شعر سعدي و حافظ و اين قبيل گويندگان نبايد خواند. بلكه جايز است بگويم آواز خسته دلان به علاوه با اشعاري كه حالت دروني آنها را نشان مي دهد، بايد خواند.
مثل مخمسات و مسمطات وحشي يا بهتر يگويم «شاهد كفاش خراساني » كه شاعري است سوخته دل و اشعاري به نام دعاي عاشق و نفرين عاشق دارد.
اگر بتوانيد در كتابفروشي هاي جنوب شهر يا آنها كه كنار خيابان ها مقداري كتاب جمع مي كنند و مي فروشند، پيدا كنيد، آنها براي اين قبيل آوازها بسيار مناسب است و ؤانيا بايد گفت اين رقم آواز يكي از آوازهاي سنتي قديم است و نبايد گفت آواز باباشمل ، بلكه اين آواز همان آوازهاي قديم كه به نام بيات معروف است مثل بيات اصفهان ، بيات ترك ، بيات كرد و بيات هاي ديگر.
بايد گفت «بيات ري » كه در واقع مي رساند اهل ري در قديم ، در كوچه و بازار، اين رقم آواز مي خواندند يا لااقل بگوييد «بيات تهران ».
با اين حساب معلوم مي شود بيات تهران پيشنهاد فروغي بوده است كه امروز هم اهالي موسيقي آوازهاي كوچه باغي را به همين نام مي نامند و بعد از بديع زاده است كه سعادتمند قمي ، دلكش ، عبدالعلي همايون ، مرتضي احمدي ، پرويز خطيبي ، ايرج و تني چند از خوانندگان اين نوع ترانه خواني را رواج دادند…»
مرتضی احمدی هنرمند رادیو و تلویزیون در باره بیات تهران می گوید:
کار حرفه ای من از سال ۱۳۲۲شروع شد. … سال ۱۳۲۴ به این فکر افتادم که آواز کوچه باغی را احیا کنم. البته عوام بهش می گفتند کوچه باغی وگرنه این آواز یکی از دستگاه های موسیقی ما بود با نام بیات تهرون، و فراموش هم شده بود. یعنی از سال ۱۶- ۱۳۱۵ دیگه کسی آواز کوچه باغی نمی خوند و حالا من می خواستم که دوباره اون رو زنده کنم. به هر کی گفتم یا مسخره ام کرد یا متلک بارون. همه می گفتند تو نمی تونی اما من این کار را کردم اون هم با اجرایی که در تئاتر فرهنگ داشتم. این اجرا مورد استقبال خیلی شدید مردم قرار گرفت و خواه ناخواه دوباره آواز کوچه باغی افتاد توی دهن مردم کوچه و بازار. تا جایی که خواننده های بزرگی مثل خانم دلکش و آقای ایرج و خانم پروین ، کوچه باغی خواندند. ..»
.
عبدالعلي همايون، در مصاحبه ای که مجله موسیقی با وی انجام داده دربارهی این آواز ابراز داشته:
«…بيات تهران بدون آن كه خود، مايه يا دستگاهي از موسيقي اصيل ايراني به شمار بيايد؛ نام سبكي در آواز تهران قديم است؛ ميدانيم كه بيات اصفهان، بيات ترك يا بيات زند و كرد بيات، سه تا از مايههاي مشهور رديف موسيقي دستگاهي هستند. به جز اينها گوشههايي را هم به نامهاي بيات راجع و بيات شيراز داريم، اما بيات تهران داراي حكايتي جداگانه است. اين سبك يادآور آواهاي خودجوش مردمي در كوچه و بازار است. صداهايي كه بيشتر در دل تاريكي شب به گوش ميرسيد و حتي خواننده آن به درستي مشخص نبود.
بعدها اين آواز را با خود به سينما هم آوردم. اولين بار در فيلم «واريته بهار» به كارگرداني پرويز خطيبي اين كار را كردم.
تا سال 1343 كه در راديو بودم اين آواز را اجرا ميكردم. از آن پس به دليل حضورم در تلويزيون ديگر فرصت اين كار را نمييافتم. فقط گاه به گاه در جشنها به راديو دعوتم ميكردند. در سالهاي نزديك انقلاب، به سمت معاونت مدير املاك و اراضي آستان قدس رضوي منصوب شدم و كار در در فيلم «كافه ستاره» كه اخیراً روي پرده بود اين جوانكي كه شعر ضربي اجرا ميكند مقداري تحت تاثير بيات تهران ميخواند يا افرادي كه توي زندانها آواز ميخوانند صددرصد آوازشان بيات تهران است…»
.
ویژگی ها
آواز بیات تهران تافته جدا بافته ای از موسیقی دستگاهی ایران نیست. حتی فواصل مخصوص و گوشه های اختصاصی هم ندارد. در واقع یک لهجه ویژه برخاسته از فرهنگ جنوب شهر تهران و شهرستان ری است. به كار بردن ادوات كلامى نظیر “امان امان” و “اى روزگار” و همچنین تاكیدهاى خاص روى مخرج فتحه (اَ اَ اَ اَ) مهم ترین ویژگی خوانش آوازی آن می باشد. بعد از زنده یاد جواد بدیع زاده افرادی همچون سعادتمند قمی، دلکش، عبدالعلی همایون، مرتضی احمدی، پرویز خطیبی، حسن شهرستانی، عباس قادری، ایرج، مرشد ولی الله ترابی و … این نوع آواز خوانی را رواج دادند. در اینجا چند نمونه از آوازهای یاد شده را از حنجره خوانندگان مختلف خواهید شنید که علی رغم تفاوت رنگ صدای شان، در موضوع مورد بحث مشترک اند.
به درستی نمی توان بستر جاری شدن این شیوه آواز خوانی را گوشه یا دستگاه خاصی عنوان کرد. زیرا با ویژگی های یاد شده، خواننده زبردست می تواند در هر کدام از گوشه های موسیقی ایرانی، جوری بخواند که منظور ما حاصل شود. اما در عمل معمولاً چنین تجربه گسترده ای را شاهد نیستیم. بیشتر خوانش ها، در درآمد سه گاه، گوشه مخالف سه گاه و گوشه بیات راجه و یا آواز دشتی هستند. در نمونههای صوتی حاضر، تفاوت لهجه محسوسی در برخی نسبت به دیگری شنیده می شود. برای مثال کمی لحن عربی خوانی عباس قادری کاملاً روشن است یا در نمونه مدهبی اجرا شده توسط حسین بهاری، لحن خاص موسیقی آوازی محافل مذهبی تهران هم شنیده می شود.
.
بسیاری از ترانههای تهرانی از جمله ترانه های فروشندگان دوره گرد را محمد صفار منتشري، مدرس آواز و رديف دان، نخستين بار در دهه 40منزل استادش اسماعيل خان مهرتاش در خيابان فرشته، آموخت و بعد از تمرين براي نخستين بار در تئاتر موزيكالي در لالهزار اجرا كرد.و سپس ضبط نمود. ترانههايي مثل زالزالكي، يكي يه پول خروس و ماشين مشدي ممدلي و …
مرتضی احمدی میگوید: در سال 1322 بعد از اينكه چند سال وقفه افتاده بود، اين فكر در تئاتر فرهنگ به ذهنم افتاد كه آواز كوچه باغي را در تئاتر اجرا كنم.
در حقيقت [آن را] در تئاتر زنده كرديم. مرحوم تفكري مي گفت كه ممكن است مورد توجه قرار نگيرد. گفتيم كه خيلي خوب، ما مي گذاريم و جمعه اين كار را مي كنيم، چون آن موقع بيشتر كسبه و جنوب شهري ها و ميداني ها مي آمدند. نگو اصلاً اين خورند همين هاست. همان سانس اول كه اين را [اجرا كرديم]، مردم چنان استقبالي كردند كه اين انگيزه اي شد كه ما در تمام برنامه هايمان بخوانيم و اين به طبقه خانواده بالا (طبقه تحصيلكرده و روشنفكر) نيز نفوذ [كرد] و از اين خيلي استقبال شد و با خواندن ساير خواننده ها در سطح ايران، كوچه باغي مطرح شد. اين تاريخچه اي از غزل يا كوچه باغي بود كه متأسفانه تا حالا فرصتي نبود كه در جايي مطرح كنم و در اختيار بچه هاي خودم بگذارم.
ترانههای دیگر:
سیاه بازی یا روحوضی (همچنین: تخت حوضی) نوعی نمایش کمیک ایرانی همراه با رقص و آواز و موسیقی بود. نمایش سنتی سیاه بازی برآمده از آئینها، جشنها و جشنوارههایی همچون نوروز است. این نمایش ریشه در دوره صفویه دارد ولی از سال ۱۲۹۵ شمسی اوج بیشتری گرفت.در آن شخصی دارای غلامی سیاه و گیج و گول است و با هم دست به کارهای خنده داری میزنند. از این کلمه بمعنی عملیات از پیش طراحی شده برای فریب دیگری نیز استفاده شده است. در این گونه نمایش با رویکردی انتقادی و طنزآمیز به موضوعات اجتماعی، سیاسی، عاطفی و حتی تاریخی پرداخته میشود.
منابع:
nlai.ir.سازمان اسناد و کتابخانه ملی
asoa.ir
darioush-shahbazi.com
our-music.blogfa.com
همشهری محله
ویکیپدیا
.