دسته‌بندی نشده

زبان فارسی : پاسخ ما

پاسخ دكتر هامون سبطی به پرسش‌های شما (زبان فارسی)

شامل:

0) تازه ترین پرسش‌ها

پرسش‌های دسته‌بندی شده‌ی قبلی:

1) ساختمان واژه‌ها(واج، تكواژ، واژه)     2) ويـرايش و مباحث ديــگر  3) ساختمان جمله  4) گروه اســـمی    5) ترکیبی از چند مبحث زبان‌فارسی

(توجه: پاسخ پرسش‌های مربوط به چاپ و نشر کتاب‌های نشر دریافت را در صفحه‌ی «نشر دریافت: پاسخ ما» بیابید!)

grapevine separator line jodakonande 03

0) تازه ترین پرسش‌ها

 

 

 

 

 

زهرا افشار استان فارس شهر اردکان(سپیدان)

پرسش از زبان فارسی

باسلام

1.در کتاب زبان فارسی سوم واژه”وادار”یک واژه ساده محسوب شده ،آیا فعل واداشتن را باید ساده ساده دانست یا پیشوندی؟

2.جمله “بچه ها سرشان گرم بود.و “من خوشم نمی آید””جمله چند جزیی است؟باتوجه به اینکه مضاف الیه گسسته داریم.لطفا نمدار درختی این جمله ها را توضیح دهید.باتشکر فراوان

    پاسخ استاد: درود بر شما همكار ارجمند

1- خير اين مورد غلط تايپي است كه سال‌ها در كتاب درسي جا خوش كرده است و در دست‌نويس كتاب مؤلفان “دادار” نوشته‌بودند نه وادار!

2- “بچه‌ها سرشان گرم بود” ساختاري دارد كه در دستور سنتي و دبيرستاني بررسي نشده است؛ در اين‌جا “بچه‌ها” نهاد معنايي است و “سرشان” نهاد دستوري مانند “من دستم شكست” يا “ما سرمان براي اين كارها درد مي‌كند”.

اما “من خوشم نيامد” جمله‌ي لازم يك‌ شخصه است مانند من سردم است / او خوابش برد….

سربلند باشيد!

پرسش دوباره:

درود استاد بزرگوار.

در کتاب فارسی یازدهم مبحث وابسته های پسین ذکر شده .دانش آموزان گاهی “ی”تکواژ گسسته را به عنوان وابسته پسین (ی نکره)در نظر میگرند.البته من این نکته را در کلاس توضیح داده ام .اما در کتاب” همایش زبان و ادبیات فارسی” مبحث تکواژ ،جناب عالی تست سراسری زبان 89(هر پژوهشگری در کار خود….)تکواژ گسسته را به عنوان یک تکواژ دستوری به حساب آورده اید.اکنون تکلیف چیست؟سپاس از پاسخگویی شما

پاسخ دوباره استاد: درود بر شما

ماجراى تكواژ گسسته كه استاد نجفى بر آن تأكيد بسيار داشتند، در سطح دبيرستان و آزمون سراسرى مورد توجه و توافق نيست.

پاينده باشيد!

 

ساختمان جمله: امیرحسین خوشحال

عبارت « من خانه رفتم تا استراحت کنم و غذا بخورم » :

الف: یک جمله‌ی مستقل مرکب دارد: « من خانه رفتم تا استراحت کنم » با یک مستقل ساده: «غذا بخورم » ؟

ب: یا یک جمله‌ی مستقل مرکب است با دو جمله ی پیرو و وابسته؟

یعنی اگر بگوید این عبارت چند جمله ی مستقل مرکب و ساده دارد جواب می شود: 1 مستقل مرکب و صفر مستقل ساده؟ / یا یک مستقل مرکب و یک مستقل ساده!؟

پاسخ استاد: درود بر شما

جمله‌ى سوم با جمله‌ى دوم هم پايه شده است و چون جمله‌ى دوم پيرو است، جمله‌ى سوم هم پيرو به شمار مى‌آيد؛ پس در كل با يك جمله‌ى مستقل مركّب

روبه‌رو هستيم و بس.

گروه اسمی: ملکی  استان آذربایجان غربی شهر ارومیه

در سوال 44 صفحه 301 کتاب زبان فارسی نشر دریافت تعداد وابسته ها 15 عدد در نظرگرفته شده در حالی که پاسخ سنجش 16 است و گویا-در نظر-حرف اضافه مرکب محسوب شده و وابسته های همپایه نیز برخلاف پاسخ شما در نظر گرفته شده اند لطفا راهنمایی کنید

پاسخ استاد: درود بر شما

لطفاً به نقد اين آزمون در تارنماى نشر دريافت مراجعه كنيد.

جوينده و يابنده باشيد!

پریسا م.   استان خوزستان  شهر اهواز  /  ساختمان واژه‌ها(واج، تكواژ، واژه)  

با سلام و درود فراوان خدمت استاد بزرگوارم.

استاد چرا در واژه‌ی شکواییّه چهار تا «ی» در تفکیک واج‌ها ذکر کرده این؟ ش ِک و ا ی ی ی ی ِ …. چه واژه های دیگری ای‌نطور نوشته می‌شوند؟ چون انگار فرض بر این بوده که شکوایی +یّه بوده… مثال دیگری هم میشه لطف کنید بزنید. ممنون می‌شم. پایدار باشید.

پاسخ استاد: درود بر شما

پریسا خانم در واج شناسى چیزى به اسم “ى” وجود ندارد. یا باید بگوییم صامت ى (y) و یا بگوییم مصوّتِ ى (i). در شکوایه یک عدد مصوّتِ ى (i) داریم و دو عدد صامت ى (y) که باعث تشدید شده است.

پیروز و سربلند باشید!

پریسا مظفری  استان  خوزستان. شهر اهواز  ساختمان واژه‌ها(واج، تكواژ، واژه)  

با سلام. در صفحه 29 کتاب زبان فارسی تألیف جناب دکتر هامون سبطی در پاراگراف دوم سطر اول نوشته شده واج‌هایی که واجگاه مشترک دارند در یک هجا نمی‌توانند بدون فاصله در کنار هم بیایند حالا سؤال برای من مطرح شده مثلاً واژه‌ای مثل بُمْبْ که تک هجایی است و دو واج «م» و «ب» واجگاه مشترک هم دارند چگونه بدون فاصله کنار هم قرار گرفته است؟ البته در صفحه‌ی قبلش ذکر کردید که بمب را بُم تلفظ می‌کنیم تا قواعد واجی را زیر پا نگذاشته باشیم منظورم این است که اگر این جمله یعنی « واج هایی که واجگاه مشترک دارند در یک هجا نمی‌توانند بدون فاصله در کنار هم بیایند» را به ما بدهند برای رد آن واژه‌ای مثل بمب درستی آن را نقض نمی‌کند؟ با تشکر فراوان

پاسخ استاد: درود بر شما

وقتى بمب را “بُم” تلفظ مى‌کنیم، بین “ب” و “م” مصوب ” ُ” مى‌آید.

پرسش دوباره: 

درود بر استاد بزرگوارم پیرو جوابی که داده بودید من منظورم دو واج  «م» و «ب» در انتهای هجای بمب بود جایی که میم و ب هر دو سکون گرفته و کنار هم نشسته اند در اخر کلمه. بسیار بسیار سپاسگزارم. اجرتان با خدا

پاسخ استاد: درود دوباره؛

دقت بفرمایید که واژه‌ى” بمب” در زبان انگلیسى ساخته شده است نه زبان فارسى، بنابراین هماهنگ نبودنش با قواعد واجى زبان فارسى عجیب نیست.

سربلند باشید!

ساختمان جمله: پریسا مظفری. استان خوزستان. شهر اهواز. با سلام خدمت استاد بزرگوار و بزرگ منش سؤالی از خدمتتون داشتم از کتاب زبان فارسی تالیف جنابعالی

در عبارت «وی ابداً توجهی به گیله مرد نداشت و برای او هیچ فرقی نمی‌کرد که گیله‌مرد فرار کند یا نکند. به او گفته بودند که اگر خواست با تیر کارش را بسازد و او به تفنگ خود اطمینان داشت.» چند جمله‌ی پایه و چند جمله‌ی پیرو دیده می شود؟ شما فرموده‌اید دو پایه و چهار پیرو و جمله او به تفنگ خود اطمینان داشت را جمله‌ی مستقل در نظر گرفته اید مگر با واو با جمله پیرو قبلی هم پایه نشده است؟ با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار می‌دهید. اجرتان با خدا

پاسخ استاد: درود بر شما

خیر، “به او گفته بودند که اگر خواست با تیر کارش را بسازد” یک جمله‌ى مرکب مستقل است؛ درست؟ حالا “و” یک جمله‌ى مستقل دیگر را با این جمله‌ هم‌پایه کرده است. و این را با توجه به معنا در‌مى‌یابیم زیرا جمله‌ى “او به تفنگ خود اطمینان داشت” نمى‌تواند از نظر معنایى پیروِ “اگر خواست”  باشد؛ خودتان امتحان کنید.

پریسا مظفری  استان  خوزستان. شهر اهواز  ساختمان واژه‌ها(واج، تكواژ، واژه)  

با سلام. در صفحه 29 کتاب زبان فارسی تألیف جناب دکتر هامون سبطی در پاراگراف دوم سطر اول نوشته شده واج‌هایی که واجگاه مشترک دارند در یک هجا نمی‌توانند بدون فاصله در کنار هم بیایند حالا سؤال برای من مطرح شده مثلاً واژه‌ای مثل بُمْبْ که تک هجایی است و دو واج «م» و «ب» واجگاه مشترک هم دارند چگونه بدون فاصله کنار هم قرار گرفته است؟ البته در صفحه‌ی قبلش ذکر کردید که بمب را بُم تلفظ می‌کنیم تا قواعد واجی را زیر پا نگذاشته باشیم منظورم این است که اگر این جمله یعنی « واج هایی که واجگاه مشترک دارند در یک هجا نمی‌توانند بدون فاصله در کنار هم بیایند» را به ما بدهند برای رد آن واژه‌ای مثل بمب درستی آن را نقض نمی‌کند؟ با تشکر فراوان

پاسخ استاد: درود بر شما

وقتى بمب را “بُم” تلفظ مى‌کنیم، بین “ب” و “م” مصوب ” ُ” مى‌آید.

پرسش دوباره: 

درود بر استاد بزرگوارم پیرو جوابی که داده بودید من منظورم دو واج  «م» و «ب» در انتهای هجای بمب بود جایی که میم و ب هر دو سکون گرفته و کنار هم نشسته اند در اخر کلمه. بسیار بسیار سپاسگزارم. اجرتان با خدا

پاسخ استاد: درود دوباره؛

دقت بفرمایید که واژه‌ى” بمب” در زبان انگلیسى ساخته شده است نه زبان فارسى، بنابراین هماهنگ نبودنش با قواعد واجى زبان فارسى عجیب نیست.

تارا الهی   تابستان96  استان البرز، شهر کرج  سلام استاد

در کتاب زبان فارسی جمله‌ی سه جزئی استثنایی رو فقط با “یعنی” در نظر گرفته . جمله‌ی «مسلمان و دروغ » یا جمله‌های مشابه رو می‌شه سه جزئی گرفت؟ ( “و” به جای فعل امده)

پاسخ استاد: درود

بله كاملاً درست است.

“واو” دوری یا استبعاد نیز سه‌جزئی استثنایی می‌سازد اما در كتاب درسی به آن اشاره نشده است.

پویا   بهار96  استان البرز ، شهر البرز . واژه.  سلام استاد گرانقدر،

می‌خواستم بدانم آیا پسوند «وانه» داریم و آیا خندوانه مشتق است؟!

لطفاً مثل همیشه با دلیل توضیح دهید.ممنون.

پاسخ استاد: درود

خیر چنین پسوندی نداریم و “خندوانه” به قیاس “هندوانه” ساخته شده است و نمونه‌ای از كاربرد و ساخت طنزآمیز واژه‌هاست.

 

مسلم.  بهار96    فعل:   سلام استاد عزیر جناب سبطی

در بیت

کریما به رزق تو پرورده‌ایم          به انعام و لطف تو خو کرده‌ایم

پرورده‌ایم چه زمانی می باشد؟ آیا ماضی نقلی یا مخفف فعل اسنادی؟ چه راهکاری برای تشخیص وجود دارد؟ و خو کرده‌ایم فعل مرکب می‌باشد یا خیر؟

سپاس از شما

پاسخ استاد: درود بر شما

دقت داشته باشیم كه مصدر “پروردن” گذرا به مفعول است؛ بنابراین اگر فعل مصراع نخست، ماضی نقلی از مصدر پروردن باشد، باید در جمله مفعول یافت شود كه این‌گونه نیست؛ بنابراین در جمله‌ی “به رزق (تو) پرورده‌ایم”، “پرورده” مسند است و “ایم” فعل گذرا به مسند مخفف. البته با منفی كردن فعل نیز می‌توان به این نكته پی برد.

“خو كردن” فعل مركب است.

سربلند باشید!

1) ساختمان واژه‌ها(واج، تكواژ، واژه)   احسان   دی 1395    استان کرمانشاه    شهر کرمانشاه   با سلام و ادب خدمت شما دکتر سبطی

1- در کلماتی مانند : آوردن (آور + د + ن) ، افتادن (افت + اد + ن) و آراستن (آرا + ست + ن)

تکواژها ماضی‌ساز (به ترتیب : د – اد – ست) را باید تکواژ جدا به‌حساب‌آورد یا فقط در بن مضارع گذرا شده با «ان» مانند : پراند (پر + ان + د) می‌توان تکواژ ماضی ساز را جدا کرد؟

2- برای شمارش تکواژ مصدر‌های مرخّم مانند «گفتن» در مصراع «نخواهی شنیدن مگر گفت کس» باید “-َن” حذف شده را حساب کنیم یا خیر؟

3- در کتاب تناسب مفهومی شما فصل اوّل، بخش سوّم در بخش مثال‌ها برای واژه «اگر» در مورد بیت « تو شاهی و گر اژدها پیکری / بباید بدین داستان داوری» «این داستان» مرگ فرزندان کاوه است یا لیاقت ضحّاک؟

از فراوان‌سخنی‌ام پوزش می‌طلبم. با تشکر.

پاسخ استاد: درود بر شما

1- در آزمون سراسری تكواژ ماضی ساز را فقط در صورتی كه كنار «ان» سببی آمده باشد تجزیه كنید.

2- خیر؛ تنها شناسه‌ی حذف شده را تهی به‌شمار می‌آوریم و در شمارش تكواژها در نظر می‌گیریم.

3- بدون شك لیاقت و صلاحیت ضحّاك برای نمایندگی خدا بر روی زمین منظور كاوه بوده است.

 

 3) ساختمان جمله  امیرحسین   آذر95   با سلام.

« رضا ریش سفید است» چندجزئی‌ست و چند واژه دارد؟  عبارت‌های کنایی را یک واژه بگیریم؟ یعنی دو واژه دارد؟  ریش سفید است فعل ماست؟

پاسخ استاد:  درود بر شما

به هیچ وجه! قرار نیست علم بیان برای علم زبان‌شناسی تكلیف تعیین كند. این جمله‌ی بازاری و غیرعلمی كه «عبارت‌های كنایی فعل مركب هستند» را هر كه بر زبان آورده متوجّه بی‌شمار مثال نقض آن نبوده است. «رضا ریش سفید است» یك جمله‌ی سه جزئی با مسند است. از نظر علم بیان «ریش سفید» كنایه از صاحب تجربه است كه هیچ ارتباطی با ساختار دستوری این جمله ندارد.

توجّه: در مواردی كه بین ساده یا 11مركب بودن فعلی شك داشتیم، كنایی بودن به نفع مركّب بودن است نه این‌كه هر كنایه‌ای را فعل مركّب بدانیم!!!

 3) ساختمان جمله     عرفان میرزایی   آذر1395  استان اردبیل- شهر خلخال (پرسش از درس اوّل سال دهم است)  با سلام خدمت دکتر سبطی

در بیت: «گل از شوق تو خندان در بهار است / از آنش رنگ‌های بی‌شمار است» نقش ضمیر «ش» چیست؟ کتاب خیلی سبز و گاج مضاف الیه گرفته و قلم چی متمّم

پاسخ استاد:  درود بر شما

اگر با ساختارها و الگوهاي جمله در ادبيات كلاسيك فارسي آشنا باشيم مي‌دانيم كه «متمّم» دانستن ضمير«ـَـ ش» در مصراع مورد نظر بسيار به واقع نزديك‌تر است تا مضاف‌اليه گرفتن آن كه ساختار جمله را به حالتي امروزي تبديل مي‌كند.

از آنش رنگ‌ها بي‌شمار است: از آن (به آن دليل) براي او رنگ‌هاي بي‌شماري هست (وجود دارد).

به‌طور‌كلّي الگوي «كسي را چيزي بودن = براي كسي چيزي وجود داشتن» از رايج‌ترين الگوهاي ساختار جمله در ادبيات كلاسيك فارسي است؛ نمونه‌: بود بازرگان و او را طوطي‌اي …  /  تو را  كه اين همه گفت است و گوي …

1) ساختمان واژه‌ها(واج، تكواژ، واژه)     محمد موسیوند    آذر95   استان لرستان، شهر بروجرد  با عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عزیز.  امّا بعد …

در درس فیزیک و شیمی با کلماتی از جمله “فرایند” و “برایند” برخورد می‌کنیم که برای نوشتن هجاهای آن به‌صورت‌های «فرآیند» و«برآیند» دچار شبهه شده‌ایم. لطفا راهنمایی فرمائید.

همچنین در جملاتی که کلمه‌ی «هم» به‌کار‌می‌رود و به معنی «در هر دو …» می‌باشد، مانند این جمله: «محتوای انرژی پیچید‌ی فعّال هم در واکنش گرماگیر و هم در واکنش گرماده از محتوای انرژی واکنش‌دهنده‌ها و «فراورده»‌ها بیش‌تر است»، هرآن چه را که می‌بایست در حدّ زبان فارسی 3 برای کنکور عمومی در مورد این واژه و ویژگی‌هایش بدانیم، لطفاً بیان بفرمایید. … با تشکّر فراوان.

پاسخ استاد: درود بر شما

1- (مبحث واج‌ها) صامت همزه در «فرایند» و «برایند» هرگز خوانده نمی‌شود حتی اگر به شكل «فرآیند» و «برآیند» نوشته شوند.

2- (مبحث تكواژ و واژه ) «هم….هم…» حرف ربط هم‌پایه ساز دوتایی است؛ مانند «چه….چه…»، «خواهی….خواهی…»، «یا….یا…» هركدام در كنكور یك واژه و یك تكواژ آزاد به شمار می‌آیند.

3) ساختمان جمله: مسلم قوی  تابستان 95    خراسان جنوبی، شهر بیرجند    با سلام

مبادا بیهوده عمر سپری کنی   /   مبادا که عمر بیهوده سپری کنی  . هر کدام چند جمله و ( مبادا) را در هر جمله چی میگیرین ؟

پاسخ استاد:  درود

«مبادا» همیشه یك جمله است، چه پس از آن «كه» بیاید چه نیاید. در دستور سنتی جمله‌ها (شبه‌ جمله‌هایی) نظیر «كاش»،«افسوس»،«مبادا» و… را در زیرمجموعه‌های نامتناهیِ قیدهای رنگارنگ دسته‌بندی می‌كردند كه كاملاً رنگ و بوی معنایی داشت نه دستوری. دستور دبیرستانی نسبت به این موارد سكوت كرده است. اما در نگاه علمی «مبادا» در این دو جمله‌ی پایه و ادامه‌ی عبارت «پیرو» به شمار می‌آید.

سربلند باشید!

4)گروه اســـمی :  امیرحسین خوش حال    تیر1395        استان مازندران، شهر قائمشهر سلام. بنده دبیر زبان و ادبیات فارسی هستم برای کنکور. پرسشی از خدمت شریف داشتم و آن هم این است که

در مبحث وابسته‌های وابسته «مضاف الیه صفت » نداریم. حال می‌خواستم نظر شریف را درباره‌ی وابسته‌های وابسته‌ی عبارت: «شهید مدافع حرم» یا «اولین شهید مدافع حرم » جویا شوم و این که شما برای «مدافع»  اسم را ترجیح می دهید یا صفت را؟. «مدافع» را برای «شهید» می‌شود «صفت» گرفت و برای «حرم» می‌شود «مضاف» گرفت؟

پاسخ استاد: درود بر شما

چرا اتفاقاً زياد هم داريم و به اين نكته هم در كتاب راهبردهای ياددهی-يادگيری من و استاد بداغی اشاره شده است هم در كتاب زبان فارسی نشر دريافت.

سربلند باشيد!

سروش     1395   استان همدان، شهر همدان

سلام لطفا این واژگان را از نظر تکواژ‌ها (تعداد) و واژه‌ها (نوع) مشخص کنید، ممنون :

رنجه- گونه (عضو صورت) – گونه (نوع) (این واژه اگر مشتق است که چرا در کتاب همایش گفته‌اید نیست ص۸۲ و اگر نیست چرا در کلمه‌ي گوناگون تجزیه می‌شود) – شرمسار ، نگونسار (این دو واژه را در کتاب همایش ساده گرفته‌اید امّا در لغت‌نامه‌ي دهخدا چیز دیگری است) – شوخگن – نیلوفر – زهره (صفرا) – شوربا -لوطی – خورش – دستوری (اجازه) – باره (اسب) – بارگی- خرمن- عمله – فعله – تهمتن- خوش‌آیند (خوش +آ +ینده)؟- خویشاوند- پدیده- هزاهز -رستاخیز – خون‌پالا – خزانه – خزینه- تگاور- برزن- کینه- روزی(رزق) – شب‌در (گیاه) – تکیده- سرگین- آخته- بازی (سرگرمی) – زمزمه- دری (درباری) – دری (کبک دری) – خرگه- کرانه – قلماسنگ- مالیه – کارزار – شبستان – سره (خالص) – پیوند – پاره – سگ‌زی – بامداد – چرک‌تاب – دُوری (بشقاب) – گله‌به‌گله- شبیخون – خداوند – الوهیت – عصبیت- حمیت- مقالات- مقامات- خاطرات- کرامات- مخلّفات- حیثیت – موالات – لوطی – نامه‌رسان (ص ۱۲۳ کتاب درسی آن را به صورت اسم + بن گرفته است آیا باید «ان» گذراساز را تجزیه نمود بالاخره یا خیر؟ واگرنه تکلیف سایر کلمات مثل رسانه و … چه ؟ )- صفاتی نظیر طبیعی، استعاری، معنوی، لغوی، عشقی . .. آیا دو تکواژند یا یکی؟

بی نهایت ممنون از لطف بی‌دریغ و چشم‌داشت شما. خواهش مي‌كنم سؤالات را با دیدگاه کنکور سراسری پاسخ دهید.

 

پاسخ استاد: درود بر شما آقا سروش و آفرين به اين همه سؤال خوب ! این همه نكته در یك سؤال!

رنجه : رنج + ه: مشتق

گونه (عضو صورت) : ساده

گونه (نوع) : گون + ه : مشتق (گونه را طراح كنكور اشتباهاً ساده فرض كرده بود كه در آزمون سنجش سال گذشته اصلاح شد)

  • اصلاً لغت‌نامه‌ي دهخدا منبع مناسبي براي نتيجه‌گيري‌هاي دستوري در مقطع دبيرستان نيست.

شرمسار، نگونسار: ساده

شوخگن- شوخگين : شوخ +گن (گين) : مشتق (البته اين واژه امروزه كاربرد ندارد.)

نيلوفر: در اصل «نيلي‌پر» بوده است، امّا امروزه ساده به‌حساب مي‌آيد.

زَهره: زهر + ه («صفرا» تلخ است و «زَهره» در اصل يعني كيسه‌ي صفرا): مشتق

شوربا: در فارسي ساده است.

لوطي: مشتق

خورش: مشتق

دستوري: مشتق («ي» تأكيد بر اسم)

باره: ساده

بارگي: مشتق(«ي» تأكيد بر اسم؛ اين «ي» در انباري، آب‌خوري، جالباسي، چوب‌رختي، جا رختي و … نيز ديده مي‌شود. معناي امروزين «حوري» نيز با همين كاربرد «ي» است اما در گذشته «حوري» حور + ي نكره بوده است.)

خرمن: ساده

فعله و عمله : ( جمع مكسر عربي است!) ساده

تهمتن: ساده

خوشايند: خوش+آ (بن مضارع)+ ـَ ند(= ـَ نده) : مشتق

خويشاوند: ساده(«وند» به معني فاميل و وابسته ديگر كاربرد ندارد و فقط به عنوان اصطلاح دستوري رايج است.)

پديده: (در اصل «بِديده» بوده است اما امروزه تجزيه نمي‌شود.) : ساده

هزاهز: ساده

رستاخيز: «رستاك» يا «رستا» در فارسي قبل از اسلام معناي «مرده» مي‌داده است و هيچ ربطي به بن ماضي «رستن» ندارد: امروزه ساده است.

خون‌پالا:  مركب

خزانه: ساده (عربي است)

خزينه: ساده (ممالِ همان خزانه است ديگر)

تگاور: تگ (دويدن)+ اور (=ور، پس‌وند دارندگي): مشتق. («اور» در «تناور» هم از همين گونه است و نبايد با بن مضارع «آوردن» اشتباه گرفته شود. )

برزن: ساده

كينه: كين + ـه : مشتق (مانند چهره ، جاودانه، شادمانه، آشيانه و …؛ «ه» در اين‌جا تأكيد بر اسم است.)

روزي: روز + ي : مشتق (قسمت روزانه)

شبدر: ساده

تكيده: مشتق (كسي كه بسيار دويده و ضعيف و ناتوان شده)

آخته : مشتق ( صفت مفعولي از مصدر آختن = آهيختن)

بازي: چون در واژه‌هايي مانند «شعبده‌بازي» يا «كاغذبازي» تجزيه مي‌شود بهتر است تجزيه شود: باز (بن مضارع باختن در معني بازي كردن) + ي (اسم مصدر ساز)

زمزمه: ساده

دري (درباري): ساده

دري (مربوط به كوه و دره): بهتر است مشتق بگيريم

سرگين، قلماسنگ، شبستان، سره، پيوند، پاره، بامداد، خداوند، الوهيّت، حميّت  : ساده

خرگه، چرك‌تاب : مركّب

كرانه، ماليه : مشتق

كارزار: مشتق («كار» در گذشته معني جنگ مي‌داده)

سگزي: ساده (زيَنده در «سكستان»)

دوري (بشقاب) : مشتق

گله‌به‌گله: مشتق مركّب (گل +ـه+ به+ گل+ ـه)

شبيخون: به مشتق مركب نزديك‌تر است.

عصبيّت : مشتق( عصب +يّت)

مقالات : ساده (مقاله+ ات)

خاطرات: ساده (خاطره + ات)

مقامات: مقام + ات

كرامات : يك تكواژ

مخلفات : مخلفه + ات

حيثيّت: حيث +يّت (مشتق بگيريم بهتر است)

موالات : ساده («ات» در اين‌جا وجود ندارد و حاصل اعلال است)

نامه‌رسان : نامه+ رس+ ان (تكواژ گذرا ساز) : اشتباه لپي كتاب است و نبايد جدي‌اش گرفت.

رسانه : رس+ ان+ ـه

واقعاً پرسش‌هاي شما از بسياري از كتاب‌هاي بازاري چندصد‌صفحه‌اي نكته‌هاي بيشتري را پوشش مي‌داد! جداً لذت بردم سروش عزيز. از همين حالا به عنوان ويراستار نشر دريافت از شما دعوت مي‌كنم.

سربلند و پايدار باشي!

3) ساختمان جمله جمله‌ی ساده و اجزای آن  نوا سعیدی  ارديبهشت95   استان کرمان، شهر سیرجان  باعرض سلام و درود خدمت دکتر سبطی گرامی. ممنون از شما که با روی گشاده جوابسؤالاتمان را می‌دهید و ما دانش‌آموزان را از اضطراب نجات می‌دهید.

گاهی اوقات مفعول یا متمم فعل به قرینه در جمله حذف شده‌اند. در این صورت چند جزئی به شمار می‌آیند؟

مثلاً 1.«ایوان مدائن گسست» سه جزئی متممی است یا دوجزئی ناگذر؟ زیرا گسست حرف اضافه‌ی اختصاصی «از» دارد و در این جمله متممش محذوف است. متمم (از هم)

البتّه در کتاب زبان فارسی 2 «گسستن» دو وجهی ذکر شده است. نمی‌دانم «ایوان مدائن گسست» را چند جزئی بگیرم.

2.«کودک ترسید» چند جزئی است؟ سه جزئی متممی بگیریم؟

3. جمله‌ی «علی خرید» سه جزئی مفعولی؟

4. «علی خانه را فروخت» چهارجزیی مفعولی متممی است؟ فروختن به «متمم فعل (به پیمان) محذوف » است.

ممنون ازشما. از لطفتان صمیمانه سپاسگزارم.«در پناه حق پایدار و پیروز باشید.»

پاسخ استاد: درود بر شما

«گسستن» یا جمله‌ی دو جزئی می‌سازد (ایوان مدائن از هم گسست) یا سه جزئی با مفعول (او بند محبتش را با من گسست) و هیچ‌گاه متمم برای این فعل اجباری نیست. «ترسیدن» همیشه گذرا به متمم است. امّا امكان دارد گاهی متمم به قرینه حذف شود؛ مثال: صدای عجیبی آمد و من (از آن صدا) ترسیدم. «خریدن» و «فروختن» به گفته و سلیقه‌ی كتاب درسی همیشه گذرا به مفعول و متمم هستند كه البته باز هم امكان دارد مفعول و مخصوصاً متممشان حذف شود. او پیش ما آمد . اتومبیل را (از ما) خرید و رفت.

1) ساختمان واژه‌ها   محمد زاهدی     خرداد95   استان کرمان، شهر سیرجان

سلام ساختار کلمات از نظر اجزای سازنده (بن ، اسم و …) رو می‌خواستم، ممنون.

بارور_خوشایند (معنی «ایند»؟) – نفرت‌بار- نامه‌رسان(چرا 2 تکواژ؟)

پاسخ استاد: درود بر شما و آفرین بر شما به خاطر پرسش‌های دقیقتان

1- بارور: بار+ ور (پس‌وند دارندگی) = مشتق

2- خوشایند: («ایند» از كجا پیدا شده؟!!) خوش + آ(بن مضارع آمدن)+ ـَ ند( =ـَ نده؛ پس‌وند فاعلی)=مشتق و 3 تكواژ

3- نفرت‌بار: نفرت + بار (بن مضارع باریدن: آن‌چه از آن نفرت می‌بارد)= مركّب

4- نامه: ساده (مفهوم «نام» در آن آشكار نیست)

5- نامه‌رسان: نامه+رس+ان (تكواژ سببی): مشتق (اشتباه كپی یا تایپی كتاب درسی است)

1) ساختمان واژه‌ها حسین صادقی   خرداد95  استان اصفهان، شهر اصفهان    سلام استاد عرض ارادت. خدمت جناب عالی عارضم که

مصوت مرکب ow در شمارش واج‌ها امروزه چه جایگاهی دارد؟ آیا کلمه‌ای مثل گوهر پنج واج دارد (gowhar) یا شش واج(govhar) یعنی می‌توان مصوت مرکب را مجموعه‌ای از یک مصوت و صامت دانست یا خیر؟ ممنون از راهنمایی حضرت‌عالی

پاسخ استاد: درود بر شما

مصوت مركّب یك واقعیت انكار‌ناپذیر در ساختار واجی زبان پارسی است. تفاوت دور (چرخش) و دور(بعید) و ده‌ها جفت كمینه‌ی دیگر به دلیل وجود یا نبود همین مصوت است . در دستور دبیرستانی این مصوت مركّب را به یك مصوت كوتاه و یك صامت (w) تفكیك می‌كنند كه چندان هم بی‌راه نیست. پس حالت اصلی «گوهر» شش واج دارد و حالت مخفف آن (گُهَر)به دلیل نداشتن همین واج w، پنج واج.

حسین صادقی: ممنون از پاسخ جناب‌عالی ولی بعضی از همکاران آن را نمی پذیرند و می‌گویند تفاوت گهر و گوهر در تعداد واج نیست بلکه در نوع مصوت آن است و تفاوت آن مثل تفاوت مه و ماه است.

پاسخ استاد: كاملاً حق دارند و این نظر علمی‌تر است اما كنكوری‌تر نیست.

5) ترکیبی از چند مبحث زبان‌فارسی   سجاد نقی زاده    خرداد1395   استان خوزستان، شهر  ماهشهر

1-در درس سوم زبان فارسی صفحه 22 نوشته شده (از کاربرد «می‌باشد» تا حد امکان پرهیز کنید و واژه معادل آن «است» را به کار ببرید) به نظر شما دلیلش چیست ؟

2-به نظرتون جمله‌ي 5 جزئی وجود دارد ؟! مثلا جمله «او خود را به ما رییس اداره معرفی کرد .» 5 جزئیه ؟! مثال دیگری هم وجود دارد؟ (گویا در کتاب راهبردها جلد دوم به این موضوع اشاره شده)

3-اگر فعلی که در حالت عادی تکواژ صفر داره به قرینه‌‌ی لفظی یا معنوی حذف بشه ، تکواژ صفرش باقی می‌مونه یا نه‌؟

4-چه تعداد وابسته پسین (از 8 مورد وابسته ) می‌تواند پشت سر هم برای یک هسته بیاید ؟

5- نمودار درختی جمله «مسلمان و دروغ ؟» چه شکلیه ؟! این جمله جزء کدوم دسته از انواع جمله هاست ؟!

6-آیا صفت نیز می‌تواند مضاف‌الیه بگیرد‌؟ مانند «جوان جویای کار» یا «کاسه طلای عتیقه»

7-در عبارت «علی‌ابن‌ابی‌طالب» نقش «ابی طالب» چیست؟ این عبارت و همچنین «متوازی الاضلاع» چطور تکواژ‌بندی (تکواژ شماری) می‌شوند‌؟

8- توی کتاب همایش ادبیات جلد 2 درباره‌ی حبسیه چیزی نوشتین؟ تو این کتاب تاریخ ادبیات‌های زبان فارسی 3 رو نوشتین ؟ (آثار و کتاب های زبان فارسی 3)

9- برای کنکور مفاهیم کنایی ادبیات‌ها رو باید بلد باشیم‌؟ قالب‌های شعری رو چطور‌؟

ممنونم

پاسخ استاد: درود بر شما

1- فقط یك گفته‌ی جا افتاده‌ی ادیبان قدیم است. همین!

2- بله معرفی‌كردن و گاهی «نشان‌دادن» (او خودش را به همه ابتدا آدم سربه‌زیری نشان داد.)

3- طبیعتاً نه !!!!

4- هشت مورد وابسته‌ی پسین؟

5- آفرین بر تو! این یك جمله‌ی سه‌جزئی استثنایی است كه در كتاب درسی به آن اشاره نشده. نمودارش كاملاً همانند نمودار جمله‌های سه‌جزئی ساخته‌شده با «یعنی» است. فقط به جای یعنی «و» می‌آید.

6- بله همه‌ی این‌ها نكته‌های گفته شده در كتاب راهبردهای من و استاد عمرانی است. البته «طلا» مضاف‌الیه است نه صفت. (مرد دانای كار)

7- «ابن ابی طالب» بدلِ علی است. متوازی‌الاضلاع تجزیه نمی‌شود.

8-متوجه نشدم.

9- دانستن قالب‌های شعری لازم است. موفق شدن به شما از آن‌چه فكر می‌كنید، نزدیك‌تراست!

1) ساختمان واژه‌ها(واج، تكواژ، واژه) آذین  خرداد95

سلام دکتر سبطی زحمتکش و دلسوز.

1- چرا ص346 گفتین چهره مشتقه؟  2- « البته» دخیل محسوب میشه و اگه میشه از چه نوعی هست؟(با نشان یا بی نشان؟)3-واژه قلمرو چرا مرکبه؟ آخه معنی اجزاش به کل قلمرو نمی‌خوره که..

پاسخ استاد: درود بر شما

در فارسی امروز با افزودن پس‌وند «ه» به برخی واژه‌ها، بر معنای آن‌ها تأكید می‌شود مانند شادمان :شادمانه

جاودان: جاودانه /  آشیان : آشیانه

2- «ال» در «البته» همان «ال» معروف عربی است و این واژه‌ی دخیل، نشان‌دار به شمار می‌آید .

3- در «قلمرو» ، «قلم» مجاز از حكم و فرمان است.

سربلند باشید!

1) ساختمان واژه‌ها(واج، تكواژ، واژه)  حسین صادقی        خرداد95  اصفهان، شهر اصفهان

سلام استاد عرض ارادت

مصوّت مرکب ow در شمارش واج‌ها امروزه چه جایگاهی دارد؟ آیا کلمه ای مثل گوهر پنج واج دارد (gowhar) یا شش واج(govhar) یعنی می‌توان مصوّت مرکب را مجموعه‌ای از یک مصوت و صامت دانست یا خیر؟

پاسخ استاد: درود بر شما

مصوت مركّب یك واقعیّت انكار‌ناپذیر در ساختار واجی زبان پارسی است، تفاوت دور (چرخش) و دور(بعید) و ده‌ها جفت كمینه‌ی دیگر به دلیل وجود یا نبود همین مصوّت است . در دستور دبیرستانی این مصوت مركّب را به یك مصوت كوتاه و یك صامت (w) تفكیك می‌كنند كه چندان هم بیراه نیست. پس حالت اصلی «گوهر» شش واج دارد و حالت مخفف آن (گُهَر)به دلیل نداشتن همین واج w، پنج واج.

1) ساختمان واژه‌ها(واج، تكواژ، واژه)  سجاد نقی زاده       خرداد95    استان خوزستان، شهر ماهشهر

با سلام . ببخشید به نظرتون واژه‌های معربی (از فارسی به عربی رفته‌اند و تغییراتی پذیرفته‌اند) که به فارسی بر‌گشته‌اند جزء واژگان دخیل حساب می‌شن؟! مانند : خندق (کندک) فردوس (پردیس)

پاسخ استاد: درود

جمع مكسر آن‌ها بی‌شك دخیل به شمار می‌آیند.

چرا ؟! مگر کلماتی که جمع مکسر بسته می‌شن دخیل نیستند ؟! مثلا خندق میشه خنادیق درسته؟! پس حداقل در بعضی از کلمات ممکنه درست باشه!  مثلاً تاریخ(تاریک) میشه تواریخ و مسجد (مزگت) میشه مساجد و مانند این ها….

پاسخ دوباره: درود بر شما. خیر، به نظر این‌طور نمی‌آید و منطقی نیست.

1) ساختمان واژه‌ها (واج، تكواژ، واژه)   کیان فاروقی        خرداد95   استان کردستان، شهر سنندج

کلمات زیر از نظر ساختمان چگونه‌اند؟! 1- خوش بودن 2-  ستم پیشه (داستان این که گاهی پیشه به صورت پیش +ه جدا میشه چیه؟ 3-  بسیاری 4-  فراتر 5- هریک 6- هرکدام

پاسخ استاد: درود بر شما

1- مشتق مركب 2- مركب (پیشه هرگز جدا نمی‌شود زیرا مفهوم “پیش” در واژه‌ی “پیشه” وجود ندارد.) 3- ساده (بسیار +ی نكره) 4- ساده (فرا + تر كه تكواژ تصریفی است) 5 و 6 – مركّب ، امّا گاهی طراح كنكور به این واژه‌های مركّب توجه ندارد و این‌كار را پیچیده می‌كند.

پیروز باشید!

3) ساختمان جمله ،مبحث جمله‌ی ساده   نوا سعیدی       خرداد95  استان کرمان، شهر سیرجان    سلام آقای دکتر سبطی

گاهی مفعول یا متمم فعل از جمله به قرینه حذف می‌شوند آیا هنگام شمارش باید به حسابشان آورد؟ مثلا1. ایوان مداین گسست. دوجزیی است (با توجه به کتاب زبان فارسی 2 که دووجهی ذکر کرده) یا نه سه جزئی متممی که متمم فعل به قرینه محذوفه. گسستن از(هم)

2.مثلا کودک ترسید. چند جزیی است؟

3.علی خانه را فروخت. چند جزیی است؟ فروختن چهارجزیی مفعولی متممی می‌سازد. به نادر محذوف.

پاسخ استاد: درود بر شما نوا خانم

حذف اجزای جمله تأثیری در ساختار جمله ندارد؛ مثل این می‌ماند كه با رفتن یكی از اعضای خانواده به مسافرت، تعداد خانوار تغییر نمی‌كند. اما در مورد فعل‌های دووجهی ماجرا متفاوت است و بود یا نبود مفعول گذر آن‌ها را دگرگون می‌سازد؛ نمونه: سلسله‌ی ساسانیان از هم گسست (دوجزئی) . یورش تازیان سلسله‌ی ساسانیان را از هم گسست. (سه جزئی با مفعول)

3) ساختمان جمله: زهرا افشار   فروردین1395 استان فارس، شهر اردکان(سپیدان)

درود براستاد بزرگوار جناب آقای هامون سبطی.  ممنون از اینکه وقت می‌گذارید .

جمله‌ی «به تدریج از جمعیت بچه ها کاسته می‌شد؟» جمله‌ی مجهول است. آیا گروه متممی درجایگاه نهاد نشسته؟ (باتوجه به پاورقی کتاب تک جلدی زبان فارسی تألیف شما) اصل جمله این بوده: گرمای هوا به تدریج از جمعیت بچه ها می‌کاست.

پاسخ استاد: درود بر شما و سپاس بابت پرسش‌های چالش برانگیزتان

خیر در جمله‌ی اصلی نیز مفعول حذف شده است: گرمای هوا به تدریج از جمعیت بچه‌ها (چیزی، تعدادی را) می‌كاست. در جمله‌ی مجهول نهاد «چیزی/تعدادی» است كه به قرینه‌ی معنایی حذف شده است.

 

3) ساختمان جمله: زهرا افشار    فروردین1395  استان فارس، شهر اردکان(سپیدان)

1-      شاخص و متمم اسم گاهی قبل و گاهی پس از هسته می‌آیند؟ درشمارش تعداد وابسته‌های پسین و پیشین چگونه عمل کنیم؟

2-      درشمارش گروه‌های اسمی آیا معطوف و بدل و تکرار را باید یک گروه به حساب آورد یا نه؟

3-      در کتاب درسی سوم دبیرستان متمّم اسم را به عنوان وابسته پسین معرفی نکرده ولی درکتاب راهبردها و راهکارها به عنوان وابسته پسین آمده است. تکلیف چیست؟

پاسخ استاد: 1- متمم اسم را وابسته به‌شمار نیاورید. شاخص بسته به مكانش پیشین یا پسین به‌حساب می‌آید.

2- بدل و تكرار بله امّا معطوف به وابسته، وابسته به‌شمار می‌آید.

3-  برای كنكور وابسته‌ی پسین به حساب نیاوریدش.

 

1) واج، تكواژ، واژه، ساختمان واژه‌ها: زهرا افشار  فروردین1395 استان فارس، شهر اردکان(سپیدان)

واژه‌ی «دنباله»چند تکواژ است؟ آیا گونه‌‌ی آزاد واژه دنبال محسوب می‌شود؟

پاسخ استاد: امروزه تفاوت معنایی دارند و گونه‌ی آزاد به شمار نمی‌آیند.

4) گروه اســـمی: نوا سعیدی      فروردین1395    استان کرمان، شهر سیرجان

سلام آقای دکتر سبطی من برای کنکور 95 درس می‌خوانم و سه سؤال دارم که کسی جوابم را نداده است.

سؤال اول: در بحث شاخص در کتاب زبان فارسی 3 گفته شده است عناوین و القابی هستند که بدون هیچ نشانه و نقش‌نمایی پیش از اسم می‌آیند. آیا «کدخدا» در جمله‌های «از کدخدا عباسعلی می‌ترسیدم» و «ای کدخدا عباسعلی به کجا می‌روی؟» و «چون کدخدا عباسعلی آمد…» شاخص است؟ زیرا نقش‌نماها(راء مفعولی، کسره‌ی اضافه، حروف ندا، حروف پیوند و..) هستند حال آنکه سؤال کنکور 86 «از خواجه عمید شنیدم….»، «خواجه» را شاخص گرفته‌اند با اینکه با حرف اضافه آمده است.

سؤال دوم: اگر کسره قبل از القاب آید، دیگر شاخص نیستند؟ مثلاً «کتابِ برادر احمدی را گرفتم»

سؤال سوم: در جمله‌ی «حضرت محمد (ص) می فرمایند…» آیا «حضرت» می‌تواند شاخص باشد. معلممان گفته‌اند جزء استثنا است و شاخص است.

از لطفتتان صمیمانه سپاسگزارم.

پاسخ استاد: درود بر شما نوا خانم

ببین عزیزم بین شاخص و اسمِ مربوطش نباید نقش‌نما بیاید؛ برای نمونه در «خانم مدیر» یا «دكتر بیمارستان» ، «خانم» یا «دكتر» شاخص نیستند. امّا قبل یا بعد از شاخص اگر نقش‌نما بیاید هیچ‌ربطی به شاخص ندارد، بلكه مربوط به هسته است.

برای مثال در جمله‌ی «مریم خانم را دیدم»، «خانم» شاخص مریم است زیرا بین این دو هیچ واسطه و نقش‌نمایی نیامده و «را » نشانه‌ی مفعول بودن مریم است.

1) واج، تكواژ، واژه :  علی زیب ارزانی      فروردین1395    استان آذربایجان غربی، شهر ارومیه

و سؤال سوم اینکه چرا کلمه «واسطه» را به دو تکواژ واسط و ه تقسیم نمی‌کنیم مگر شرط تقسیم شدن مرتبط بودن معنی نیست؟

پاسخ استاد:“ـه” در پایان “واسطه” نشانه‌ی تأنیث عربی است (واسطت) نه پس‌وند “ه” پارسی؛ بنابراین تجزیه نمی‌شود؛ چند نمونه‌ی دیگر: جامعه، مبارزه،سابقه،مجموعه

1) واج، تكواژ، واژه: سجاد نقی زاده    اردیبهشت95      استان خوزستان، شهرماهشهر

با سلام . ببخشید به نظرتون واژه‌های معربی (از فارسی به عربی رفته‌اند و تغییراتی پذیرفته اند) که به فارسی بر‌گشته‌اند جزء واژگان دخیل حساب میشن ؟! مانند: خندق (کندک) فردوس (پردیس)

پاسخ استاد:  درود بر شما

خیر، به نظر این‌طور نمی‌آید و منطقی نیست.

1) واج، تكواژ، واژه : زهرا   اردیبهشت95  استان اردبیل، شهر اردبیل

سلام. میشه بگید واژه‌ی خداوند ساده است یا مشتق؟ و واژه‌های پراکنده و بیهوده چند تکواژند؟! ممنون.

پاسخ استاد: درود بر شما

امروزه «خداوند» ساده است. «پراكنده» صفت مفعولی مصدر «پراكندن» و مشتق است. «بیهوده» ساده است.

4) گروه اســـمی: علی زیب ارزانی   اردیبهشت95   استان آذربایجان غربی، شهر ارومیه

با سلام و عرض خسته نباشید

۱- در سؤالات کنکورهای قبلی یک بار «همان طور» ترکیب وصفی در نظر گرفته شده ولی در سؤال ۷ صفحه ۳۱۰ کتاب شما (زبان فارسی) کلمه‌ای مشابه یعنی «این گونه» خودش یک جا صفت اسم بعدی در نظر گرفته شده. سؤال بنده این است که معیار جداکردن یا نکردن این‌گونه کلمات چیست؟

2- سؤال دوّمم در مورد کلمات «پیوند» و «آن‌چه» است . در سؤال ۱۶ کنکور انسانی ۹۳ پیوند یک تکواژ محسوب شده و در سؤال ۱۶ کنکور ۹۲ انسانی «آن‌چه» دو واژه به حساب آمده. سؤال من این است که آیا نمی‌توان پیوند را مانند «میان وند» دو تک‌واژ در نظر گرفت و همچنین اگر «آن چه» از دو واژه است می‌توان آن را در جای دیگر ترکیب وصفی به حساب آورد؟

با تشکر از لطف شما.

پاسخ استاد: درود بر شما

1- موصوف دانستن «طور» در آن‌طور اشتباه فاحش دستوری است؛ برای نمونه در گروه اسمی «آن‌طور كتاب‌ها» اگر «طور» موصوفِ «آن» است، پس «كتاب‌ها» چه عنصری از گروه اسمی است؟

2- «وند» در «میان‌وند» اصطلاحی دستوری است و با «وند» در «پسوند» یكسان نیست.

3- دو واژه دانستن «آن‌چه» و «آن‌كه» اشتباه طراح كنكور است و امیدوارم كه دیگر تكرار نشود.

سربلند باشید!

 4) گروه اســـمی: امیرحسین مرادی      فروردین1395   استان تهران، شهر بومهن

سلامی گرم خدمت استاد سبطی و همه‌ی عوامل نشر دریافت. من چند بار از شما در مورد موضاعات مختلف ادبیات سؤال پرسیدم و شما زحمت کشیدید و جواب من رو دادید. این بار هم یک سؤال دیگه دارم در مورد زبان فارسی. توی درس‌های ساختمان واژه، توی اون قسمتی که یه ساختار واژه مرکب یا مشتق-مرکب می‌ده و از ما می‌خواد که بگیم اسم یا صفته رو من نه پارسال که کلاس شما می‌اومدم و نه امسال می فهمم! لطفاً راهنماییم کنید، چی‌کارکنم که بفهمم.

پاسخ استاد: درود بر شما

صفت را می‌شود بعد از «ی» نكره‌ساز، با یك اسم همراه كرد، امّا اسم را نمی‌توان؛ نمونه:

دسته: اعضای دسته / نمی‌شود گفت: اعضایی دسته/ پس اسم است .

دور‌دست: سرزمینِ دوردست / می‌شود گفت: سرزمینی دوردست/ پس صفت است.

زیبایی : آفرینش زیبایی / نمی‌شود گفت آفرینشی زیبایی / پس اسم است.

زیبا : دنیای زیبا / می‌شود گفت دنیایی زیبا/ پس صفت است.

هم‌چنین پس از صفت‌ها می‌شود «تر» و «ترین» آورد و پس از اسم‌ها نمی‌شود.

پیروز باشید.

3) ساختمان جمله:  سجاد نقی زاده       فروردین1395    استان خوزستان، شهر ماهشهر

با سلام . به نظرتون آرایه‌ی حسن تعلیل ، در تناقض با قاعده ی کاربردی زبان (ترکیب جمله) است و کاربرد آن در حیطه‌ی «زبان» مجاز نیست ؟!

پاسخ استاد: سلام

بله كاملاً همین گونه است.

3) ساختمان جمله:  زهرا افشار        اسفند1394  استان فارس، شهر اردکان(سپیدان)

جمله “بچه ها سرشان گرم بود.و “من خوشم نمی آید””جمله چند جزیی است؟باتوجه به اینکه مضاف الیه گسسته داریم.خواهشمندم نمودار درختی این جمله ها را توضیح دهید.باتشکر فراوان

پاسخ استاد: – “بچه‌ها سرشان گرم بود” ساختاری دارد كه در دستور سنتی و دبیرستانی بررسی نشده است؛ در این‌جا “بچه‌ها” نهاد معنایی است و “سرشان” نهاد دستوری مانند “من دستم شكست” یا “ما سرمان برای این كارها درد می‌كند”.

اما “من خوشم نیامد” جمله‌ی لازم یك‌ شخصه است مانند من سردم است / او خوابش برد….

سربلند باشید!

1) واج، تكواژ، واژه: زهرا افشار        اسفند1394  استان فارس، شهر اردکان(سپیدان)

باسلام

در کتاب زبان فارسی سوم واژه‌ی «وادار» یک واژه‌ی ساده محسوب شده، آیا فعل واداشتن را باید ساده ساده دانست یا پیشوندی؟

پاسخ استاد: درود بر شما همكار ارجمند

خیر این مورد غلط تایپی است كه سال‌ها در كتاب درسی جا خوش كرده است و در دست‌نویس كتاب مؤلفان «دادار» نوشته‌بودند نه وادار!

1) واج، تكواژ، واژه    جواد مقدسی             اسفند1394    استان تهران، شهر تهران

با سلام و عرض خسته نباشید

حروف اضافه‌ي مرکب مانند «به‌وسیله ی _به‌منظور – برحسب_ به استثنای» چند واژه و چند تکواژ محسوب می‌شوند؟

پاسخ استاد:  درود بر شما

یک واژه و سه تکواژ.

3) ساختمان جمله   جواد مقدسی         بهمن1394 استان تهران، شهر تهران

با سلام و خسته نباشید. به نظر شما در فعل «باید رفت»، «رفت» و «باید» چه نقشی در جمله دارند؟

پاسخ استاد: درود بر شما

«باید رفت» یك گروه فعلی است كه به آن در گذشته وجه مصدری می‌گفتند و امروزه بهتر است آن‌ها را فعل مصدری بنامیم، زیرا فعل اصلی در ساختار این گروه‌های فعلی به شكل مصدر مرّخم (كوتاه) ظاهر می‌شود – باید رفت = باید رفتن

«باید» در این موارد فعل كمكی است و «رفت» جزء اصلی. این دو به تنهایی نقش دستوری ندارند بلكه در كنار هم فعل جمله را تشكیل می‌دهند.                                       سربلند باشید!

4) گروه اســـمی     احمد عبدل زاده        بهمن1394      استان آذربایجان شرقی، شهر تبریز

باسلام . جناب آقای سبطی، ازاین که تألیفات سترگ شما درامرِ تدریس زبان فارسی مورد استفاده و راهنمای بنده قرارمی‌گیرد؛ جای بسی سپاسگزاری است؛ امّا سؤال این بنده از استاد گرامی این است که در «زبان فارسی راهبردهای یاددهی- یادگیری» درصفحة 67 جلد اوّل (چاپ ششم ،1389، مبتکران ) آمده :« طبق یک قاعده‌ی کلّی درگروه اسمی، واژه یا گروهی که پس ازکسره یا حرف اضافه واقع شود، وابسته به‌شمار می‌آید ؛ براین اساس درگروه‌هایی مانند «همه‌ی کتاب‌ها» و… واژه‌های مشخص‌شده (همه) هسته‌ی گروه اسمی به‌شمار می‌آید نه یک وابسته؛ و همین موضوع در پاورقی صفحه ی 285 زبان فارسی، چاپ11 (1394) نشر دریافت، به‌عنوان وابسته‌ی اسم نامیده شده است. (درتوضیح سؤال 23، برای گروه اسمی « همه‌ی بی‌رحمی» گفته شده همه : « همه، هسته‌ی گروه نیست …» لطفاً بفرمایید کدام یک درست است؟ و درصورت تأیید یکی ، آن دیگری درچاپ های بعدی اصلاح گردد. باتشکر.

پاسخ استاد: درود بر شما همكار ارجمند

به باور خودم در این موارد همه وابسته است. طرّاح كنكور هم،‌ چنین عمل كرده است – احتمالاً طبق سنّت دستور قدیم و نه آزمون‌های علمی و تكرارپذیر- و در كتاب نشر دریافت بی‌گمان باید همین سلیقه‌ی طراح رعایت می‌شد؛ زیرا كتاب رویكرد كنكوری دارد؛ امّا در كتاب راهبردها نظر استاد عمرانی را لحاظ كرده‌ام.

سرافراز باشید!

1) واج، تكواژ، واژه :      مهدی سرزعیم        پاييز1394     استان البرز، شهر کرج

دکتر سبطی سلام.

سؤالی دارم. کلماتی از قبیل «کلاس زبان»، «پسر عمو» و … را می‌توان از دو لحاظ خواند:

1- با کسره‌ی اضافه: در آن حالت می‌شود 3 تکواژ و 3 واژه.

2- بی‌کسره‌ی اضافه: در آن حالت می شود 1 واژه و دو تکواژ.

به نظر شما کدام صحیح است یا کدام مدّنظر طراحان کنکور است؟    با تشکر

پاسخ استاد: درود

«كلاسِ زبان» فقط در گفتار روزمره «كلاسْ زبان» تلفظ می‌شود و در كنكور بدون شك سه واژه به شمار می‌آید. «پسرعمو» در زبان معیار هم «پسرعمو» خوانده می‌شود نه «پسرِ عمو» پس یك واژه است.

1) واج، تكواژ، واژه   مهدی سرزعیم      پاييز1394     استان البرز   شهر کرج

با عرض سلام خدمت استاد سبطی.

استاد من دچار دوگانگی شده‌ام.دبیرمان می‌گوید کلماتی مانند روایات و لغات یک تکواژ‌اند. البته ایشان معتقد است در اصل دو تکواژی‌اند ولی چون در کنکور‌های سراسری لغات یک‌‌ تکواژ به حساب آمده باید امثال آن‌ها را نیز یک تکواژی به حساب آوریم.دبیر سال قبلمان نیز معتقد است همه‌ی این کلمات دو‌تکواژی‌اند فقط لغات را باید استثنا پذیرفت.خواستم نظر شما را هم بدانم. اگر می‌شود در دو حالت بررسی کنید:

1- آنچه در علم ادبیات صحیح است. 2- آنچه مدّنظر طراحان کنکور است.  با تشکر از پاسخ شما

پاسخ استاد: درود بر شما آقا مهدی

از نظر علم زبان‌شناسی (نه ادبیات) این واژه‌ها دو تكواژاند، امّا در آزمون سراسری یك تكواژ به شمار می‌آیند زیرا پس از حذف «ات» حالت مفرد كلمه برجا نمی‌ماند.

سربلند باشید!

4) گروه اســـمی       جواد مقدسی       دي1394استان تهران، شهر تهران

با سلام و خسته نباشید

در گروه اسمی «بعد از چند هفته‌ تأخیر» نقش کلمه‌ي «تاخیر» و کلمه‌ي «هفته» چیست؟

در گروه اسمی «روزی سه ساعت » نقش «روز» چیست؟ (آیا می‌توان به قول آقای فرشیدورد طبق ص 351کتاب «دستور مفصل امروز» این ترکیب را شبه‌مضاف‌الیه نامید و به این‌گونه تعبیر «سه ساعت در روز» هسته را «ساعت» در نظر گرفت ؟

پاسخ استاد: درود بر شما

«بعد» جزو قیدهایی است كه با حرف اضافه معنای خود را كامل می‌كنند، بنابراین «از» حرف اضافه‌ی «بعد» است و «چند هفته تأخیر» متمم قید. در این گروه متممی، تأخیر هسته است؛ «چند» صفت پیشین و «هفته» ممیز.

این تعبیر استاد فرشیدورد دست‌كم به مذاق طراحان آزمون سراسری و امتحانات نهایی خوش نمی‌آید و نوعی تأویل نامتعارف است. به نظر من باید «سه ساعت» را قید دانست و «روزی» را قیدِ قید كه البته باز هم «ساعت» هسته‌ی گروه به شمار می‌آید؛ چند نمونه‌ی دیگر:

هفته‌ای دو روز، سالی یك‌ماه، روزانه سه‌ساعت، سالانه دوماه و ….

سربلند و جویا باشید!

3) ساختمان جمله :     سارا اصلانی       دي1394   استان قم، شهر قم

باسلام و خسته نباشید خدمت آقای سبطی. یه سؤال ساده ولی مهم دارم که ذهنم‌و مشغول کرده وامیدوارم كه زود جواب بدین. این جمله چندجزئیه؟ : «مادرم فرزندش را متواضع به بارمی آورد». لطف کنید سریع پاسخ بدین خداخیرتون بده به ایمیلم هم بفرستین می‌بینم.

پاسخ استاد: درودبر شما

سریع سریع بدون هدر دادن یك ثانیه وقت پاسخ شما:

«به بار‌می‌آورد» در این‌جا معنایی نزدیك به «می‌گرداند» می‌دهد؛ بنابراین جمله‌ی چهارجزئی با مفعول و مسند می‌سازد. این نكته در كنكور چندسال‌پیش مطرح شده‌بود.

پیروز باشید!

3) ساختمان جمله   سینا خیاطیان          دي1394  استان هرمزگان، شهر بندرعباس

سلام .

جمله‌ي «باد هوهوکنان از دشت گذشت» تشخیص دارد؟ یعنی اگر نهاد را بادها به کار ببریم، حتماً باید فعل جمع و گذشتند بیاید؟ یا اینکه مفرد هم مشکلی ندارد؟ لطفاً سریع‌تر پاسخ دهید. سؤال امتحان ترم مدرسه بود و نیاز به پاسخ دارم! آخر مگر هوهوکردن ویژگی جغد نیست؟ گذشتن هم که ویژه‌ي انسان نیست . پس چرا باید فعل حتما جمع بیاید؟ در ضمن لطفا با استدلال پاسخ دهید تا بتوانم با استدلال به معلّم پاسخ دهم.

سپاس‌گزار از شما

پاسخ استاد: درود بر شما

هوهوكردن ویژگی جغد است و جغد هم از جانداران است و نهاد جمع جاندار باید با فعل جمع به‌كار رود. از این بحث‌ها گذشته آیا شما به عنوان یك ایرانی این جمله را درست می‌دانید؟ «بادها هوهوكنان از دشت گذشت!!!» زبان مادری‌مان را فراموش نكنیم!

پاینده باشید!

1) واج، تكواژ، واژه   هارون عزیزپور       دي1394     استان  آذربايجان.غ، شهر بوکان

سلام دکتر سبطی گرامی.

ببخشید که وقتتان رامی‌گیرم. لطفاً اگر می شود بحث تکیه را با ذکر چند مثال توضیح بفرمایید. متأسفانه بنده از سال دوم دبیرستان این پرسش را با خودم حمل‌می‌کنم. یادم می‌آید سال دوّم دبیرستان از ناظمِ معلّمِ ادبیات و زبان‌فارسی‌شده‌ی مدرسه‌مان -واقعا نمی‌دانم قبل از ناظم‌شدن چه منصبی داشت – پرسیدم که «شابک» چیست؟ گفت: «نمی دانم». بنده هم دیگر از سؤال کردن از محضرِ خالی‌ازفیضِشان ناامید شدم. نمی‌دانم آقای دکتر سبطی چرا احساس می‌کنم که این مبحث، به مبحثِ همه‌ازش‌در‌فرارِ «‌Stress» درزبان انگلیسی شباهت دارد.این مبحث هم ماجراهای طولانی دارد. سال سوّم دبیرستان برای امتحان نهایی تمام لغاتی که کتاب درسی برای «‌Stress» داده بود را جداگانه به‌صورت داستان درآورده بودم، که سرِ جلسه، باز فقط تونستم یکی روجواب بدم. هدف از ذکر خاطره‌ی آخر این است که جناب‌عالی با دکتر شهاب اناری بزرگوار در ارتباط هستید؛ لطف می‌فرمایید اگر به ایشان پیشنهاد وحتّی اصرار بفرمایید که این مبحث «‌Stress» رابا روش اصولی‌اش – که متأسّفانه کتاب درسی نمی‌دانم با چه نیّتی (احتمالاً با نیّت یادنگرفتن) ده‌ها واژه را بدون آن‌که روش صحیح یادگیری‌اش راآموزش بدهد، آورده است- جزءبه‌جزء وکامل تشریح و توضیح بفرمایند، تا این بازار حفظ کردن برچیده شود.

این را از آن جهت می‌گویم چون از بزرگوارانی مانند جناب‌عالی پیگیری یادگیری بنیادین دیده‌ام. باتشکر

پاسخ استاد: سلام ممنون بابت ایمیلتون.

برای بحث استرس در حد کتاب زبان 3، یک صفحه (فقط یک صفحه) مطلب لازم است که به صورت ضمیمه انتهای کتاب زبان 3 مبتکران آورده‌ام.

شاد باشید.

4) گروه اســـمی   هارون عزیزپور     آذر1394   استان ارومیه، شهر بوکان

سلام براستاد بزرگوار، جناب دکتر هامون سبطی،از محضر جناب‌عالی چند سؤال داشتم:

1.در کلمات «زندگی» و«ویژگی» نوع «ی» مصدری است؟ واقعاً من از وقتی که با انواع «ی» آشنا شدم، هر چی کلمه با «ی» می بینم ناخودآگاه به تجزیه‌اش می‌پردازم وخیلی وقت‌ها گیج می‌شوم، چون  کلماتی پیدا می‌شوند که واقعاً برای یک دانش‌آموز قابل‌بررسی نیست. آیا شما راهی سراغ ندارید که بتوان با آن راحت‌ترانواع «ی» را تشخیص داد. البته «ی» لیاقت و نکره به نسبت آسان‌تر قابل تشخیص‌اند.

پاسخ استاد: باتشکر از شما واین همه شوق وعلاقه که بی هیچ چشم‌داشتی نثار جامعه‌ی دانش‌آموزی می‌نمایید. سؤالات ما سطحش پایین است وغیر از وقت‌گیری از جناب‌عالی فایده‌ای برایتان ندارد. مارا ببخشید. واقعاً اگر چه شما را ندیدام ولی ندیده ما را بااین کارتان شرمسار خود می نمایید. اجرتان باایزدتعالی.

درود بر شما و آفرین بر پشتكار و مثبت‌اندیشی‌تان.  موفق باشید!

1- «ی» مصدری معمولاً معنای «بودن» یا «كردن» می‌دهد. نمونه: بچگی: بچه بودن، رانندگی: رانندگی كردن. هم‌چنین اگر جزء قبل از «ی» صفت باشد، به احتمال بسیار «ی» مصدری است، مثال: «ویژه» صفت است ، پس «ویژگی» ی مصدری دارد. «زنده» صفت است پس «زندگی» ی مصدری دارد.

1) واج، تكواژ، واژه  هارون عزیزپور     آذر1394   استان ارومیه، شهر بوکان

2.آیا کلمه‌ی «بنابراین» ازسه تکواژساخته شده است؟ یعنی از بنا(ساختمان)+ بر+ این

پاسخ استاد:  2- بله البته «بنا» این‌جا معنی پایه‌گذاری می‌دهد؛ بنابراین = بر پایه‌ی این

 

1) واج، تكواژ، واژه       افسانه نباتی               آبان 1394    هرمزگان، شهر کیش

با سلام و عرض ادب. ممنون از زحمات بی‌دریغ شما استاد ارجمند.

من در مورد نوع تکواژ‌های حروف اضافه‌ی گروهی سؤال دارم. مثلاً : در حروف اضافه‌ ی : به استثنای یا درموردِ که هر کدام سه تکواژ هستند آخرین تکواژشان (ــــِ ) چه نوع تکواژی است؟

پاسخ استاد: درود بر شما

تكواژ وابسته است. فقط كسره‌ای كه پس از آن صفت پسین یا مضاف‌الیه بیاید، تكواژ آزاد به شمار می‌آید.

پیروز باشید!

3) ساختمان جمله بابک سپهری        مهر1394        استان تهران، شهر تهران

سلام. در مبحث هم‌پایگی جملات چگونه می‌توان دو حالت زیر را از یکدیگر تشخیص داد، در واقع از کجا باید بفهمیم که جمله‌ی آخر با کل جمله‌ی مرکب هم پایه شده یا با جمله‌ی پیرو؟

1. جمله ی مستقل مرکب + و+جمله مستقل ساده

2. جمله پایه + حرف ربط وابسته ساز+ جمله پیرو+ و+ جمله پیرو

با تشکر

پاسخ استاد: درود بر شما و آفرین بر نكته‌بینی شما

در این موارد باید به معنا و منطق سخن توجه كرد: جمله‌ی دوم را حذف می‌كنیم و جمله‌ی نخست و سوم را در پی هم می‌خوانیم؛ اگر منطقی و روان بود، پس جمله‌ی سوم پیرو جمله‌ی نخست است، امّا اگر این‌گونه نبود، جمله‌ی سوم یك جمله‌ی مستقل ساده است.

 

3) ساختمان جمله: حسین صادقی      2 آبان1394        استان  اصفهان، شهر  اصفهان

استاد سلام. ممنون از پاسخ‌های متین و متقن شما. در مصراع «عشق او باز اندر آوردم به بند» فعل جمله چگونه است؟آیا پیشوندی است؟ اندر آوردعبارت فعلی و کنایه است؟ به بند اندر آوردن یعنی گرفتار کردنیا ساده است؟ به بند اندر با دو حرف اضافه

لطفاً راهنمایی بفرمایید.

پاسخ استاد:درود بر شما

فعل اين جمله “اندر آورد” است كه امروز به شكل “درآورد” به كار مي‌رود، يعني فعلي پيش‌وندي است در زمان ماضي ساده درمورد سوم شخص مفرد. دقّت كنيد كه هر كنايه‌اي لزوماً فعل مركب نمي‌سازد. در اين جمله  «بند» به‌سادگي گسترش مي‌يابد، پس فعل مركب نيست.

1) واج، تكواژ، واژه: محسن محمدپور  استان اردبیل، شهر  اردبیل  مهر1394

با سلام خدمت آقای دکتر هامون سبطی…

چند تا سؤال در مورد تکواژ داشتم :

1. واژه‌های تنوین دار عربی (حتماً، عموماً و…) چند تکواژند؟ شما تو کتابتون گفتین که 1 تکواژ ولی کنکور سراسری 82 هنر نوشته که 1 تکواژ؟

2. واژه «همان » چند تکواژ است؟ شما نوشتید که 2 تکواژ ولی کنکور سراسری هنر 89 نوشته 1 تکواژ

ممنون

پاسخ استاد: درود بر شما آقا محسن

از نظر علمی،  بدون شك تنوين در زبان فارسي تكواژ قيد ساز است امّا به دليل اشتباهي كه در آزمون سنجش دو سال قبل پيش آمده است تا زمانی كه آن اشتباه تصحيح نشده‌باشد، در آزمون سراسری تنوين را تجزيه نكنيد. در ضمن سازمان سنجش فقط پاسخ كليدی پرسش‌ها را اعلام می‌كند نه پاسخ تشريحی آن‌ها را . در مورد تست هنر 89 در سايت دريافت (نقد آزمون‌ها) توضيح لازم آمده است. سربلند باشيد!

3) ساختمان جمله: ادامه‌ی پرسش سیروس پورقاسمی مرداد1394 استان مازندران، شهر تنکابن

سلامی دوباره به دوست نادیده‌ام جناب سبطی

پیام ایمیلی شما را خواندم . نگفته نگذرم  که برایم جالب بود که نه فقط به هیچ یک از آرا و مستندات پژوهندگان دستوری که بنده در نوشته‌ام بدان‌ها اشارت کردم وقعی ننهادید، بلکه خود نیز برای مدعایتان هیچ مدرکی ارائه نفرموده‌اید.

نوشته‌‌بودید«شاهدی كه از كتاب دستور پنج استاد آورده‌اید، واژه‌هایی را كه پس از “را”ی مالكیت می‌آیند، “مفعول” به شمار آورده است، نه نهاد و می‌دانیم كه در نگاه قدما متمم گونه‌ای از مفعول بوده است كه گاهی به آن مفعول باواسطه می‌گفتند. » دوست عزیز، یک بار دیگر عبارت زیر را که از دستور پنج استاد نقل کرده‌ام بخوانید و بفرمایید که در کجای این متن نویسنده به متمم ‌بودن یا به قول شما«مفعول با‌واسطه» بودن کلماتی که قبل از «را»ی مالکیت می‌آیند اشاره کرده است؟

«هر گاه جمله به فعل«داشتن» تمام شده‌باشد و آن را به فعل «بودن» و«استن» تبدیل کنیم، در آخر فاعل لفظ «را» درآید و مسندالیه مبدل به مفعول گردد. مثلاً در این عبارت «عنصری اشعار بسیار داشت.» گوییم: «عنصری را اشعار بسیار بود.»… و

هر گاه جمله به فعل«بودن» تمام شده و فعل دارای مفعول باشد اگر بخواهیم فعل«بودن» را به داشتن تبدیل کنیم فقط «را» از آخر مفعول حذف شود و مفعول به مسندالیه مبدل گردد.» «دستور زبان فارسی پنج استاد، انتشارات واژه، سال 1370، ص 234»

در منابع معتبر و دست اول زبان فارسی صراحتاً به فاعل(نهاد) بودن کلماتی که با «را»ی مالکیت می‌آیند تأکید کرده‌اند.

استاد بهار در جمله‌هایی مانند «خواجه‌ای را بنده‌ای بود» یا «یکی را از ملوک فارس انگشتری گرانمایه بود.» نقش کلماتی چون «خواجه» و «یکی» را فاعل(نهاد) دانسته‌اند نه متمم.(سبک شناسی، ملک‌الشعرای بهار، چاپ زوار، ،1388جلد سوم ص141)

  با درود و بدرود

پاسخ استاد: درود بر شما و سپاس از پی‌گیری‌تان و تذكراتی كه ارائه كرده‌اید.

من در عرصه‌ی دستور هیچ مدركی را بالاتر از آزمون‌های تجربی و نتیجه‌گیری‌های عقل محور نمی‌شناسم و سعی كردم بر این پایه به شما بزرگوار اثبات كنم كه با این سخن حتی اگر قدما آن را مطرح كرده‌باشند موافق نیستم. روش تألیف و جستجوی من و استاد غلامرضا عمرانی در كتاب راهبرد‌های یاددهی-یادگیری زبان فارسی، همین شیوه‌ی علمی و عقل محور و آزمون‌پذیر بوده‌است. دلبستگی شما را به تصورات دستوری قدما و ادبای سترگ محترم می‌شمارم و این دفتر را به پایان می‌رسانم زیرا آن‌چه برای شما مدرك اثبات مدعاست برای من و بسیاری از جویندگان و دانایان علم زبان‌شناسی و دستور، گفته‌ای قابل بحث و نقد است نه مدركی مسجل یا وحی منزل؛ بنابراین جایی برای ادامه‌ی این بحث وجود ندارد، جز سپاسگزاری دوباره از شما كه برای دستورزبان فارسی دل می‌سوزانید و ارزش قائلید.

سربلند باشید!

ساختمان جمله: سیروس پورقاسمی 26تیر1394 استان مازندران، شهر تنکابن

سلام به دوست عزیزم جناب آقای سبطی
در ادامه‌ی بحث «نهاد» یا «متمم»بودن کلماتی که بعد از آنها «را»ی مالکیت می‌آید خدمت شما معروض می‌دارم که در پست دوم فروردین 1394در پاسخ حقیر نوشته‌بودید «به این نکته توجه داشته باشیم که «را»ی مالکیت هم باید در یکی از مجموعه‌های دستوری زبان بگنجد؛ یعنی اسم، صفت، نقش‌نما یا… باشد؛ بی‌شک این «را» نقش‌نما است و از میان نقش‌نماها هم در زیرمجموعه‌ی «حروف اضافه» می‌گنجد و نزدیکترین حرف اضافه برای آن همین «برای»یِ خودمان است.»
بنده در «نقش‌نما» بودن «را»ی مالکیت با شما هم‌نظرم. به استناد منابع دستور زبان فارسی «اصولاً همه‌ی حروف، اعم از حرف اضافه و ربط و ندا و تفسیر، نقش‌نما هستند.»(دستور مفصل، دکترخسرو فرشید ورد، چاپ سخن، 1382، ص 448) لذا «را»ی مالکیت هم به اعتبار یکی از انواع «را» باید نقش‌نما به حساب آید، امّا نه از نوع حرف اضافه و نه به معنای«برای» زیرا:
اولاً : اگر چنین می‌بود مؤلف کتاب زبان فارسی سوم انسانی آن را در مبحث انواع «را» در معنای حرف اضافه‌ی «برای» می‌گنجاند، و دیگر ضرورتی نمی‌دید که از این نوع «را» با عنوان «رای» مالکیت یاد کند و جمله‌ی مناسب زیر را نمونه‌ی «را» به جای حرف اضافه‌ی «برای» ذکر نماید. «یکی را بفرستیم تا ما را خوردنی آورد.» (زبان فارسی سوم انسانی، ص 181)
ثانیاً: در کتب معتبر دستور صراحتاً به فاعل(نهاد)بودن کلماتی که قبل از «را»ی مالکیت آمده‌اند اشاره شده‌است. در دستور زبان فارسی پنج استاد می‌خوانیم:
«هر گاه جمله به فعل«داشتن» تمام شده‌باشد و آن را به فعل «بودن» و«استن» تبدیل کنیم، در آخر فاعل لفظ «را» درآید و مسندالیه مبدل به مفعول گردد. مثلاً در این عبارت «عنصری اشعار بسیار داشت.» گوییم: «عنصری را اشعار بسیار بود.»… و هر گاه جمله به فعل«بودن» تمام شده و فعل دارای مفعول باشد، اگر بخواهیم فعل«بودن» را به داشتن تبدیل کنیم، فقط «را» از آخر مفعول حذف شود و مفعول به مسندالیه مبدل گردد.» (دستور زبان فارسی پنج استاد، انتشارات واژه، سال 1370، ص 234)

باقی بقایتان

پاسخ استاد: درود بر شما هم‌كار ارجمند و اهل دريافت
شاهدی كه از كتاب دستور پنج استاد آورده‌ايد، واژه‌هايی را كه پس از «را»ی مالكيت می‌آيند، «مفعول» به شمار آورده است، نه نهاد و می‌دانيم كه در نگاه قدما متمم گونه‌ای از مفعول بوده است كه گاهی به آن مفعول با واسطه می‌گفتند.
نهاد دانستن واژه‌هايی كه پس از «را»ی مالكيت مي‌آيند با چند موضوع اساسی در دستور فارسي ناهمخواني دارد:
1-فعل با نهاد جاندار (انسان) در جمع و مفرد بودن بايد هماهنگ باشد كه با پذيرفتن فرض نهاد بودن اين واژه‌ها، چنين نتيجه‌اي حاصل نمی‌شود: عنصری را اشعار بسياری بود (فعل مفرد)
/ عنصري، منوچهري و فرخي را اشعار بسياري بود (باز هم فعل مفرد)
در حالي كه «عنصري، منوچهري و فرخي» اگر به واقع نهاد اين جمله بودند، لزوماً بايد فعل جمله به شكل جمع می‌آمد : عنصري، منوچهري و فرخي را اشعار بسياري بودند!(نادستورمند است)
2-با اين فرض، بايد نقش ضمير‌های پيوسته را در چنين جمله‌هایی «نهاد» بدانيم و می‌دانيم كه ضميرهای پيوسته هرگز «نهاد» واقع نمی‌شوند: باكم نيست. غمت نباشد. توان رفتنمان نبود.
3- هم‌معنا بودن دو فعل يا دو جمله هيچ دليلی بر يكسانی آن‌ها در ويژگي‌های دستوري نيست؛ براي نمونه معنای دو جمله‌ی «او خانه دارد» و «او داري خانه است» دقيقاً يكسان اما ساختار دستوري اين دو جمله كاملاً متفاوت است؛ بنابراين اين‌كه جمله‌ی «باكم نيست» يا «مرا باكی نيست» هم‌معناست با جمله‌ی «من باكي ندارم»، دليلی نمی‌شود بر اين‌كه «م» يا «من» در دو جمله‌ی اول همان نقشی را داشته باشند كه «من» در جمله‌ی سوم.
4- «بودن» در ذهن فارسی زبان‌ها هرگز معنای «داشتن» نداشته و ندارد امّا معنای «وجود داشتن» چرا، و ما نبايد در توصيف دستوری خود، براي يك فعل معنای جديد بسازيم. با همين معنای واقعی و پذيرفته‌ی «وجود داشتن» ساختار «كسي را چيزي بودن» قابل تأويل و تفسير است:
كسي را چيزی بودن = برای كسی چيزی وجود داشتن، اين «را»ی مالكيت معنايی بسيار نزديك به «برای» دارد و اگر معنای «فقط برای» بدهد به آن «را»ی تخصيص می‌گفتند (منت خدای را…)
و در همه‌ی اين موارد حرف اضافه است، امّا چون كاربرد فراوان دارد، برايش نام جداگانه‌ای نيز برساخته‌اند، همانند «واو عطف» كه از انواع هم‌پايه‌ساز است، امّا چون كاربرد بسيار دارد، نام اختصاصی‌تری نيز براي آن رواج يافته است.

سرسبز باشيد!

 

 

4) گروه اســـمی: جواد مقدسی   مهر1394    استان تهران، شهر تهران

با سلام. در گروه اسمی «خدمت انسان‌های بزرگ»  آیا «ها» وابسته‌ی وابسته  محسوب می شود یا نه؟ اگر می‌شود، پاسخ را توضیح دهید.

پاسخ استاد: درود بر شما

بله حتماً همين‌طور است: «خدمت» هسته است؛ «انسان» مضاف‌اليه و «ها» وابسته‌ی مضاف‌اليه يا همان وابسته‌ی وابسته. «بزرگ» نيز صفت مضاف‌اليه است و دومين وابسته‌ی وابسته‌ی اين گروه است.

پيروز باشيد!

1) واج، تكواژ، واژه: محمد   24شهریور1394         استان کرمان، شهر سیرجان

سلام می‌خواستم به‌خاطر زحماتتون تشکر کنم و یک سؤال ازتون بپرسم. کتاب 3 محوری گاج، قسمت مربوط به تکواژ به عنوان یه نکته کلمه‌ی «همه‌یِ» رو یه تکواژ حساب آورده (ص16 نکته15) امّا داخل کتابتون ص71 «همه یِ» رو دو تکواژی آورده. ما باید چکار کنیم؟

پاسخ استاد: درود بر شما

به نظرتان باید چه‌كار كنید؟ حرف من را بپذیرید یا نویسندگان گروه آموزشی جوكار را؟ راستش بهتر است بگویید هیچ كدام! حرف منطقی و عاقلانه را باید پذیرفت. پس لطفاً دقت كنید .چون واژه‌ی «همه» در زبان فارسی وجود دارد و هیچ فارسی زبانی قبول نمی‌كند كه در كنار «همه» واژه‌ی دیگری هم داریم به نام «همه‌ی» (مثلاً مثل آشیان و آشیانه نیستند) پس «همه‌ی» از  پیوستن تكواژ معروف «همه» به تكواژ معروف‌تر « ِ » حاصل شده است و دو تكواژ است . البته این موضوع برای آشنایان با دستور بدیهی است و این اشتباه حتماً از زیر چشم نویسندگان محترم گروه آموزشی جوكار در رفته است وگرنه غیر قابل تصور است كه نویسنده یا دبیری چنین سخنانی بر زبان آورد. حتماً اشتباه شده است.

4) گروه اســـمی: جواد مقدسی      3مهر1394    استان تهران، شهر تهران

با سلام و خسته نباشید

1- «متصوفه» مشتق است یا ساده؟ 2- «بررسی» مشتق است یا مشتق-مرکب؟ 3- «پاکستان» مشتق است یا ساده؟ 4- لطفاً توضیح دهید که در جمله‌ی زیر آیا عبارت «باغ منجمد و رمز آلود » بدل است یا نه: «بهار جاویدان ، باغ منجمد و رمز آلود، در این رنگ‌ها ونقش‌های کاشی‌ها جای دارد. » 5- شما در صفحه ی 67 کتاب راهبردهای یاد‌گیری و یاددهی زبان فارسی نوشته‌اید که در گروه اسمی «همه‌ی کتاب‌ها» کلمه‌ی «همه» را به‌عنوان هسته‌ی گروه اسمی در نظر گرفته‌اید امّا درکتاب زبان فارسی  نشر دریافت صفحه‌ی 111 (جلد دوم) نوشتید که «همه» در ترکیب «همه‌ی کتاب‌ها» صفت مبهم است حال کدام درست است؟

 

پاسخ استاد: درود بر شما دوست اهل دریافت

1- ساده   2- مشتق   3- مشتق   4- بله بدل است    5- در كتاب راه‌بردهای زبان فارسی، من و استاد عمرانی نظرات علمی خود را بیان كرده‌ایم كه در موارد نادری طراح كنكور خلاف آن می‌اندیشد؛ امّا در كتاب تك‌جلدی زبان فارسی خواننده را برای پاسخ گفتن به سؤالات طراح كنكور آماده كرده ایم.

سربلند باشید!

گروه اســـمی جواد مقدسی     8شهریور1394    استان تهران، شهر تهران

سلام. می‌خواستم بدونم که در گروه اسمی «آقای افشاری» اگر واژه «افشاری» نام خانوادگی فردی باشد و می‌دانیم در ترکیب «مهندس افشاری» افشاری به عنوان اسم در نظر گرفته می‌شود، حال ترکیب «آقای افشاری» وصفی است یا اضافی؟

پاسخ استاد: درود بر شما

همان‌طور كه خودتان به نتیجه رسیدید، تركیب اضافی است و به طور كلی «نام‌های خانوادگی» اسم هستند نه صفت.

پیروز باشید!

ترکیبی از این چهار مبحث: رضا نصیری 14مرداد1394 استان فارس، شهر فیروزآباد

با سلام و درود خدمت جناب آقای دکتر هامون سبطی. من رضا نصیری دانش آموز کنکوری 95 رشته تجربی هستم. از آبان ماه سال گذشته شروع به خواندن کتاب‌های شما کردم. پس از 2 یا 3 ماه تغییر عجیبی در وضعیت درسی‌ام ایجاد شد و در هنگام خواندن کتاب‌های شما به اشکالاتی از دید خودم رسیدم که به قرار زیر است و خیلی خوش‌حال می‌شوم با وجود مشغله‌ی کاری ما شهرستانی‌های عاشق تحصیل و موفقیت را هم دریابید و به نکات من پاسخ دهید:
در همه موارد زیر کتاب همایش چاپ نهم و کتاب زبان فارسی چاپ پنجم است.
1- در صفحه 67 جلد اول کتاب همایش ادبیات چاپ نهم واژه ‌ی « حلقه»، ساده در نظر گرفته شده است. در‌حالی که آیا حلقه مانند حلق دایره‌ای نیست ؟!!! دیگر چون می‌دانم شما تنها با گفتن یک جمله توسط من متوجه می‌شوید دیگر روده‌درازی نمی‌کنم .
2- آیا «وارونه » از وارون + ه تشکیل شده است یا وارون و وارونه دو شکل یک کلمه‌اند؟ در صفحه‌ی 70 کتاب همایش آن را ساده در نظر گرفته است.
3-فکر می‌کنم کتاب زبان فارسی نشر دریافت زیاد زیاد به‌روز نیست، مثلاً تست‌های کنکور‌های جدید را ندارد یا زیاد منطبق بر روند کنکور نیست. مثلا ًمن با خواندن این کتاب در همه‌ی مباحث تقریباً مسلط شده‌ام اما هنوز نمی‌توانم تست‌های زبان فارسی در شعر را حل کنم، مثلا تشخیص متمم یا مفعول و …
4- مبحث تشدید در درس ویرایش زبان فارسی، کمی در این باره که نظر طراح کنکور و کنکور در هر مورد چه است و ما باید چه کار کنیم گنگ است!
5- در توضیحات درس ویرایش گفته‌اید اگر اسمی عربی مشتق شود، دیگر فارسی است امّا در خودآزمایی 1 درس 18 کتاب درسی واژه سخاوتمند آمده است و در کتاب راهنمای معلم این کلمه را دخیل بی‌نشان به حساب آورده است؛ لطفاً کمی در این باره توضیح دهید.
6- با خواندن چندباره مطلب بدل امّا هنوز نتوانسته‌ام تفاوت ملموس بدل و جمله معترضه را درک کنم، لطفاً …
من چند تا اشکال درسی نیز داشتم که در پیام بعدی برایتان ارسال می‌کنم؛ در ضمن لطفاً پاسخ را برایم ایمیل کنید چون فرصت ندارم سایتتون رو بگردم.

پاسخ استاد: درود بر شما آقا رضا
پرسش‌هايتان نشانه‌ی هوشياری و كوشياری شماست كه نتيجه ای درخشان را در انتظارتان نشانده است!
1- مشكل همينجاست كه «ـة» تأنيث عربي در زبان فارسي به «ـه» تبديل شده و «ـه» يكی از مهم‌ترين پسوندهای فارسی است و در واژه‌هايی مانند «جامعه» ، «مبارزه» يا «حلقه» بايد به تاريخچه‌ی ريشه‌ی واژه توجه داشت تا متوجه شد كه اين واژه‌ها دخيل عربي هستند و «ه» در پايان آن‌ها، از ابتدا وجود داشته است.
2- بله- با نظر شما موافقم و اين اشتباه در چاپ‌هاي اخير برطرف شده‌است. آفرين بر شما!
3- مشكل از قانون‌گريزی طراح كنكور است، زيرا در روش‌نامه‌ی كتاب درسی، آشكارا آمده است كه منظور اين كتاب، بررسی اشعار و متون كهن فارسي نيست. امّا براي پوشش اين اشتباه طراح، كتاب تست و نكته‌ی زبان فارسي در حال تأليف است و پاييز به دستتان می‌رسد.
4-در مورد تشديد اگر پرسشتان را روشن‌تر و با ذكر مثال بپرسيد، پاسخ خواهم داد.
6- تفاوتش خيلي ساده است: «بدل» يك گروه اسمی است، اما جمله‌ی معترضه، جمله است و فعل دارد. (البته استثناهايی هم هست اما خيلی رايج نيست)

 

ساختمان واژه‌ها: محمد آقامیری 11خرداد1394 استان اصفهان، شهر اصفهان
سلام
1- «روا» به معنی جایز، چند تكواژ است و در «فرمان‌روا» چرا دو تكواژ است؟

2- در مورد كلمه «چارقد»، بنده در لغت‌نامه معنی روسری و معجر دیده‌ام.

«روا» از بن «رو» و پس‌وند «ا» تشكیل شده است، یعنی امری كه باید برود و جاری گردد و «ناروا» یعنی آن‌چه نباید اتفاق بیفتد(یكی از معنی‌های «رفتن»، اتفاق افتادن بوده است)

«چارقد» یا «چهارقد» پارچه‌ای مربع شكل است كه به عنوان روسری به كار می‌رود و چون از هر چهارطرف به یك قد و اندازه است به آن چهارقد می‌گویند.

موفق باشید!

ساختمان جمله: مائده امیری 14خرداد1394 استان تهران، شهر تهران
ضمن عرض سلام و تشکر از بزرگواری شما در پاسخ‌های بی شائبه و دقیقتان، سؤالی در رابطه با پرسش‌های ادبیات و زبان فارسی خارج از کشورسال 93دارم.در سوال 16  دفترچه یc،از ما خواسته شده تعداد فعل‌هایی را که با افزودن پیشوند به آنها تغییرمعنایی دارند، محاسبه کنیم.این فعل ها از این قرارند: بستن، گذشتن، گشتن، افراشتن، داشتن، انداختن، خاستن، افکندن، آمدن، آمیختن،گزیدن پاسخ طبق کلیدی سازمان سنجش و نیز پاسخ تشریحی شما تعداد درست ‘پنج’فعل است و در پاسخ تشریحی شما فعل های «گذشتن،گشتن،داشتن، انداختن و آمدن» فعل های مورد نظر سؤال است و تعدادشان نیز پنج می‌باشد. سؤال من این است که چرا فعل«افکندن» با افزودن پیشوندی مثل «بر» تغییر معنایی ندارد؟ در فرهنگ لغت عمید فعل برافکندن مترادف فعل برانداختن در نظر گرفته شده و می‌دانیم که افکندن هم، هم‌معنی انداختن است.آیا این تشابه معنایی دلیل عدم انتخاب فعل افکندن به عنوان فعلی که با پیشوند تغییر معنایی خواهد داشت شده است؟! خواهشمندم گمراهی مرا در این سؤال بزدایید و پاسخ سؤالم را مبذول فرمایید.

پیشاپیش از یاری و بذل توجهتان سپاس گزارم.
در پناه حق و همچنان پیروز باشید!
پاسخ استاد: درود بر شما خانم امیری
تمام شك و گمان‌ها از این بیت فردوسی بزرگ ناشی شده است:
برافكندم از نظم كاخی بلند / كه از باد و باران نیابد گزند
«برافكندن» در این‌جا خلاصه‌شده‌ی «پایه برافكندن» است یا همان «پایه‌ریزی كردن» و تفاوتی ندارد كه بگوییم پایه‌ی كاری را افكنده‌ایم یا پایه‌ی كاری را برافكنده‌ایم. اگر فردوسی می‌گفت: «و افكندم از نظم كاخی بلند / كه از باد و باران نیابد گزند» باز هم بیتش پذیرفتنی بود و «افكندن» همان معنای «برافكندن» را می‌داد.

سربلند باشید!

واج، تكواژ، واژه: رضا حبیبی خلردی    6خرداد1394    استان مازندران، شهر ساری

سلام استاد خسته نباشید.ببخشید شما در جواب پاسخ پرسش یکی از دانش آموزان گفتید «خسته» یک تک‌واژ هست ولی در تست 16 ادبیات ریاضی 93 داخل کشور «خسته» دوتا تکواژ حساب شده.یه سؤال دیگه: توی کتاب زبان فارسی تک جلدی نوشتین: یت،ات و ین را به دلیل کاربرد فراوان به رسمیت می‌شناسیم و در شمارش تکواژها به‌حساب می‌آوریم ولی در پاسخ یکی از سؤالهای
دانش آموزان در چهارم خرداد گفتید این نشانه‌های جمع تکواژ جدا به‌حساب نمیان.لطفاً توضیح بدید. شرمنده زیاد شد.ممنون.

پاسخ استاد: درود بر شما و سپاس از پرسش‌های به‌جایتان جناب خلردی
1- با توجه به اینكه واژه‌ی «خسته» در متن ترجمه‌ی خطبه‌ی جهاد در معنای «زخمی» به كار رفته است، طراح كنكور این واژه را مشتق گرفته است كه البته سؤال بسیار سلیقه‌ای و غیر استاندارد است و
فقط بافت زبانی مشخص می‌نماید كه «خسته» را ساده بدانیم یا مشتق.
2- متأسفانه من این پاسخ را پیدا نكردم تا اصلاح نمایم. مطمئناً منظور واژه‌ی جداگانه بوده است نه تكواژ.

سرافراز باشید!

ساختمان واژه‌ها : پارسا 27اردیبهشت1394 تهران، شهر تهران
سلام استاد گرامی
1- در «برخوردار »، «برخورد» چند تکواژ آزاد دارد؟ 2- «هم» کی تکواژ آزاد است؟!

پاسخ استاد:درود بر شما آقا پارسا
1- «بر» در «برخوردار» به‌طوراستثنا پیش‌وند نیست، زیرا معنای «میوه و محصول» می‌دهد، پس تكواژ آزاد است، یعنی «برخوردار» دو تكواژ آزاد دارد و یك تكواژ وابسته.
2- «هم» هرگاه در ساختار یك واژه به عنوان پیش‌وند به كار رود تكواژ وابسته است و در غیر این‌صورت تكواژ آزاد.

جمله‌ی ساده و اجزای آن : علی 29اردیبهشت1394 استان بوشهر، شهر بوشهر
درود
در کتاب زبان فارسی نشر دریافت در صفحه 177 قسمت تمرین، جمله‌ی زیر نوشته شده است:
پرچم ایران در کنار پرچم دیگر کشورها افراشته بود.
در پاسخنامه‌ی تمرین ، سه جزئی گذرا به مسند نوشته شده است.
آیا نمیشود گفت : پرچم ایران در کنار پرچم دیگر کشور ها افراشته قرار داشت / وجود داشت / حضور داشت.
لطفا توضیحی کامل و مفید در این باره دهید.
سپاس فراوان

پاسخ استاد: درود بر شما علی آقا
دقت داشته باشید كه ما همیشه ساده‌ترین و سرراست‌ترین معنا را ملاك بررسی دستوری قرار می‌دهیم؛ وقتی می‌گوییم «پرچم ایران افراشته بود» معنای ساده و سرراست آن این است كه «پرچم ایران پابرجا و بلند بود» نه این‌كه «پرچم ایران بلند قرار داشت». البته می‌شود از هر هزاربار، یك‌بار هم این معنای استثنایی را از جمله‌ی «پرچم ایران افراشته بود» برداشت كرد، امّا در بررسی‌های دستوری، معنای استثنایی ملاك كار نیستند.
پس این‌كه «قرار داشت» را می‌توانیم جای «بود» بیاوریم، ملاك نیست؛ باید ببینیم آیا در حالت عادی چنین معنایی از «بود» برداشت می‌شود یا خیر.

گروه اسمی : امیر 18اسفند1393 استان تهران، شهر تهران
با سلام و عرض ادب خدمت دکتر سبطی عزیز؛
ببخشید بنده در درک فرق بین صفت و متمم در بعضی موارد خاص مشکل دارم!
یعنی مثلا مردمِ به پیری نشسته.
چرا اینجا به پیری متمم اجباری فعل نباید باشه؟ چرا صفت محسوب میشه؟
این مثال توی کتاب زبان فارسیتون بود همونجایی که میگه مردمِ زود به پیری نشسته، اینجا زود نقشه قیدِ صفت‌و داره

پاسخ استاد: درود بر شما آقا امیر
لطفاً دقت كنید كه پس از «مردم» كسره می‌آید؛ پس باید یك صفت (یا مضاف‌الیه)در ادامه كسره بیاید؛ یعنی «نشسته» در این‌جا فعل نیست، بلكه صفت مفعولی است؛ بنابراین «زود» قید صفت و «پیری» متمم این صفت است.

سربلند باشید!

سیروس پورقاسمی 2فروردین1394 استان مازندران، شهر تنکابن

سلامی چو بوی خوش آشنایی
جناب آقای سبطی عزیز
از نکته‌سنجی‌های شما در پاسخنامه‌ی تشریحی کنکور ادبیات خارج از کشور 1393 بهره‌ها بردم.
تنها ذکر یک نکته را لازم می‌بینم . در پاسخ به سؤال 14 مرقوم داشته‌اید «در گزینه‌های سوم و چهارم «را» به معنای «برای» است، بنابراین عقل و بندگان متمم به شمار می‌آیند.»
به نظر می‌آید که «را» در گزینه های سوم و چهارم «را»ی مالکیت باشد که در این صورت دو واژه ی «عقل» و «بندگان» نهاد هستند نه متمم. شکل امروزی و دستورمند این دو مصرع چنین است: «عقل با عشق زور پنجه ندارد» و «بندگان از حکمت گزیر و گریز ندارند.» نه این که «برای عقل زور پنجه نیست» یا «برای بندگان از حکمت گزیر نیست» که هیچ کدام جمله‌ای معیار در فارسی امروز نیستند. در کتاب زبان فارسی سوم انسانی صفحه 181 در تعریف «را»ی مالکیت آمده است: نشانه‌ی مالکیّت:در این کاربرد، همیشه با فعل «بودن » و مشتقّات آن مى آید:
ما به فلک مى رویم، عزم تماشا که راست؟ (مولوى)
مشنو اى دوست که غیر از تو مرا یارى هست. (سعدی)
اگر مردم را با گوهر اصل گوهر هنر نباشد، صحبت هیچ کس را به کار نیاید. (قابوس‌نامه)
کافرى را غلامى بود صاحب گوهر. (کشف الاسرار)
از صبوری شما دوست فرزانه سپاسگزارم. من اصراری در قبولاندن نظر خویش ندارم. شاید حق به دست شما باشد.

ارادتمند سیروس پورقاسمی

پاسخ استاد: درود بر شما هم‌كار اهل دریافت و اندیشه
تمام توضیحات شما دوست گرامی درست اما به این نكته توجه داشته باشیم كه «را»ی مالكیت هم باید در یكی از مجموعه‌های دستوری زبان بگنجد؛ یعنی اسم، صفت، نقش‌نما یا… باشد؛ بی‌شك این «را» نقش‌نما است و از میان نقش‌نماها هم در زیرمجموعه‌ی «حروف اضافه» می‌گنجد و نزدیكترین حرف اضافه برای آن همین «برای» خودمان است.

سربلند باشید!

پرسش از تكواژ و واژه: حانيه 1 خرداد 1394 استان تهران، شهر تهران
سلام. ببخشيد استاد كلمه هايي كه جمع مونث هستند رو بايد يك تكواژ حساب كنيم يا دو تا؟
و اينكه آيا كلمه‌ی «خسته» يك تكواژ است؟

ممنون

پاسخ استاد:درود بر شما
نشانه‌ی تأنيث عربی (ـه) در پارسی معنا و كاربرد ندارد، پس تكواژ نيست و واژه‌های مؤنث عربی در زبان پارسی، يك تكواژ دارند و ساده‌اند. «خسته» در پارسی امروز يك تكواژ است و در دستور تاريخی 2 تكواژ.

سربلند باشيد!

grapevine separator line jodakonande 02

 پرسشهای دسته‌بندی شده‌ی گذشته:

1) واج، تكواژ، واژه

 

1-سؤال دانش‌آموز: سلام لطفاً تغييرات كتاب زبان فارسي چاپ 91 كه براي كنكور 93 هست رو در سايت قرار بدهيد.
پاسخ استاد: درود. تغييرات اصلي همان تست‌هاي آزمون سراسری سال 90 و 91 به‌همراه پاسخ تشريحي آن‌هاست كه در بخش تست‌هاي تكميلي در سايت قرار گرفته است.
2-سؤال دانش‌آموز: با سلام، پاسخ بفرماييد كه:
1- واژه «مانند» به هنگام اضافه‌شدن به واژه ديگر چند تكواژ است؟ مانند گل
2- اين واژه به شكل «مانند» چند تكواژ است؟ (قاسم چ. (بهمن‌ماه 91))

پاسخ استاد: درود بر شما: پاسخ پرسش 1: دو تكواژ و يك واژه (مانندِ گل) «مانندِ» يك واژه با دو تكواژ است (حرف اضافه‌ي مركّب است همچون درباره‌يِ، طيِ، غيرِ و …)
پاسخ پرسش 2: باز هم دو تكواژ: مان + ـَ نده (پس‌وند صفت فاعلي)

پايدار باشيد!

3-سؤال : درود استاد سبطي، با اجازتون چند تا سؤال داشتم:
الف) بيهوده ساده‌س؟
ب) در ميانِ 3 تكواژ حساب ميشه؟ اگر آره چرا مثل «برايِ» كسره جزو خودش نيست تا دو تكواژ شه؟ و همين «در ميانِ» چند واژه‌س؟
پ) ايستادن 2 تكواژه؟
منتظر جوابتون هستم! (پوريا الف. (آبان‌ماه 91))

پاسخ استاد: الف) بله واژه‌اي ساده است.
ب) دقت کن آقا پوريا «برايْ» معني ندارد، پس نمي‌شود «ـِـ» را از پايان آن حذف كرد؛ يعني اگر بخواهيم «برايِ» را به «برايْ» و «ـِِ» تجزيه كنيم، جزو اول اين تجزيه بي‌معني است؛ اما «ميان» معنا و كاربرد دارد؛ بنابراين، در ميانِ: در + ميان + ـِ
البته «در ميانِ» سه واژه‌است كه هريك، يك‌تكواژ دارند: در / ميان / ــِـ

4-سؤال دانش‌آموز: با سلام خدمت استاد!
1- «می‌بینمشان» گذشته از آن که دو گروه اسمی و فعلی است، چند واژه است یعنی با توجه به آن‌که مفهوم آن این است که من آن‌ها را می‌بینم، آیا را هم در مفعول مجرد واژه است؟

پاسخ استاد: درود بر شما هم‌كار بزرگوار و اهل نظر.
1- پاسخ پرسش نخست شما منفي است؛ در دستور توصيفي مي‌توان گاهي از معنا كمك گرفت اما نبايد در بررسي ساختار دستوري جزئي از زبان، ساختارِ جزئي را بررسي كرد كه معادل معنايي آن است؛ براي نمونه دو جمله‌ي «او كتاب دارد.» و «او داراي كتاب است.» معادل معنايي هستند اما ساختارشان يكسان نيست؛ بنابراين «مي‌بينمشان» جمله‌اي است كه از دو گروه تشكيل شده‌است؛ گروه فعلي و گروه اسمي كه هريك از اين دو گروه از يك واژه تشكيل شده‌اند: 1- مي‌بينم 2- ـِ شان

سرسبز و دلشاد باشيد!

5-سؤال دانش‌آموز: سلام. آقای دکترسبطی باتشکر از زحمات شما. یه سؤالی داشتم که خدمتتون عرض می‌کنم. کلمه‌ي «لغات» مگه جمع مؤنث سالم نیست و از «لغت + ات» تشکیل نشده‌است؟ هم‌چنین کلمه‌ی «روایات». پس چرا یک تکواژ هست؟ (احمد ح. (دي‌ماه 90))

پاسخ استاد: درود بر شما. راستش گفته‌ي شما كاملاً درست است، اما در زبان عربي نه زبان پارسي. در زبان عربي هنگام پيوستن «ات» به واژه‌اي كه «ـة» تأنيث دارد، اين «ـة» مي‌افتد؛ اما در زبان پارسي چنين قاعده‌اي وجود ندارد و ما چنين اسم‌هاي جمع‌‌بسته‌شده‌اي را كه «ت» از پايان آن‌ها افتاده است، ديگر قابل تجزيه نمي‌دانيم.

پيروز باشيد!

6-سؤال دانش‌آموز: با عرض سلام و تشکر دو سؤال از شما داشتم: اول این که با توجه به یک تکواژ شمرده‌شدن لغات،آیا جمع‌های مونث سالم دیگر مانند کلمات و … هم یک تک‌واژاند؟
پاسخ استاد: بله واژه‌هايي مانند كلمات، آيات، شكايات و … را يك تكواژ به‌شمار بياوريد.

7-سؤال دانش‌آموز: استاد بزرگوار سلام!
1- آيا كلمه‌هايي مثل «دستبند» يا «زنبور» از نظر نوع بايد آن‌گونه كه تلفظ مي‌شوند نوشته شوند؟
2- كلمه‌ي «اين‌طور» چند واژه و چند تكواژ است؟

پاسخ استاد: درود بر شما دوست خوب ما!
1- نظر طراحان آزمون سراسري تاكنون بر اين بوده‌است كه تا جاي ممكن، به شكل نوشتاري واژه‌ها وفادار بمانند و فرايندهاي آوايي را درنظر نگيرند، پس بهتر است در آزمون سراسري «ت» دست‌بند در واج‌نويسي به‌حساب بيايد و در واژه‌اي «زنبور» نيز /ن/ به /م/ تبديل نشود.
2- «اين‌طور» يك صفت اشاره است و يك واژه به‌شمار مي‌آيد كه از دو تكواژ تشكيل شده‌است.

لحظه‌هاتان پربار!

8-سؤال دانش‌آموز: با عرض سلام و خسته نباشيد، چند سؤال داشتم:
1) بهتر، ‌مهتر،‌كهتر، مجموعه، مؤلفه و استادانه چند تكواژند؟
2) نه‌تنها يك واژه‌ی مركب است يا دو واژه؟
3) واژه‌هاي آدميان، خانمان، سمبليك، كوهان و جانان چند تكواژند؟
4) در 2 جمله‌ي:«شما پرنده را مي‌پرانيد» و «او پرنده را مي‌پرانيد» واژه‌ي «مي‌پرانيد»، چند تكواژ است؟
خيلي ممنون مي‌شم اگه به سوالاتم جواب بدين.
پاسخ استاد: درود بر شما كه پرسش‌هايتان نشانه‌ي مطالعه‌ي دقيق و تلاس بسيارتان است.
بهتر، مهتر، كهتر: دوتكواژ
مجموعه و مؤلفه: يك تكواژ («ـه» تأنيث در تكواژهاي فارسي به حساب نمي‌آيد.)
استادانه: دو تكواژ (استاد+ انه)
نه‌تنها: يك واژه است با دو تكواژ
آدميان: آدم+ ي+ ان // خانمان: يك تكواژ // سمبليك: يك تكواژ // كوهان: دوتكواژ // جانان: دو تكواژ.

9-سؤال دانش‌آموز: آقای دکتر با تشکر از این که امکان دسترسی بهتون رو برامون این‌جا ایجاد کردین سؤالاتمو می‌پرسم!
1- پشتوانه مشتق است یا ساده؟
پاسخ استاد: درود بر شما! ساده است.

پيروز باشيد!

10-سؤال دانش‌آموز: با عرض سلام و خسته نباشید خدمت آقای دکتر سبطی! من درباره‌ی تکواژها سؤال داشتم. ممنون می‌شم اگه جواب بدین! واژه‌های «همگنان»، «منش» و «پیچ‌گوشتی» قابل‌تجزیه هستن یا نه و اگه تجزیه میشن چه‌جوری هست؟

پاسخ استاد: درود بر شما، دوست خوب! اگر كتاب‌هاي زبان فارسي نشر دريافت را مطالعه كنيد، دست‌كم پاسخ دو سؤال از ميان سه سؤالتان برايتان روشن مي‌شود. اين را از آن نظر مي‌گويم كه بدانيد در آينده و با ادامه‌ي مطالعه‌ي اين كتاب‌ها، پاسخ بسياري از اين‌گونه سؤال‌ها را خودتان خواهيديافت و ديگر نيازي به اظهارنظر من يا ديگري نيست؛ و اما جواب پرسش‌هاي شما:
همگنان: هم (پيش‌وند) + گن (گون) + ان (نشانه‌ي جمع)
منش: واژه‌ي ساده است و تجزيه نمي‌شود.
پيچ‌گوشتي: واژه‌ي ساده است و تجزيه نمي‌شود.

پيروز و سرزنده باشيد!

11-سؤال دانش‌آموز: سلام و خسته نباشید خدمت شما دکتر سبطی! البته امیدوارم شماهم مثل ما هنوز خسته‌نشده‌باشید چندتا سؤال داشتم که اگه جواب بدین ممنون میشم:
1) «سینما» یه واژه ساده است؟ نمیشه بگیم سی + نما؟
2)پیران ویسه چرا یه واژه ساده نیست؟
ممنون اگه توضیح بدین! (مريم (خردادماه 90))

پاسخ استاد: درود بر شما دوست پرتلاش ما. من سال‌هاست كه خسته نشده‌ام چون هر سال همراهان خوب و دل‌زنده‌اي مانند شما داشتم و خواهم‌داشت. اميدوارم كه در تمام زندگي نستوه و خستگي‌ناپذير و پابرجا باشي!
1- «سينما» واژه‌اي اروپايي است (Cinema). فكرمي‌كردم فقط شاگردان من از اين اشتباه‌ها مي‌كنند!
2- «پيرانِ ويسه» يعني «پيران» پسرِ «ويسه» مانندِ «رستمِ دستان» يا «ناصرِ خسرو»

12-سؤال دانش‌آموز: سلام استاد!
کوله مشتق است یا ساده؟ تو لغت نامه معین نوشته کول+ه، درسته؟

پاسخ استاد: درود بر شما دوست با محبت ما، اميدوارم كه از دقت‌هايي كه به خرج مي‌دهيد و زحماتي كه مي‌كشيد نتيجه‌اي ارزنده حاصل كنيد.
بله، هنوز هم واژه‌ي «كول» به معناي «پشت و دوش» در فارسي كاربرد دارد، و «كوله» يعني باري كه بر «كول» مي‌كشند.

پيروز باشيد!

13-سؤال دانش‌آموز: با درود خدمت شما استاد عزيز. در آموزش واژه‌شناسي هر حرف يك واژه محسوب مي‌شود. آيا وقتي‌كه، زماني‌كه و … كه حرف ربط وابسته‌ساز هستند بر روي هم يك واژه محسوب مي‌شوند يا هر كدام مجزا (وقت + ي + كه) و …

پاسخ استاد: درود بر شما دوست بزرگوار. نظر شما درست است، هر حرفِ دستوري يك واژه است.

سپاسگزارِ دقت نظرتان!

14-سؤال دانش‌آموز: سلام استاد! خسته نباشید.
«پشتیبان» و «دلاور» از نظر ساختمان چگونه‌اند (سعيد ن. (دي‌ماه 90))

پاسخ استاد: درود بر شما دوست تيزبين و اهل دريافت.
هر دو واژه مشتق هستند. پشتيبان: پشت (آزاد) + بان (وابسته) در اين‌جا به نظر مي‌آيد كه «يـ» افزايش آوايي باشد، زيرا نه نقش دستوري دارد نه مميّز معناست، پس بهتر است كه تكواژ به شمار نيايد.
دلاور: دل (آزاد) اور (وابسته) در اين‌جا «اور» پس‌وند دارندگي است نه بن مضارعِ «آوردن». در واژه‌هاي «تناور» و «تكاور» نيز اين پس‌وند به‌كار رفته‌است.

دانا و توانا باشيد!

15-سؤال دانش‌آموز: سلام آقاي سبطي، مي‌خواستم بدونم تجزيه‌ي «ميزباني» به تكواژها چجوريه؟ (آيا «ميز + بان + ي» درسته؟!) ممنون! (محمدرضا خ. (آذرماه 90))

پاسخ استاد: درود بر شما و آفرين به شما به‌خاطر اين پرسش‌ خوب! واژه‌ي «ميزبان» هيچ ارتباطي با ميز و صندلي ندارد! اين واژه تغييريافته‌ي واژه‌اي باستاني است و امروزه تجزيه نمي‌شود؛ بنابراين:
ميزباني: ميزبان (آ) + ي (و) مشتق (2 تكواژ)

هميشه جوينده و يابنده باشيد!

16-سؤال دانش‌آموز: من كتاباي شما رو نخوندم ولي تعريفشو شنيدم، من به ادبيات علاقه دارم و درصدام هم معمولاً خوب ميشه تو آزموناي آزمايشي ولي الان خيلي احساس سردرگمي مي‌كنم تو مبحث ساختمان واژه و به تبعش شمارش تكواژ و نياز به يه منبع قابل اعتماد دارم، آيا مي‌تونم رو اين سايت و شما براي گرفتن پاسخ سؤالاتم حساب كنم؟ الانم دو تا سؤال دارم: «برخورد» و «درهم شكستن» ساختمانش چيه؟ آخه هر كي يه چيز ميگه. (شهريورماه 91)

پاسخ استاد: درود بر شما؛ قبل از پاسخ‌دادن به پرسش‌تان بايد بگويم كه بله مي‌توانيد،‌ اصلاً فلسفه‌ي راه‌اندازي اين تارنما، رساندن كمك آموزشي به كساني بوده‌است كه سزاوار نام دانش‌آموز باشند؛ مانند شما دوست خوبِ ما! به شرطي كه هرچه سريع‌تر به قسمت خشت اول (مشاوره‌ي آموزشي) مراجعه كنيد. آن‌جا سفارش‌هاي مهمي را با شما در ميان گذاشته‌ام- به رهنمودهاي ديگر استادان نيز حتماً توجه كنيد. هميشه نمي‌توان به اين سادگي به اين اشخاص دست‌رسي داشت- و حالا پاسخ دو پرسش شما:
1- برخورد: بر (پيش‌وند، تكواژ وابسته) + خورد (بن‌ماضي، تكواژ آزاد)، «برخورد» واژه‌اي مشتق است.
2- درهم شكستن: در (حرف اضافه، تكواژ آزاد) + هم (در اين‌جا اسم مبهم است، تكواژ آزاد) + شكست (بن ماضي، تكواژ آزاد) + ـَ ن (پس‌وند، تكواژ وابسته)، «درهم شكستن» واژه‌اي مشتق-مركب است.

17-سؤال دانش‌آموز: سلام خدمت جناب آقای سبطی! ببخشید می‌تونم خواهش کنم بهم بگيد تو هر کدوم از کلمه‌های (روزی‌ده) و (اراده) چند صامت وجود داره؟ ممنون می‌شم! (عرفانه (مهرماه 90))

پاسخ استاد: درود بر شما. دوست خوب اگر مطالعه‌ي كتاب زبان فارسي نشر دريافت را در برنامه‌ي هفتگي‌ات گنجانده باشي، بعيد مي‌دانم پاسخ دادن به چنين سؤال‌هايي برايت دشوار باشد؛ اما به‌هرحال پاسخ پرسش شما اين است:
روزي ده / ر + و / ز + ي / د + ـِ + ه : ص + م / ص + م / ص + م + ص
اراده: ء + ـِ / ر + ا / د + ـِ : ص + م / ص+ م / ص + م
«ده» در پايان «روزه ده» بن مضارع مصدرِ «دادن» است و مي‌دانيم كه در اين بن مضارع واقعاً صامت «ه» به‌كار مي‌رود؛ براي نمونه مي‌گوييم مي‌دهَد، بدهيم و …؛ پس «ه» در اين‌جا صامت است و صداي «ـِ» نمي‌دهد برعكس «اراده» كه در آن «ه» برابر است با «ـِ». براي توضيح بيشتر به تمرين صفحه‌ي 3 كتاب زبان فارسي نشر دريافت مراجعه كن.

پيروز باشيد!

18-سؤال دانش‌آموز: با سلام خدمت شما آقاي سبطي! من يه سؤالي در مورد شمارش واج‌ها داشتم! يه مقدار گيج شدم چون معلممون ميگن كه مثلاً كلمه‌ي «ماهيت» 7 واج دارد ولي شما تو كتابتون نوشتين 8 تا! من حرف شما را قبول دارم ولي توضيح معلممون رو هم نمي‌تونم رد كنم. خواستم از شما بپرسم تو كنكور كدومشو بايد بزنيم! مرسي! (رؤيا (دي‌ماه 90))

پاسخ استاد: درود بر شما. ماجرا اين است كه واژه‌اي مانند «ماهيت» را هم مي‌توان بدون تشديد خواند و هم با تشديد بر روي حرف «يـّ»، كه اگر بدون تشديد خوانده شود، 7 واج دارد و اگر با تشديد، 8 واج:
ماهيت: م + ا / هـ + ي / ي + ـَ + ت
ماهيّت: م + ا / هـ +ي + ي / ي + ـَ + ت
هر دوي اين واج‌نويسي‌ها درست است، اما از آن‌جا كه در آزمون سراسري تلفظ رسمي واژه‌ها مورد نظر است و واژه‌هايي مانند ماهيّت، هويّت، نسبيّت و … در اصل تشديد دارند، واج‌نويسي آن‌ها با درنظر گرفتن تشديد بر روي صامت «ي»، اولويت دارد. سلام مرا به دبير بزرگوارتان برسانید!
19-سؤال دانش‌آموز: سلام كلمه هويت چند واج دارد؟ (ناديا ط. (آبان‌ماه 91))

پاسخ استاد: درود بر شما؛ اگر بخواهيم آن‌را به شكل رسمي تلفظ كنيم و تشديدِ‌ روي «يـ» را به حساب آوريم، به اين شكل مي‌شود:
ه + ـُ / و + ي + ي / ي + ـَـ + ت (اولين «ي» مصوتِ «i» است و «ي»هاي دوم و سوم، صايت «y» كه تكرارِ آن‌ها باعث پيدايش تشديد مي‌شود. پس 3 مصوت و 5 صامت دارد.) اگر نخواهيم تشديد روي «يـ» را تلفظ كنيم 3 مصوت و 4 صامت خواهد‌داشت.

پيروز و سرزنده باشيد!

20-سؤال دانش‌آموز: با سلام به آقای دکتر سبطی عزیز! آقای سبطی من یه سؤال داشتم و اونم اینه که خورد (فعل ماضی) 3 تا تکواژ داره یا 2 تا؟ پیشاپیش از جوابتون ممنونم! (مهيار (آذرماه 89))

پاسخ استاد: پاسخ درست و علمي پرسش شما اين است كه تكواژهاي ماضي‌سازِ زبان فارسي، از بن مضارع، بن ماضي مي‌سازند. اين تكواژها عبارتند از:
1- يد؛ مثال: رِس- رسيد / كِش- كشيد / جَه- جهيد
2- د؛ مثال: مان- ماند / خور- خورد / رهان- رهاند
3- اد؛ مثال: افت- افتاد / نِه- نهاد
2- ت؛ مثال: كُش- كشت / باف- بافت
2- ست؛ مثال: آرا- آراست / يار- يارِست (يارستن: توانستن)

از اين ميان دو تكواژ «د» و «يد» پركاربردترين‌ها هستند. (اين‌ها همان ed انگليسي هستند كه از فعل مضارع فعل ماضي مي‌سازند! اشتراك در اين تكواژهاي بنيادين نشانه‌ي هم‌ريشگي زبان فارسي و انگليسي است.) اما ازآن‌جاكه در كتاب‌هاي زبان فارسي دبيرستاني اين تكواژها معرفي‌نشده‌اند، در آزمون سراسري، آن‌ها را ناديده مي‌گيريم؛ بنابراين فعل‌هايي مانند «خورد»، «كشيد» يا «افتاد» درواقع سه تكواژ هستند (بن مضارع + تكواژ ماضي‌ساز + شناسه‌ي تهي) اما در آزمون سراسري آن‌ها را دو تكواژ به‌شمارآوريد.

استثنا: اگر در فعلِ ماضي، تكواژ گذراسازِ «انـ» به‌كاررفته‌باشد، براساس جدول درس گروه فعلي (كتاب زبان فارسي 3) تكواژ ماضي‌ساز «د» يا «يد» را نيز به‌حساب مي‌آوريم:
(او) خورانْد: خور + انـ + د + شناسه‌ي تهي
(او) خورد: خورد + شناسه‌ي تهي
(او) جهانْد: جه + انـ + د + شناسه‌ي تهي
(او) جهيد: جَهيد + شناسه‌ي تهي

براي بررسي بيش‌ترِ اين نكته، به درس گروه فعلي در كتاب زبان فارسي نشر دريافت مراجعه كنيد.

پيروز باشيد!

21-سؤال دانش‌آموز: نعمت اله دالوند 02/09/92

سلام علیکم
با تشکر فراوان از مدیریت سایت و مدرسان عزیز و کارکنان .دو سوال داشتم ( ضروری)
1- صفت مفعولی اگر در جمله به عنوان فعل وصفی به کار رود چند تکواژ و واژه است مثال احمد به مدرسه رفته و درس خواند
2-الـ در کلماتی مانند القصه چه نوع تکواژی است؟
نکته : دو مورد بالا در زبان فارسی نیامده اند.

با سپاس فراوان

پاسخ استاد: درود بر شما و سپاس از پرسش هاي عالي‌تان!
صفت مفعولي در نقش فعل يا همان «فعل وصفي»، شخص و زمان خود را هميشه از فعل بعدي‌اش مي‌گيرد، پس در زنجيره‌ي جانشيني موردي به عنوان شناسه يا نشانه‌ي زمان براي اين‌گونه فعل‌ها يافت نمي‌شود ونبايد در اين مورد جاي شناسه یا فعل كمكي را خالي (تهي) دانست؛ بنابراين فعل‌هاي وصفي فقط از دو تكواژ ساخته مي‌شوند: «بن ماضي+ ـه»
پاسخ پرسش دوم شما اين است كه «الـ » هرگز در فارسي تجزيه نمي‌شود و اصلا تكواژ نيست.

22-سؤال دانش‌آموز:  شهريار رضايي 08/08/92
با سلام
آقاي سبطي يك سؤال دارم «چارچوب» واژه مركب به شمار مي‌آوريم؟
از اين جهت كه چار در فارسي نداريم و بر اثر فرايند كاهش در خواندن به اين صورت نوشته مي‌شود.
پاسخ استاد: درود بر شما؛ بله واژه مركّب است. تبديل «چهار» به «چار» به شكلي نيست كه آن را به جزئي ناشناس تبديل كرده باشد و همه مي‌دانيم كه «چار» همان «چهار» است.

23-سؤال دانش‌آموز:  شهريار رياضي 04/08/92
با سلام، درابتدا جا داره بابت تمام كتب انتشارات شما در زمينه‌ي ادبيات تشكر ويژه‌اي داشته باشم. چند تا سؤال حول كلمه‌ي آبرو پيش آمده است. در خصوص مبحث واج شماري
1- كلمه‌ي «آبروي» را با نقش‌نماي ميان واج «ب» و «ر» بخوانيم رسمي‌تر است يا بدون آن؟
2- اين كلمه بايد چسبان نوشته شود يا با نيم‌فاصله؟
3- در اين بيت حافظ
اي فروغ ماه حسن از روي درخشان شما/ آب روي خوبي از چاه زنخدان شما
اكثر مصحّحان ديوان حافظ «آب» را ايهام تناسب گرفته اند (تناسب آب چاه)، از طرف ديگر هم گفته‌اند آب روي (تركيب اضافي) هم مي‌توان در نظر گرفت يعني آب را منحصراً در معناي اعتبار و رونق بگيريم و آن وقت اين تركيب يعني اعتبار و ارزش چهره و خود ايهام هم دارد.

با تشكر از لطف و توجه شما

پاسخ استاد: درود بر شما، سپاس از پرسش‌هاي ويژه‌تان!
1- هميشه خواندن نقش‌نما، تلفظ واژه را رسمي‌تر مي‌كند تا نخواندن آن؛ چند نمونه
رئيسِ‌جمهور- رئيس جمهور/ خاورِ‌ميانه- خاورميانه/
2-اگر منظور اعتبار و حيثيت باشد، به هردو شكل درست است.
3- من هم اين را ايهام تناسب مي‌دانم وآن را به شكل «آبرو» ترجيح مي‌دهم.

24-سؤال دانش‌آموز:  سلوي 20/07/92
با سلام و تشكر فراوان خدمت آقاي دكتر هامون سبطي، اگر لطف كنيد به سؤالم جواب بديد ممنون ميشم. آيا كلمه آزادي را مي‌توانيم تكواژ آزاد قاموسي در نطر بگيريم؟ اگر جواب بله هست طرز تشخيص آن با آزادي كه در آن تكواژ وابسته است را توضيح دهيد لطفاً در ضن در كتاب زبان فارسي جلد 1 خودتان در توضيح تكواژ آزاد قاموسي آزادي را هم نوشتيد حالا من موندم چطور تشخيص بدم.
پاسخ استاد: درود بر شما. لطفاً دقت بفرماييد:
مگر«مردي» را نمي‌توان به دو شكل معنا كرد؟
1- يك مرد 2- مردانگي؛ خُب در حالت اول «ي» تكواژ وابسته‌ي تصريفي است و «مرد» تكواژ آزاد قاموسي. در حالت دوم نوعِ «مرد» تفاوتي ندارد اما، «ي» تكواژ وابسته‌ي اشتقاقي است (زيرا كلمه‌اي جديد با معنايي جديد ساخته است.) در مورد آزادي هم، ماجرا به همين گونه است:
آزادي:
1- يك فردِ آزاد (نقطه‌ي مقابلِ «يك اسير») آزاد تكواژ آزاد قاموسي است و «ي» تكواژ وابسته‌ي تصريفي (ي نكره)
2- آزاد بودن: «آزاد» تكواژ آزاد قاموسي است و «ي» تكواژ وابسته‌ي تصريفي.

25-سؤال دانش‌آموز:  صادقي 26/01/92
واژه خويشاوندي از نظر ساختار چگونه است؟

پاسخ استاد: از آن جهت كه در واژه‌ي پيش‌وند، ميان‌وند و پس‌وند، جزء «وند» كه همان «بند» باشد، جدا مي‌شود و كتاب درسي «ميان وند» را واژه اي مركّب فرض كرده است، بهتر است «خويشاوندي» را نيز به خويش + ا +وند+ ي تجزيه كنيم و مشتق مركّب بدانيم.

26-سؤال دانش‌آموز: پانيذ 28/03/92
با عرض سلام و خسته نباشيد؛
چند سؤال داشتم
1- بهتر، مهتر، كهتر، مجموعه، مؤلفه، استادانه، چند تكواژ ند؟
2- نه تنها يك واژه مركّب است يا دو واژه؟
3- واژه‌هاي آدميان، خانمان، سمبليك، كوهان، و جانان چند تكواژ‌ند؟
4- در 2 جمله‌ي: (شما پرنده را مي‌پرانيد) و (او پرنده را مي‌پرانيد) واژه‌ي مي‌پرانيد چند تكواژ است؟
خيلي ممنون مي‌شم اگه به سؤالام جواب بدين!

پاسخ استاد: درود بر شما كه پرسش‌هايتان نشانه‌ي مطالعه دقيق و تلاش بسيارتان است.
بهتر، مهتر، كهتر، دو تكواژ
مجموعه و مؤلفه: يك تكواژ («ـه» تأنيث در تكواژهاي فارسي به حساب نمي‌آيد.)
استادانه: دو تكواژ (استاد+ انه)
نه‌تنها: يك واژه است با دو تكواژ
آدميان: آدم+ ي+ ان// خانمان: يك تكواژ// سمبليك: يك تكواژ// کوهان: دو تكواژ// جانان: دو تكواژ

 27-سؤال دانش‌آموز:  حسن اسدیان از  تبریز 92/11/17

با عرض سلام به شما بخاطر کتابای خوبتون ازتون ممنونم ازتون یه سوال داشتم در صفحه ی 86 زبان و ادبیات عمومی پیش اومده
از آن است که ماورا الطبیعه را به چشم می توان دید
حالا سوالم اینه فعل جمله پیرو چیه و چند تکواژ داره؟
بازم یه عالمه ممنون.

پاسخ استاد: 

درود بر شما آقای اسدیان. پرسش بسیار وی‍ژه‌ای مطرح كرده‌اید؛ آفرین!

 فعل این جمله  “می توان دید” است كه در آن “دید” مصدر كوتاه است نه فعل سوم شخص ماضی.

 می توان دید = می توان دیدن؛ در نتیجه:  نه  فعل كمكی (می توان) شناسه دارد و نه فعل اصلی (دید)؛ پس با یك استثنا رو‌به‌رو هستیم و آن این كه فعل‌های مصدری ساخته شده با فعلِ كمكی “می توان” یا “توان” بر خلاف تمام فعل های زبان فارسی استثنائاً شناسه نمی گیرند؛ در نتیجه:

 می توان دید:    می + توان + دید (سه تكوا‍ژ)

سربلند باشيد!

 27-سؤال دانش‌آموز:  حسین صادقی   26مرداد1393 از شهر اصفهان

سلام استاد
مرکب اتباعی از نظر ساخت چگونه است؟ مشتق محسوب می شود یا مشتق مرکب؟

پاسخ استاد:  درود بر شما.وقتی میان وندی ( مانند ” و” )در کار باشد،مسلماً مشتق-مرکب به حساب می آید.

 28-سؤال دانش‌آموز:حسین صادقی   29مرداد1393  از شهر اصفهان
خیلی ممنون ولی استاد در تعریف مشتق مرکب آمده حداقل از دو واژه معنادار تشکیل شده؛ درحالی که در مرکب اتباعی واژهی دوم لفظ مهمل و بی معنایی است مثلاً پول و پله: «پله» هیچ معنایی ندارد. حال تکلیف چیست؟ منتظر پاسخ متین شا هستم پیروز باشید.

پاسخ استاد:  درود بر شما. ” پله ” جزء اتباع ” پول ” است، یعنی کنار پول صاحب معنا می‌شود. البته فقط در کنار پول و به تبع هم‌نشینی با آن. وانگهی وقتی ما بخواهیم ” مرکبات اتباعی ” را در یکی از مقولات ساده، مشتق، مرکّب، مشتق-مرکب، حتماً جایگذاری کنیم، بی‌شک مشتق – مرکب گزینه‌ی مناسب‌تری است تا مرکب که سر تا پا با ساختار این‌گونه ترکیبات مغایرت دارد .

جوینده و یابنده باشید !

-سؤال دانش‌آموز: حسین صادقی 5آبان1393 از استان اصفهان، شهر اصفهان
سلام استاد ، ازخدمت شما سوالی داشتم
«وصله »در عبارت شلوارهای وصله‌دار مشتق است یا ساده؟ ممنون استاد.

پاسخ استاد: درود بر شما. ” ه ” در پایان این واژه ” ه تأنیث ” است، بنابراین در شمار تکواژهای پارسی نیست و این واژه ” جامعه” یا ” دقیقه ” ساده است نه مشتق.

-پرسش دبیر: عرفان باقری 30آذر1393 آذربایجان شرقی، شهر تبریز

با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز. من دبیر زبان فارسی و ادبیات فارسی هستم. سؤال اینجانب از شما این است که چرا در کلمه‌ی خداوندگار ،«گار» یک تکواژ وابسته اشتقاقی است با این حال که معنای کلمه را تغییر نمی‌دهد. بسیار متشکرم که به سؤال من پاسخ دهید.

پاسخ استاد: درود بر شما همكار ارجمند و فرهیخته
معیار اشتقاقی دانستن یك تك‌واژ وابسته، «ساخت واژه تازه» است. واژه‌های تازه هم لزوماً معنایی متفاوت با واژه‌ی پایه ندارند، بلكه گاهی فقط حالت تأكیدی یا امروزی‌تر همان واژه‌اند. با این حال در
نظر اهل زبان واژه‌ای متفاوت به شمار می‌آیند، چند نمونه:
شاد-شادمان / جاوید – جاویدان / جاودان- جاودانه / آباد- آبادان / خدا – خداوندگار

سربلند باشید.

-پرسش: حسین صادقی 15 دی 1393 استان اصفهان، شهر اصفهان

استاد سلام
نظر بنده در مورد اینکه چرا گروه فعلی را یک واژه به حساب می‌آوریم اینه که گروه فعلی مجموعاً یک مفهوم را می‌رساند ولی گروه اسمی بدون وابسته یک مفهوم دارد و با وابسته مفهومش دقیق‌تر می‌شود و کمی تغییر می‌کند؛ مثلاً «به شمار می‌رود » مفهومش «است» است ولی مثلا «کاغذ» یک مفهوم دارد و «کاغذ آبی کاهی» مفهومی دیگر. دلیل دوم این‌که هسته‌ی گروه اسمی می‌تواند به‌تنهایی بیاید ولی هسته‌ی گروه فعلی نمی‌تواند به‌تنهایی بیاید. به عنوان مثال در جمله‌ی «درخت بلند گلابی شکسته است» می‌توان گفت «درخت شکسته است» امّا در جمله‌ی « او «دانش آموز خوبی به شمار می‌رود»» نمی‌توان گفت «او دانش آموز می رود»
منتظر نظر جناب‌عالی و دیگر دوستان هستم.
پاسخ استاد: درود دوباره جناب آقای صادقی
شما دانش آموز هستید یا دبیر؟ به‌هر‌حال برایتان آرزوی دریافتن و یافتن دارم. هر واژه‌ای كه در جمله، نقش دستوری جداگانه‌ای داشته باشد، واژه‌ی جداگانه‌ای نیز هست. اجزای گروه فعلی هیچ‌كدام نقش
جداگانه ای ندارند، بنابراین واژه ی مستقلی نیز نیستند.

سربلند باشید!

-پرسش دانش‌آموز: رضا حبیبی خلردی 9 دی 1393 استان مازندران، شهر ساری

سلام آقای سبطی.ممنون میشم اگه بگید واژه‌های «وابسته» و «ادبیات» چگونه مشتق هستند؟ مگه «ات» نشانه‌ی جمع نیست؟ همچنین در عبارت «دست‌یابی به دانشی در زمینه‌ی زبان ونقش‌های گوناگون آن جز از راه درس امکان‌پذیر نیست» چرا «دانشی» مشتقه مگه «ی» نکره نیست؟
پاسخ استاد: درود بر شما آقای آقای خلردی
«وا» پیش‌وند است و با فعل‌ها یا بن‌های فعل همراه می‌شود، نمونه: وارفتن – واپژوهیدن – وانهادن – وابستن (متصل كردن) و …
وابسته: وا(پیش‌وند)+بست(بن ماضی)+ـه (پسوند صفت مفعولی ).
در «ادبیات»، «ات» نشانه‌ی جمع است، پس تكواژ تصریفی است امّا پسوند «یه» باقی می‌ماند كه تكواژ اشتقاقی است، نمونه‌ی دیگر: فرضیات: فرض(تكواژ آزاد) + یه(تكواژ اشتقاقی) + ات (تكواژ تصریفی).
درباره‌ی «دانشی» كاملاً حق با شماست ، «ی» نكره است و تكواژ تصریفی اما «ش» چه؟ دان(آزاد)+ش(اشتقاقی):مشتق
گویا شما به اشتباه هر جا تكواژ تصریفی می‌بینید از بررسی سایر تكواژها فارغ می‌شوید!
موفق باشید!

-پرسش دانش‌آموز: میلاد نشاندار      9 دی 1393        استان گیلان، شهر رشت

من یک سؤال خیلی خیلی مهم از دکتر سبطی دارم . امروز که داشتم کتاب محشر زبان فارسی رو می‌خوندم در بخش کردن واژه‌ی «خاورمیانه» صفحه‌ی۱۷ دچار مشکل شدم. اگر لطف کنید و این واژه رو برام هجا‌نویسی کنید خیلی ممنون میشم.  «خاوَرِمیانه»یا«خاوَرُمیانه»؟!
پاسخ استاد:  درود بر شما آقا میلاد
ببینید، باید 1- به اصل واژه و حالت رسمی‌تر آن توجه كنید.

2- اگر واژه‌ای هم تلفظ رسمی داشت و هم رایج، در واج‌نویسی تلفظ رسمی‌ را مورد نظر قرار دهید.
شرق شناسان، خاور (شرق) را به سه منطقه بخش كرده‌اند: 1- خاورِ دور 2- خاورِ میانه 3- خاورِ نزدیك

امّا به دلیل كاربرد بسیار تركیب «خاورِ میانه» آرام آرام در زبان محاوره‌ای و رایج كسره از میان این تركیب افتاده است و «خاورْ میانه» تلفظ می‌شود. حالا سؤال این است آیا تلفظ «خاورِ میانه»هنوز هم شنیده می‌شود و درست است؟ بله، پس باید همین تلفظ رسمی‌تر را مورد نظر قرار دهیم.

 

-پرسش دانش‌آموز:  علی 23 اردیبهشت 1394 استان بوشهر، شهر بوشهر
درود و خسته نباشید
دو پرسش دارم :
1-در کتاب تک جلدی زبان فارسی نوشته شده است که همیشه نقش‌نمای اضافه واژه نیست ، مثلاً : شرحِ حال می‌خواستم بگم این نکته حتی من رو در شمارش واژه‌ها به شک می‌ندازه و من همش شک می‌کنم که امکان داره کسره مالِ خود کلمه باشه ، می‌خواستم بگم چطور تشخیص بدیم که نقش‌نمای اضافه در واژگانی مثل : «شرح حال» مال خودشون است. چون واقعاً این نکته سردرگمم کرده.
2-واژه‌ی سراسیمه چند تکواژ است؟

پاسخ استاد: درود بر شما علی آقا
1- در مواردی كه دچار سردرگمی شُدید، بررسی كنید كه: آیا می‌شود با آوردن «ها» در میان تركیب مورد نظر، آن را جمع بست؟ اگر این امكان وجود داشته باشد، به احتمال بسیار زیاد با سه واژه طرف هستید نه یك واژه‌ی مشتق مركب؛ برای نمونه، جمع «شرح حال» نمی‌شود «شرح‌های حال» یا جمع «جوش شیرین» نمی‌شود «جوش‌های شیرین»! اما جمع «گل سرخ» می‌تواند «گل‌های سرخ» هم باشد یا جمع «جوش چركی» می‌شود جوش‌های چركی!
2- «آسیمه» یعنی «آشفته» و هنوز هم كاربردِ گهگاهی دارد و مثلاً می‌گوییم: آسیمه‌سر؛ پس «سرآسیمه» را بهتر است به دو جزء «سر» و «آسیمه» تجزیه كنیم.

سربلند باشید و پیروز!

-پرسش دانش‌آموز: حانيه

استان تهران، شهر تهران
سلام ببخشيد استاد كلمه هايي ك جمع مونث هستند رو بايد يك تكواژ حساب كنيم يا دو تا؟
و اينكه ايا كلمه ” خسته” يك تكواژ است؟
ممنون
درود بر شما
نشانه‌ي تأنيث عربي (ـه) در پارسي معنا و كاربرد ندارد،پس تكواژ نيست و واژه‌هاي مؤنث عربي در زبان پارسي، يك تكواژ دارند و ساده‌اند. “خسته” در پارسي امروز يك تكواژ است و در دستور تاريخي 2 تكواژ  و به این دلیل که در متن درس جهاد این واژه در معنای تاریخی خود( زخمی) به کاررفته است، در آزمون سراسری مشتق فرض شده است.
سربلند باشيد!

grapevine separator line jodakonande 02

2) ويـرايش و مباحث ديــگر

 

1-سؤال دانش‌آموز: سلام و خسته نباشید خدمت شما دکتر سبطی! تشدید اضافی روی کلمه که غلط نگارشی محسوب میشه توی جمله «… واهلیت او این امانت و محرومیت او این سر را محقق گشت …» که مربوط به آزمون سنجش میشه روی کلمه «سر» تشدید گذاشته اما به‌عنوان غلط درنظرنگرفته چرا
پاسخ استاد: درود بر شما دوست پرتلاش ما. من سال‌هاست كه خسته نشده‌ام چون هر سال همراهان خوب و دل‌زنده‌اي مانند شما داشتم و خواهم‌داشت. اميدوارم كه در تمام زندگي نستوه و خستگي‌ناپذير و پابرجا باشي!
اين واژه «سِرّ» است به‌معناي «راز» و در آزمون سراسري اگر بر روي حرفِ آخر واژه‌هايي كه در عربي حرف آخر آن‌ها تشديد دارد- چه اين حرف ساكن باشد و چه حركت‌دار- تشديد ديديد، آن‌را غلط به‌حساب نياوريد- برخلاف نظر نويسندگانِ كتاب درسي كه البته نظر من هم با آن‌ها يكسان است؛ اما در آزمون سراسري نظر طراحان مهم است؛ مگرنه؟!
بنابراين املاي واژه‌هايي مانند «ظنّ، حقّ، سدّ، سرّ، ردّ و …» چه با تشديد و چه بي‌تشديد درست به‌شمار مي‌آيد.

2-سؤال دانش‌آموز: درود بر همه‌ی زحمتکشان نشر دریافت. کتاب زبان فارسی ص 111 مبحث ویرایش، سؤال 10 گزینه‌ي 4، با این‌که لفظ «به درستی که» برای تأکید آمده اما عادل و مهربان بودن خدا مگه بدیهی نیست؟؟ چون در توضیح کادر بالا گفتید که برای موارد بدیهی اشتباه است. البته در بین گزینه‌ها مشخص است که گزینه‌ي دوم غلط است. (كيارش س. (شهريورماه 90))

پاسخ استاد: درود بر شما! دوست خوبم توجه كن كه بديهيات يعني دانسته‌ها و موضوعاتي كه هيچ انسان صاحب عقلي چه جوان چه پير، چه غربي چه شرقي، چه دين‌دار چه بي‌دين و … در آن شك نداشته‌باشد؛ حالا با اين تعريف بگو ببينم آيا عادل و مهربان‌بودن خداوند جزء بديهيات انسان‌ها به‌شما مي‌آيد؟ به‌طوركلي هيچ موضوع اعتقادي و مذهبي بديهي نيست زيرا اگر بديهي بود همه به آن اعتقاد داشتند و اصلاً براي اثباتش كسي وقتش را تلف نمي‌كرد.

پيروز باشي!

 3-سؤال دانش‌آموز: محمد نظری  از همدان

سلام ! آیا برای کنکور لازمه مباحث حفظی زبان فارسی رو بخونیم ؟ نقش های زبان و اسناد حقوقی و …

پاسخ استاد: 92/12/21
درود برشما. نقش‌های زبان، یکی از مفهومی‌ترین مباحث کتاب زبان فارسی است که امکان طرح پرسش‌های زیبایی از آن در آزمون سراسری وجود دارد. به هر حال در کتاب زبان فارسی نشر دریافت، تمام مواردی که نیاز به مطالعه‌ی متن کتاب درسی هست، مشخص شده است.

4-سؤال دانش‌آموز: علیرضا محمدی 9شهریور1393 از استان بوشهر، شهر خورموج

(به پرسش‌های شما دراین صفحه‌ها پاسخ داده شده‌است: پاسخ ما: 1-نشر دریافت 2- زبان فارسی: ویرایش 3- زبان فارسی: ساختمان جمله)

ضمن عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیزم آقای سبطی، ممنون میشم پاسخ بدید:
عبارت ” آیا مشکل از نحوه ی مطالعه ی شماست یا خیر؟ ” به ویرایش نیاز دارد؟! (مانند: آیا چگونه…؟)
خیلی خیلی ممنون و متشکر

پاسخ استاد: درود بر شما آقا علیرضا.
خیر،این عبارت کاملاً روان و گویاست و مشکل ویرایش ندارد .

 

پرسش دانش‌آموز: سعید دهقانی 27مهر1393 استان آذربایجانشرقی، شهر تبریز
سلام استاد خسته نباشین . این بیت از نظر ویرایش زبانی چه اشکالی داره؟
ده منادی‌گر بلند آوازیان / ترک و کرد و رومیان و تازیان

ممنونم.

پاسخ استاد: درود بر شما آقای دهقانی
می دانیم که در زبان پارسی، برای موصوف جمع ، صفت همچنان مفرد می آید نه جمع؛ بنابراین حالت ویراسته ی مصراع نخست چنین خواهد بود : ده منادی‌گرِ بلند آواز . البته توجه داشته باشید که شاعر حق دارد ، قوانین زبان را در عالم شعر زیر پا بگذارد تا به آفرینش هنري دست بزند.

سربلند باشید!

پرسش دانش‌آموز:حسین صادقی 5 آذر1393 اصفهان، شهر اصفهان

سلام استاد
در جمله «آنها با اسب حرکت کردند و ما نیز به دنبالشان»
1) آیا از نظر ویرایشی غلط نیست؟ چون فعل‌ها یکسان نیست
2) حذف به چه قرینه‌ای صورت گرفته است لفظی یا معنوی ؟ در هر صورت چرا؟
ممنون از لطفتان

پاسخ استاد: درود بر شما حسين آقاي نكته بين
بله يك ايراد ويرايشي كوچك بر اساس درس ويرايش همين كتاب زبان فارسي 3 بر اين جمله وارد است؛ امّا اين ايراد حذف فعل را در اين جمله رد نمی‌كند و روشن است كه حذف در اين جمله به قرينه‌ی لفظی
است .
پيروز باشيد!

grapevine separator line jodakonande 02

3) ساختمان جمله

 

 

1-سؤال دانش‌آموز: با سلام خدمت آقای سبطی! یه سؤالی داشتم ممنون میشم اگه جواب بدین … البته من یه‌بار هم این سؤال رو پرسیدم ولی جواب ندادين. فعل جمله زیر ساده است یا مرکب؟ او در مراسم بزرگداشت سعدی شرکت کرد البته به نظر من ساده است. چون می‌توان شرکت را گسترش داد: او در مراسم بزرگداشت سعدی شرکت گسترده‌تری کرد.

پاسخ استاد: درود بر شما دوست خوب، «شركت كردن» در دسته‌ي فعل‌هاي بينابيني قرار مي‌گيرد، يعني فعل‌هاي مركّبي كه فعلاً فقط با يكي دو صفت گسترش مي‌يابند و وابسته‌هاي ديگر اسم مانند «ي نكره‌ساز»، «ها»، يا «مضاف اليه» را نمي‌توان با آن‌ها همراه كرد. به هر حال اگر در آزمون سراسري بر اثر كم تجربگي طراحان، مجبور شديد كه يكي از اين‌دو حالت را انتخاب كنيد، مركب گرفتن اين فعل‌ها ترجيح دارد.

پيروز باشيد و پايدار!

2-سؤال دانش‌آموز: با درود خدمت شما استاد عزيز. در آموزش واژه‌شناسي هر حرف يك واژه محسوب مي‌شود. آيا وقتي‌كه، زماني‌كه و … كه حرف ربط وابسته‌ساز هستند بر روي هم يك واژه محسوب مي‌شوند يا هر كدام مجزا (وقت + ي + كه) و …
در ضمن به‌نظر من فعل در جمله‌ي «او در مراسم بزرگداشت سعدي شركت كرد»، «كرد» است و «شركت» مفعول مي‌باشد. لطفاً بيش‌تر راهنمايي كنيد. (آرش ك. (آذرماه 90))

پاسخ استاد: درود بر شما دوست بزرگوار. نظر شما درست است، هر حرفِ دستوري يك واژه است. در پاسخ پرسش دومتان نيز بايد بگويم كه «شركت داشتن» به‌راحتي گسترش مي‌پذيرد اما «شركت‌كردن» خير، و بهتر است آن را فعل مركّب به‌شمار آوريم.

سپاسگزارِ دقت نظرتان!

3-سؤال دانش‌آموز: استاد بزرگوار سلام! آيا فعل «تنبيه كرد» در جمله‌ي «او فرزندش را تنبيه كرد؟» ساده است يا مركب؟ آيا مي‌توان اين جمله را دو مفعولي به‌حساب آورد؟

پاسخ استاد: درود بر شما دوست خوب ما!
1- بله اين جمله چهارجزئي با دو مفعول است، زيرا «تنبيه» گسترش مي‌يابد (تنبيهِ بدني /شدیدی / مختصري و … كرد) و مفعول دوم اين جمله است.

لحظه‌هاتان پربار!

4-سؤال دانش‌آموز: با سلام و خسته نباشيد خدمت دكتر سبطي! مي‌خواستم بپرسم توي يكي از تست‌هاي سراسري رياضي 86 اين جمله رو سه‌جزيي با مسند گرفته، آيا واقعاً احساس مسند است: از مقايسه‌ي ساده‌ي تصاوير اشعار منوچهري ……. ميزان تجربه‌هاي او …… احساس مي‌شود؟ باتشكر (مجتبي ا. (خردادماه 90))

پاسخ استاد: درود بر شما! نظر شما كاملاً درست است. درواقع فعل اين جمله «احساس‌مي‌شود» است كه معادل مجهولِ «احساس كردن» به‌حساب مي‌آيد. «احساس‌كردن» يك فعل دوحالتي است كه هرگاه مفعول بگيرد، مركّب است و بدون مفعول ساده. در اين‌جا مفعول گرفته‌است- و به‌همين‌دليل توانسته‌است مجهول شود- بنابراين اين جمله دوجزئي است.
اما دقّت كنيد كه اين نكته‌ها در كتاب درسي مورد بررسي قرارنگرفته‌ و متأسفانه گويا طراحان محترم آزمون‌سراسري نيز از آن بي‌خبرند! بنابراين اگر باز هم دست به طرح چنين سؤال‌هاي اشتباهي زدند، شما آن‌چه را كه قبل «شدن» آمده‌است، مسند جمله به‌حساب آوريد (مگر آن‌كه «شدن» معناي «فرا رسيدن»، «اتفاق‌‌افتادن» يا «امكان‌داشتن» بدهد كه در اين سه معنا هرگز مسند نمي‌خواهد.)

با سپاس از پرسش‌ حساب‌شده‌تان!

5-سؤال دانش‌آموز: جمله‌ی «بنا خانه را با آجر ساخت» چند جزئي است و اگر پاسخ شما، سه‌جزئي اين است با «ساخت» يك جمله‌ي چهارجزئي بسازيد. متشكرم! (منصور ن. (آذرماه 91))

پاسخ استاد: درود، بر شما. آقاي نگهداري، گويا هنوز مبحث جمله‌ي ساده و اجزاي آن را از كتاب زبان فارسي نشر دريافت (يا كتاب راهبردهاي مبتكران)‌ نخوانده‌اي. به‌هرحال پاسخ اين است كه «ساختن» در معناي «درست‌كردن و بناكردن» جمله‌ي سه‌جزئي با مفعول مي‌سازد (مانند همان جمله‌اي كه مثال زديد). در معناي «كنار آمدن و سازش‌كردن» جمله‌ي سه‌جزئي با متمم مي‌سازد (نمونه: او با همه به‌جز برادر كوچكش مي‌سازد.) و در معني «گرداندن» جمله‌ي چهارجزئي با مفعول و مسند مي‌سازد (نمونه: چراغ خانه را روشن ساخت).

6-سؤال دانش‌آموز: خسته نباشيد. من چندتا سؤال داشتم. معمولاً جملات تبليغاتي يا جملات و تركيبات گفتار روزمره رو بررسي ميكنم. در جمله‌ي «هدف ما جلب رضايت هرچه بيش‌تر شماست.» «هدف ما» نهاد، «است» فعل ربطي و «جلب ………..» مسند است. «جلب رضايت شما» يك گروه اسمي و «رضايت» و «شما» مضاف‌اليه هستند. آيا هرچه بيش‌تر صفت مركب است براي جلب رضايت؟ مي‌توانيد همين‌جا توضيح دهيد يا راهنمايي‌ام كنيد در كدام كتاب مي‌توانم ساختار اضافه‌شدن صفات مبهم مركب كه به صفات تفضيلي اضافه مي‌شوند را بيابم؟ سؤال دوم: آيا فراهم كردن فعل پيشوندي است يا مركب؟ آيا فراهم يك اسم مركب است كه از دو وند فرا + هم ساخته شده يا …؟ (نيما ي. (آذرماه 91))

پاسخ استاد: درود بر شما آقا نيما و آفرين بر پرسش‌هاي كنجكاوانه‌تان؛
1- «بيش‌تر» در اين‌جا صفتِ «رضايت» است و «هرچه» نقش قيد صفت را بازي مي‌كند؛ مانند «بسيار» در «كتاب بسيار كامل‌تر».
2- «فراهم كردن» مساوي «فراهم گرداندن» است؛ بنابراين با يك فعلِ ساده‌ي گذرا به مفعول و مسند روبه‌رو هستيم:
فراهم (مسند) گرداندن (فعل ساده)
«فراهم» با توجه به كتاب درسي بايد مشتق به شمار بيايد؛ زيرا «فرا» وند و «هم» در اين‌جا تكواژ آزاد است. (چون معني «هم‌ديگر» مي‌دهد.)

7-سؤال دانش‌آموز: با عرض سلام، يك سؤال از آقاي دكتر سبطي داشتم: ما از كجا بايد بفهميم كه حذف فعل در جمله‌اي بي‌قرينه است يا با قرينه‌ي معنوي؟
به‌طور مثال در صفحه‌ي 23 كتاب درسي و مثال دوم (در سال 334 آل بويه …) چرا ما اين حذف را ايراد نگارشي در نظر گرفتيم و آن را حذف به قرينه‌ي معنوي درنظر نگرفتيم؟!
با تشكر از كتاب‌ها و سايت بسيار خوبتان! (امير ع. (آذرماه 90))

پاسخ استاد: درود بر شما و آفرين بر سؤال هوشمندانه‌تان كه از كامل نبودن توضيح‌هاي كتاب درسي ناشي مي‌شود. آقا امير، حذف به قرينه‌ي معنايي مربوط به شعر و متن‌هاي ادبي و هنري است اما در متن‌هاي خبري و علمي- كه بايد از هرگونه پيچيدگي به‌دور باشد- اين نوع حذف جايي ندارد و ايراد نگارشی به‌شمار مي‌آيد.

پيروز باشيد!

8-سؤال دانش‌آموز: سلام آقاي دکتر سبطی! دو سؤال از کتاب زبان فارسی داشتم:
در صفحه‌ي 85 آیا جدا نوشتن «چقدر» در نقش مفعول و ضمیر پرسشی دلیل خاصی دارد؟

پاسخ استاد: خير، «چقدر» را مي‌توان به شكل «چه‌قدر» نيز نوشت هم‌چنان‌كه «چگونه» را گاهي «چه‌گونه» مي‌نويسند. در كل، هيچ‌گاه نقش دستوري يك واژه، تأثيري بر رسم‌الخط آن ندارد.

9-سؤال دانش‌آموز: درود بر و سپاس از انتشارات خوبتون، جناب آقای دکتر سبطی، واقعاً قلم شما زیباست، هیچ‌وقت آدم در حین خواندن کتاب‌های شما احساس خستگی نمی‌کند، طوری‌که من که با ادبیات کاملاً بیگانه بودم و از این درس فراری، جلد اول کتاب زبان فارسی شما رو یک شب تا صبح بیدار موندم و همشو خوندم بدون احساس خستگی!! سؤالی که چند روزه ذهن منو درگیر کرده اینه که «بلکه» از نظر دستوری چه جایگاهی در جمله داره؟! پیشاپیش ممنون از بابت این‌که وقت می‌ذارید و لطف می‌کنید و جواب می‌دید! (فاطمه ن. (مهرماه 90))

پاسخ استاد: بر شما درود مي‌فرستم و خوش‌آمد مي‌گويم ورودتان را به جمع اهالی دريافت. گاهي دچار بودن خيلي بهتر است تا پا در فرار بودن آن هم از ادبيات زيباي سرزمينمان!
و اما پاسخ پرسش شما: «بلكه» رابط ميان دو جمله است؛ يعني حرف ربط (پيوند) هم‌پايه‌ساز است؛ مانند «وَ / يا / ولي» که دو جمله را هم‌پايه مي‌سازد؛ بنابراين نقش خاصي در يك جمله ندارد بلكه رابط دو جمله است و نقش‌نما به‌شمار مي‌آيد.

هميشه دچار زيبايي‌ها باشيد!

10-سؤال دانش‌آموز:  علي امير سليماني 1/10/92
سلام دكتر سبطي عزيز
مدت هاست که به دنبال راهی برای عرض ادب وارتباط با شما هستم تا اینکه «حرف های شما» را در سایت نشر دریافت،دریافتم.دبیر زبان و ادبیات فارسی مراکز آموزشی شهرستان بابل هستم.برادر اینجانب (محمد امیرسلیمانی) نیز در تهران با شما آشنایی و مراوده دارد.فعلا تا کنکور پابرجاست در زمینه ی تست و کلاس های کنکور فعالیت مستمری در شهر داریم. کارک هایی هم به اتفاق تنی چند از همکاران در زمینه ی تست و کنکور منتشر کردیم.با کتاب های سودمند شما نیزآشنايم؛ اكنون چند نكته:
1- دیدگاه شما در خصوص انتخاب متن املا از متون کهن در کنکور همیشه انتقادی بوده، فکر نمی کنید املا در بین دانش آموزان و همکاران بسیار مغفول واقع شده و باید تقویت شود؟ در آخرین املایی که به دانش آموزان سال سوم دبیرستان (مرکز تیزهوشان) گفتم، چند نمره ی زیر ده داشتم!همین رویه‌ی سازمان سنجش نیز اگر تعطیل شود، وضع بازهم بدتر خواهد شد.
2- در نقد سؤالات سراسری 92، برخی سؤالات زبان فارسی را ابتکاری دانسته اید درحالی‌که اکثر سؤالات زبان فارسی 92 از متون نظم بوده(مثلا ریاضی 4 سؤال)اما در مقدمه ی کتاب های زبان فارسی به صراحت آمده است که این دستور زبان توصیف فارسی نوشتاری امروز در کتاب های درسی است؛ نه فارسی گفتاری ….. نه فارسی روزگار گذشته و…. بنابراین، طرح سؤال از متون نظم مغایر با اهداف کتاب است مگر این که بپذیریم تیم طراح کنکور اعتقادی به این موضوع ندارد. (راستی طراحان کنکور چه کسانی هستند؟)
3- یکی از بحث های همیشگی همکاران در خصوص متمم های قیدی است. متمم قیدی بالاخره گروه اسمی است یا قیدی؟ شما و جناب عمرانی در جلد اول کتاب راهبردها متمم های قیدی را گروه اسمی گرفته اید. در جلد دوم، متمم های قیدی، گروه قیدی نامیده شده اند. در کتاب زبان فارسی خودتان، به صراحت گفته اید که: «هر گروهی که در نقش منادا، مفعول، ….. متمم اجباری، متمم اختیاری و … به کار رود، گروه اسمی به شمار می آید.» (ج2 ص 80) حال اگر در جمله ی «دوستم با اتوبوس آمد.» کسی بپرسد «اتوبوس» گروه قیدی است یا اسمی تکلیف چیست؟ باید بگوییم گه گروه اسمی ای که نقش قید دارد؟ آیا در این جمله ما دو گروه اسمی داریم و گروه قیدی نداریم؟
ای کاش می شد حضوری مباحثه کنیم. با تشکر و به امید دیدار.
پاسخ استاد: 
درود بر شما آقاي امير سليماني،هم ولايتي عزيز!
آقا خوشا به حالتان و هوايتان! ما در اين‌جا خفقان مضاعف گرفته‌ايم. به ياد ما باشيد با ترنم اين دو بيت:
يك قدح مي نوش کن بر ياد من / گر نميخواهي كه بدهی داد من
يا به ياد این فتاده، خاك بيز/ چون كه خوردي جرعه‌اي بر خاك ريز
درباره انتقاد نخستتان بايد بگويم كه نظر من هم با شما يكي‌ست؛ املا و از آن مهم‌تر انشا به تيغ ناداني نابخردان نودولت در مدرسه‌هاي ايران قلع و قمع شده‌است و اي‌كاش كه راهي گشاده‌شود تا بتوانيم دوباره جاني تازه در كالبد نيمه‌جان اين دو درس راهبردي بدميم. اما سخن من اين است كه املا بايد هم‌راستا با نياز‌هاي امروزي فارسي‌زبانان باشد و از متن‌هاي ادبي و عملي معاصر طرح شود نه متون از‌كار‌افتاده و منشيانه‌ي گذشتگان. مانند سي تست نخست كتاب املا و لغت نشر دريافت.

و اما ايراد دومتان كه كاملاً وارد است در جاي خود. به ياد دارم كه فلسفه‌بافان قديم به زباني پرطمطراق مي‌گفتند«اثبات شيء نفي ماعدا نمي‌كند»- و خدا پدر اين فعل «نمي‌كند» را بيامرزد كه فارسي بودن اين جمله را اثبات مي‌كند!- ابتكاري بودن موضوع يك تست دليلي بر ناقض بودن آن تست نيست. در نقدهايم چندين و چند‌بار بر اين نكته كه شما اشاره فرموده‌ايد، تأكيد كرده‌ام و باز هم خواهم‌كرد، اما گويا «آن‌چه البته به جايي نرسد فرياد است!»

بسياري از بحث‌هاي دستوري ميان دستوردانان و نكته‌سنجان اين وادي، محل گذر است نه تأمل و با پاسخي ساده پايان‌پذير.
«هر نوع متممي» گروه اسمي است زيرا اسم است كه مي‌تواند با حرف اضافه نشان‌دار شود؛ اين يك قاعده‌ي كلي در دستور است. اما مجموعه‌ي حاصل از «حرف اضافه+ متمم قيدي» گروه قيدي به شمار مي‌آيد. مانند«متمم جانشين مسند» كه خودش متمم است اما مجموعه‌ي «حرف اضافه+ متممِ جانشين مسند» بر روي هم مسند به شمار مي‌آيد. به طور كلي مجموعه‌ي«حرف اضافه+ متمم» در زبان فارسي امروزي نقش‌هاي بسيار و شگرفي بر عهده دارد كه از نگاه استادان دستور دور مانده است و اميدوارم در مجالي و مقالي به آن پرداخته شود.

سربلند باشيد و پايدار
هامون سبطي

11-سؤال دانش‌آموز:  آوا فرخي 05/03/92
باز هم سلام،‌ آقاي دكتر لطفاً جواب سؤال‌هامو بديد، به خدا من هيچ معلم ديگه‌اي در دسترسي ندارم: فعل ماند كه در كتاب ناگذر معرفي شده آيا امكان دارد به صورت گذرا هم به كار رود؟ من تنها ماندم. به نظر من تنها مسند است اگر‌چه‌ قلم‌چي ناگذر گرفته بود، آقاي دكتر ميشه خواهش كنم يك توضيحي هم درباره حرف اضافه مركّب و غير مركّب و تعداد تكواژ‌شان بديد، با تشكر.

پاسخ استاد: چشم، حتماى پاسخ پرسش‌هاي شما و همه‌ي فرزندان پرسشگر ايران را مي‌دهم (البته تا جايي كه دانشم قد بدهد!)

1- كاملاً حرف شما درست است و من موضوع را در كتاب «راهبردهاي زبان فارسي» با تأييد استاد عمراني (نويسنده كتاب‌های زبان فارسي دبيرستان و …) به‌طور مفصل مطرح كرده‌ام، اما از آن‌جا كه در كتاب درسي به اين نكته (مسند خواه بودن «ماندن» و «گذاشتن») هيچ اشاره‌اي نشده‌است؛ بسياري از هم‌كاران محترم ما به اين نكته‌ي مهم بي‌توجه‌اند و يا به عمد آن را مورد پرسش قرار مي‌دهند!
2- حرف اضافه‌ي مركّب معمولاً چنين ساختاري دارد: حرف اضافه ساده+ اسم+ كسره؛ از بهرِ، در پيِ (به معنايِ برايِ) ، به خاطرِ، درباره‌يِ، اين‌ها يك واژه‌اند و كسره در پايان آن‌ها تكواژ وابسته است.
كسره در پايان «برايِ» و «بدونِ» تكواژ نيست؛ زيرا اگر آن را جدا كنيم «برايْ» و «بدونْ» باقي مي‌ماند كه معنا دار نيستند؛ پس اين دو حرف اضافه اسثنائاً تجزيه نمي‌شوند و يك تكواژ به شمار ‌مي‌آيند.

12-سؤال دانش‌آموز:  علي محبوبي 26/01/92
سلام آقاي سبطي، از كتاب‌هايتان واقعاً ممنونم. بي‌زحمت چند تا سؤال داشتم.
1- چرا معني فعل (افروخت) با اضافه بر تغيير نمي‌كند؟ مثال: او چراغ را افروخت- او از حرف‌هاي من بر افروخت
2- لطفاً فاصله‌ي ميان حرفي را در فعل آمدم مشخص كنيد.
3- چرا فاصله بين دو تكواژ توپ‌خانه باید به اندازه‌ي دو جزء خا و نه باشد؟
4- بين دو تكواژ آزاد در يك واژه مستقل فاصله ميان حرفي مي‌آيد يا ميان واژه‌اي؟
5- با توجه به آزمون درس 7 و 8 كتاب زبان فارسي شما فرموديد كه فعل خندان فقط گذرا به مفعول است (نه گذرا به متمم) ولي در جمله‌‌ي ( او با لطيفه‌هايش همه را خنداند) كه گذرا به متمم و مفعول است؟!
6- (خواهد نشست) از تكواژهاي خواه+ د+ نشست و (به پا خاست) از تكواژ‌هاي به + پا + خاست +Ø تشكيل شده است. ولي چرا تعداد تكواژهاي گروه فعلي اولي كمتر از دومي است؟

پاسخ استاد:
درود بر شما ، علي آقا معلوم است در حال تلاش و جست‌و‌جو هستي پس يك «خسته نباشيد!» حلالت باد، اما به نظر مي‌رسد كتاب زبان‌فارسي مرا دقيق و كامل نخوانده‌اي؛ حتماً اين كار را بكن تا زحمت‌هايت به بار نشيند. اما پاسخ پرسش‌هايت:
1- در جمله دوم هم «برافروخت» به معناي «شعله‌ور شد» است كه در معناي كناييِ عصباني شدن به كار رفته‌است. (آتش گرفتن از حرف كسي)
2- بين «آ» و «م» هم‌چنين بين «د» و «م»
3- فاصله‌ي بين حروف در يك واژه ( چه‌ ساده چه مركّب و چه مشتق – مركّب) بايد ميان حرفي (نيم فاصله) باشد؛ از آن جا كه «توپ‌خانه» يك واژه است ( واژه‌اي مركّب است) پس فاصله‌ي همه‌ي حروف آن بايد ميان حرفي باشد.
4- لطفاً درس ساختمان جمله‌ها را دقيق‌تر مطالعه كن تا خودت به پاسخ پرسشت برسي
5- «خواهد نشست، فعل آينده است و «به پا خاست» فعل گذشته؛ اين‌ها خيلي با هم فرق دارند!

 

13-سؤال دانش‌آموز: علیرضا محمدی 9شهریور1393 از استان بوشهر، شهر خورموج

(به پرسش‌های شما دراین صفحه‌ها پاسخ داده شده‌است: پاسخ ما: 1-نشر دریافت 2- زبان فارسی: ویرایش 3- زبان فارسی: ساختمان جمله)

ضمن عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیزم آقای سبطی، ممنون میشم پاسخ بدید:
عبارت ” پدرم لیسانسم را به دیوار آویخت ” سه جزئی با مفعول است یا چهار جزئی با مفعول و متمم؟! آیا آویختن حرف اضافه ی همیشگی دارد یا مانند آموختن است؟!

خیلی خیلی ممنون و متشکر

پاسخ استاد: درود بر شما آقا علیرضا.
“آویختن” جمله‌ی چهارجزئی با مفعول و متمم می‌سازد و حرف اضافه‌ی همیشگی آن «از» یا «به» است.

 

-سؤال دانش‌آموز: رضا پارسا 30مهر1393 از استان گیلان، شهر رشت
با سلام. در کتاب زبان فارسی، چاپ پنجم، صفحه ی 137، سوال 9، در صورت سوال تعداد “فعل” های حذف شده خواسته شده ولی در جواب “مبلغ مهر” هم در نظر گرفته شده. فکر کنم غلط باشه.
پاسخ استاد:  درود بر شما آقا رضا. سخن شما کاملاً درست است و باید گزینه 4 انتخاب شود.

سربلند باشید !

-سؤال دانش‌آموز:  اسما  16آبان1393 از استان کرمان، شهر کرمان
سلام . وقتتون بخیر اقای دکتر سبطی.
1.توی جمله‌ی « پسر به خواست خدا بالید و نیرو گرفت» باید بگیم فعل «نیرو گرفت» به همون معنی بالیدنه یا باید بگیم 3 جزئی گذرا به مفعول؟
2.«نه خرد» توی مصراع «سپاهی بر او انجمن شد نه خرد» یه واژه‌ی مشتقه یا مرکب؟
3.شما توی کتاب زبان فارسی گفتین که توی جمله‌ی «پزشک او را معاینه کرد» 4 جزئی با 2 مفعوله. من حرف شما رو قبول دارم ولی از طرفی  معلّممون میگن که گذرا به 2 مفعول رو باید بتونیم تبدیل کنیم به گذرا به مفعول و متمم یا مسند و چون قابل تبدیل نیست پس فعل مرکبه!

ممنون که این فضا رو ایجاد کردین تا سؤالامون‌و مطرح کنیم.
پاسخ استاد: درود بر شما اسما خانم .
1- خوب دقّت کنید: هم معنا بودن 2 فعل دلیلی بر یکسان بودن گذر آن دو فعل نیست. بنابراین بدون شک، «نیرو گرفت» از نظر دستوری هیچ ربطی به «بالیدن» ندارد و جمله‌ی سه جزئی با مفعول است.
2- «نه خرد» 2 واژه است: سپاهی بر او انجمن شد که نه خرد بود (خرد نبود)، «نه » قید نفی است و «خرد » مسند جمله و هر دو واژه ، ساده هستند.
3- چنین شرطی برای جمله های چهارجزئی با مفعول و مسند، زاییده‌ی دلبستگی به دستور سنتی است و واقعیت ندارد. «معاینه» گسترش می‌یابد و  بدون شک نمی‌تواند جزئی از فعل مرکب باشد.

بیابید و ببالید و نیرو بگیرید !

-سؤال دانش‌آموز:  حسین صادقی 21آبان1393 از استان اصفهان، شهر اصفهان

سلام استاد خسته نباشید. ممنون از اظهار لطف شما. خدمتتان سؤالی داشتم. تعداد اجزای جمله‌های زیر به چه صورت است؟
1) آن دانشمند مردم را از خواب غفلت بیدار کرد.

آیا در این جمله «بیدار» مسند است یا بیدار کرد را فعل مرکب به حساب بیاوریم؟ اگر بیدار مسند باشد آیا «از خواب غفلت » متمم اسم است یا اینکه قید است؟
2) من کتاب را از کتابخانه امانت گرفتم.
«امانت» جزء فعل مرکب است یا قید است(به طور امانت)؟ از کتابخانه چه وضعیتی دارد؟

پاسخ استاد: درود بر شما آقای صادقی. به پرسش های شما پاسخ می دهم اما اگر مبحث ساختار جمله ها را از کتاب زبان فارسی نشر دریافت مطالعه کنید ، این سؤالات برایتان ساده جلوه خواهند کرد.
1- در این جمله «کرد» برابر با فعل «گرداند» آمده است؛ بنابراین هم مسند می‌خواهد هم مفعول. «بیدار» مسند جمله است و «مردم» مفعول آن. باید دقت کنیم که «بیدار» جزء آن دسته واژه‌هاست که برای خودشان گاهی حرف اضافه و متمم می‌گیرند(بیدار از، متنفر از، مشتاق به و…) بنابراین ” خواب غفلت” متمم اسم (بیدار) است نه متمم فعل .
2- «امانت» جزئی از فعل مرکب است و حرف اضافه دارد. (امانت گرفتن از ) بنابراین «کتابخانه» متمّم اجباری فعل جمله است.

-سؤال دانش‌آموز: نیلوفر سمندری 4 آذر1393 اصفهان، شهر اصفهان

درود بر استاد خوبم
سؤال من پیرامون مبحث جمله هستش.میشه بگین فرق این دوتا جمله در پیرو ها چیه؟چرا اولین جمله رو با سه پیرو جدا از هم گرفتین ولی جمله دوم یکی رو پیروِ پیرو دیگری؟من فرقشو نمی‌فهمم اصلن
1)اگر بخوام که در تابستان با دوچرخه به کنار دریا بروم برای اینکه رکاب نزنم دستم را به رودخانه می‌گیرم.
2)پیمان به من گفت که به تو بگویم که فردا حتماً کتابش را با خودت به مدرسه بیاوری.
ممنون

پاسخ استاد: درود بر شما نيلوفر خانم باهوش
مي گويم باهوش چون ورود به اين مبحث از دستور جرأتِ مي خواهد كه فقط در دانش آموزان باهوش وجود دارد . دقت كنيد ” بخواهم” پيرو است به دليل حرف پيوند ” اگر” بنابراين جمله ی ”
در تابستان با دوچرخه به كنار دريا بروم ” پيرو «بخواهم» است، يعني «پيرو پيرو» است . اما «ركاب نزنم » ادامه ي «بخواهم» نيست، بلكه پيروي جديد است و «دستم را به رودخانه می
گيرم» هيچ پيوند وابسته سازي ندارد، يعني جمله ي پايه است .
در جمله مستقل مركب دوم : «پيمان به من گفت» هيچ پيوند وابسته سازی ندارد، پس جمله‌ی پايه است. «به تو بگويم» پيرو است ، بنابراين جمله ي سوم پيرو «به تو بگويم» می‌شود، يعنی پيرو
پيرو.

.
-پرسش و نقد دانش‌آموز: حمید امامی 12آذر1393 استان بوشهر، شهر بوشهر

درود
در کتاب زبان فارسی نشر دریافت اشکالاتی وجود دارد که برای نمونه یکی از آن ها را می‌آورم.
در ص 241 کتاب ، در توضیح تست شماره 6 ص 237 آورده اید:«خب، کدام گزینه با نهاد یا قید شروع نشده است؟» و پاسخ داده اید گزینه 3 ، در‌حالی که گزینه 1 هم با قید شروع شده است و شیوه‌ای نامعمول در ساختار جملات فارسی است. به راستی با توجه به توضیح جناب عالی، پاسخ درست این گزینه کدام است؟ شرط ارسال بقیه اشکالات پاسخ تندکی به این پرسش است. اگر هم اشکالی نداشت که سر ارادت ما و آستان حضرتتان .

پاسخ استاد:درود بر شما آقا حميد
قيدهايي مانند متأسفانه، خوشبختانه، بي شك، حتماً، مطمئناً و … مفهوم كل جمله را مقيد می‌كنند؛ بنابراين جمله می‌تواند با اين قيدها آغاز شود، بدون آن كه روال عادی جمله به هم خورده باشد.
پيروز باشيد!

-پرسش دبیر: حسین صادقی 22دی1393 استان اصفهان، شهر اصفهان

سلام خدمت استاد ارجمند جناب آقای سبطی! عرض کنم که بنده همیشه دانش‌آموز بوده و خواهم بود و از جناب‌عالی چیزها یاد گرفته و می‌گیرم.
در مورد سؤالی که قبلا مطرح کرده‌ام منتظر نظر شما هستم که فعل «بردن» در جمله‌ی «من کیفم را به مدرسه بردم» چند جزئی است؟ یکی از همکاران چهار جزئی گرفته ولی بنده سه جزئی. چون‌که «
بردن» به همین معنی، با حروف اضافه‌ی دیگر هم می‌آید. لطفاً نظر کارشناسانه‌ی خود را بفرمایید.
پایدار باشید.
پاسخ استاد: درود بر شما همكار بزرگوار و اهل دریافت
مشكل موجود را به شكل تاریخی ریشه‌یابی می كنم.
1- در دستور پنج استاد تحت تأثیر صرف و نحو عربی «رفت» معادل «ذهب» در نظر گرفته شد و فعل «لازم» خوانده شد؛ در‌حالی‌كه اگر در همان‌جا به معادل «رفتن» در زبان‌های اروپایی -كه هم ریشه با پارسی هستند- از جمله انگلیسی توجه می‌شد، این نكته روشن بود كه هم‌چنان‌كه “to go” همیشه حرف اضافه‌ی “to” می‌خواهد -مگر چند استثنا- «رفتن» هم در فارسی همیشه مقصد می‌خواهد و حرف اضافه دارد.
2- آن چه بر این اشتباه صحّه می‌گذاشت، اشتباه دیگری بود كه هنوز هم در ذهن برخی بزرگان جا خوش كرده است: «رفتن» را با «راه رفتن» اشتباه می‌گیرند؛ «راه رفتن» فعل ناگذر(لازم) است امّا «رفتن» همیشه «به» می‌خواهد و گذرا به مفعول است.
3- چون به اشتباه «رفتن» را لازم دانستند، «آمدن» و در پی آن «رسیدن» نیز لازم (ناگذر) شناخته شد كه به هیچ‌رو با واقعیّات زبان فارسی سازگار نیست.
4- ادامه‌ی این اشتباهاتِ دنباله‌دار به شكلِ سببیِ این سه فعل نیز سرایت كرد و بردن (سببی رفتن)، آوردن (سببی آمدن)، و رساندن ، نیز فقط نیازمند مفعول پنداشته شدند ، در‌حالی‌كه این پنداری بیش نیست و زبان فارسی در واقعیّت برای هر سه‌ی این فعل‌ها همیشه، متمّمی اجباری به همراه حرف اضافه‌ی اختصاصی («به» برای «بردن» و «رساندن» و «از» برای «آوردن») به كار می‌گیرد، مگر آن كه این متمّم به قرینه‌ای (لفظی، معنایی، حضوری) از جمله حذف شده باشد. در ضمن به كار رفتن چند حرف اضافه با یك فعل ، دلیل بر اختصاصی نبودن یكی از آن حروف اضافه نیست.

سربلند باشید!

-سؤال دانش‌آموز: میثم علیزاده      6بهمن1393      استان آذربایجان شرقی، شهر تبریز

با سلام، آیا جمله‌ی «مادر شیرش داد» را می‌توان به دوصورت معنی کرد:۱-مادر او را شیر داد.۲- مادر به او شیر داد. در معنی اول ضمیر او مفعول شناخته می‌شود ولی در معنی دوم او متمم می‌باشد. حال، ما این جمله را چهار جزئی گذرا به مفعول و مفعول بدانیم یا چهار جزیی گذرا به مفعول و متمّم؟

با تشکر از تواضع و فروتنیِ جنابتان.

پاسخ استاد: درود بر شما
با توجه به رویكرد كتاب درسی در این موارد، بهتر است آن را جمله‌ی چهارجزئی با دو مفعول بدانیم گرچه حالت دوم از نظر علمی درست است.

سربلند باشید!

grapevine separator line jodakonande 02

4) گروه اســـمی

 

1-سؤال دانش‌آموز: آقای دکتر با تشکر از این که امکان دسترسی بهتون رو برامون این‌جا ایجاد کردین سؤالاتمو می‌پرسم!
وقتی ترکیبی (مثل همه‌ی موارد) رو برای پیداکردن صفت و مضاف‌الیه بهمون میدن همه رو صفت پیشین حساب میکنیم یا خیر؟
چون معلمان مدارس در این چند سال به ما می‌گفتند که اگر همه همراه با نقش‌نمای اضافه مورد استفاده قرار گیرد دیگر صفت پیشین نیست و کلمه ی بعدی مضاف ا. است!
اما در آزمون قلم‌چی هفته‌ی گذشته خلاف این مسئله بود و هم‌چنین در سؤال 10 خارج از کشور 88 تعداد صفات به‌گونه‌ای در جواب اعلام‌شده که انگار در ترکیب همه‌ی نزدیکانش همه صفت پیشین است!!!

پاسخ استاد: درود بر شما
2- در آزمون سراسري «همه» حتي اگر با كسره با واژه‌ي بعدي مرتبط‌شده‌باشد، صفت پيشين شمرده‌مي‌شود.

پيروز باشيد!

2-سؤال دانش‌آموز: سلام آقاي سبطي بهتون بابت كتاب همايش كه عاليه خسته نباشيد مي‌گم و ازتون تشكر مي‌كنم. چندتا سؤال از كتاب زبان فارسي داشتم كه اگه جواب بدين ممنون مي‌شم:
1- «هريك و هرچند» صفت مبهم‌اند.
2- «كتاب تاريخ معاصر» را كه ترتيب وابسته‌هاش 0، 1 و 2 است چرا مثل «كتاب جغرافياي معلم» در نظر نمي‌گيريم و ترتيب وابسته‌هاش 0، 1 و 1 است؟

پاسخ استاد: درود بر شما دوست خوبِ اهل دريافت و آفرين بابت پرسش‌هاي دقيق و حساب‌شده‌ات.
1- «هريك» به معناي «هركدام» اسم مبهم است و بر روي هم يك واژه به‌شمار مي‌آيد؛ اما در گروه‌هايي مانند «هر يك نفر» يا «هر يك درخت»، «هر» و «يك» واژه‌هاي جداگانه‌اي هستند: «هر» صفت مبهم است و «يك» صفت شمارشي. «هرچند» اگر به‌عنوان يك واژه به‌كار رود پيوندِ وابسته‌ساز (حرفِ ربطِ وابسته‌ساز) و معادل «اگرچه» است (مثال: هرچند تابه‌حال او را نديده‌ام، گويا سال‌هاست كه او را مي‌شناسم) اما در گروه‌هايي مانند «هر چند كتاب» يا «هر چند نفر»، «هر» و «چند» هركدام جداگانه يك صفت مبهم به‌شمار مي‌آيند.
2- دقت كنيد: آيا ما در زبان فارسي مفهوم «تاريخ معاصر» داريم؟ مطمئناً بله؛ اما مفهوم «جغرافياي معلّم» چه؟ مطمئناً خير، پس «معاصر» وابسته‌ي «تاريخ» است اما «معلم» نمي‌تواند وابسته‌ي «جغرافيا» باشد.

پيروزي‌هاي بزرگ براي شما آرزوي بزرگي نيست!

3-سؤال: با سلام خدمت استادو با تشکر!
آیا نهادهای عَلَم را هم باید گروه اسمی دانست؟ مثل علی رفت.
باقی بقایت باد! (احمد روزبهانی، دبیر ادبیات بروجرد (بهمن‌ماه 90))

پاسخ استاد: درود بر شما هم‌كار بزرگوار و اهل نظر.
پاسخ شما مثبت است؛ زيرا هر گروه از يك هسته تشكيل مي‌شود و داشتن وابسته براي آن اختياري است نه اجباري. هم‌چنين گاهي اسم‌هاي خاصي نيز وابسته‌هايي مي‌گيرند؛ نمونه: عليِ از همه جا بي‌خبر / وامانده/ خير نديده و … رفت!

سرسبز و دلشاد باشيد!

4-سؤال دانش‌آموز:
1- نقش قافیه در کدام بیت متفاوت است؟
1) مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ / به شرار قهرسوزد همه جان ما سوا را
2) به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب / كه علم کند به عالم شهدای کربلا را
3) چه زنم چو نای هر دم زنوای شوق او دم / که لسان غیب خوش‌تر بنوازد این نوا را
4) چو تویی قضای‌گردان به دعای مستمندان / که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

پاسخ گزینه‌ی 3. زیرا همه‌ی قافیه‌ها مضاف‌الیه‌اند ولی نوا مفعول است. آقای سبطی یعنی چه؟! مگر مضاف‌الیه هم نقش است؟! اصلاً این سؤال را نفهمیدم!

پاسخ استاد: در پاسخ بايد بگويم كه مضاف‌اليه جزو نقش‌هاي اصلي جمله نيست، اما جزو نقش‌هاي وابسته در گروه اسمي است؛ پس به‌هرحال نقش به‌حساب مي‌آيد.
دقت كنيد كه «ماسوا»، «كربلا» و «قضا» هر سه پس از كسره آمده‌اند؛ پس وابسته‌ي اسم قبل از خود هستند و مضاف‌اليه به‌حساب مي‌آيند. مفعول در اين جمله‌ها گروه اسمي «جانِ ماسوا»، «شهداي كربلا» و «ره آفت قضا» است اما اگر بخواهيم يك واژه را در ميان اين گروه‌هاي اسمي به‌عنوان مفعول معرفي كنيم بايد هسته‌ي اين گروه‌ها باشد؛ يعني «جان»، «شهدا» و «ره».

5-سؤال دانش‌آموز: سلام آقاي سبطي بهتون بابت كتاب همايش كه عاليه خسته نباشيد مي‌گم و ازتون تشكر مي‌كنم. چندتا سؤال از كتاب زبان فارسي داشتم كه اگه جواب بدين ممنون مي‌شم:

1- «هريك و هرچند» صفت مبهم‌اند.
2- «كتاب تاريخ معاصر» را كه ترتيب وابسته‌هاش 0، 1 و 2 است چرا مثل «كتاب جغرافياي معلم» در نظر نمي‌گيريم و ترتيب وابسته‌هاش 0، 1 و 1 است؟

پاسخ استاد: درود بر شما دوست خوبِ اهل دريافت و آفرين بابت پرسش‌هاي دقيق و حساب‌شده‌ات.
1- «هريك» به معناي «هركدام» اسم مبهم است و بر روي هم يك واژه به‌شمار مي‌آيد؛ اما در گروه‌هايي مانند «هريك نفر» يا «هريك درخت»، «هر» و «يك» واژه‌هاي جداگانه‌اي هستند: «هر» صفت مبهم است و «يك» صفت شمارشي. «هرچند» اگر به‌عنوان يك واژه به‌كار رود پيوندِ وابسته‌ساز (حرفِ ربطِ وابسته‌ساز) و معادل «اگرچه» است (مثال: هرچند تابه‌حال او را نديده‌ام، گويا سال‌هاست كه او را مي‌شناسم) اما در گروه‌هايي مانند «هر چند كتاب» يا «هر چند نفر»، «هر» و «چند» هركدام جداگانه يك صفت مبهم به‌شمار مي‌آيند.
2- دقت كنيد: آيا ما در زبان فارسي مفهوم «تاريخ معاصر» داريم؟ مطمئناً بله؛ اما مفهوم «جغرافياي معلّم» چه؟ مطمئناً خير، پس «معاصر» وابسته‌ي «تاريخ» است اما «معلم» نمي‌تواند وابسته‌ي «جغرافيا» باشد.
3- ايراد شما كاملاً وارد و تست 72 در فصل گروه اسمي كه مربوط به بيستمين المپياد ادبي است، با بي‌دقتي طرح شده‌است كه البته از نگاه دقيق شما دور نماند و در چاپ‌هاي بعدي اين تست حذف خواهدشد!

پيروزي‌هاي بزرگ براي شما آرزوي بزرگي نيست!

-سؤال دانش‌آموز: جنتيان 30آبان1393 استان تهران، شهر تهران
رقصِ دستِ نرم
تركيب درستی براي نشون دادنِ نرمیِ رقصی كه دست انجام می‌ده هست يا نه؟!
چون به نظر من رقص نرم دست تركيب درست‌تريه ولی يه دوستی گفتن كه رقص پای زيبا درسته و نمی‌شه به خاطر كژتابی از اين تركيب:رقص دست نرم ايراد گرفت
ميشه راهنمايی كنين

پاسخ استاد: درود بر شما

بله نظر شما درست‌تر است،زيرا «رقص پا» يك تركيبِ جا افتاده در زبان پارسی است، بنابراين مي‌تواند به راحتی صفت بگيرد امّا چون «رقص دست» تركيب آشنايی نيست، نمی‌شود صفت نرم را به كل تركيب نسبت داد و بهتر است بگوييم رقص نرمِ دست يا دست‌ها. از سؤال غير‌درسی‌تان سپاسگزارم!

 grapevine separator line jodakonande 02

 5) ترکیبی از این چهار مبحث

-سؤال دانش‌آموز: حمید امامی 26آذر1393 استان بوشهر، شهر بوشهر

درود استاد گرامی و ممنون از پاسختان
1ـ جمله ی «برای آخرین بار چهره به خاک ساییدند» از ص 40 کتاب پیش دانشگاهی ، چند جزئی است. در یکی از کتاب های کمک درسی آمده که «چهره به خاک ساییدن» کنایه از سجده کردن است. حالا باید بدون توجه به فعل مرکب بودن(بر اساس کنایه) آن را چهار جزئی با مفعول و متمم به حساب بیاوریم یا دو جزئی . یا چیز دیگر ؟ نمی دانم.
2ـ « روی هم رفته” چند واژه است. اصولاً گروه های قیدی یک واژه هستند یا نه؟ مثل گروه های فعلی که یک واژه هستند. و چرا گروه های اسمی را با وابسته هایشان چند واژه می دانیم.
3ـ عبارت « می توان گفت که مسئله حل شده است» چند جمله است؟

پاسخ استاد: درود بر شما حميد آقا
هر سه پرسش شما خوب و ارزشمند است . آفرين به خاطر اين پرسش ها :
1- معناي كنايي داشتن دليل قاطعي بر مركب بودن فعل نيست. در كتاب درسي هم چنين ملاكي ذكر نشده است. تنها مي‌شود گفت كه اگر بين ساده يا مركب بودن فعلي دچار شك بوديم، كنايي بودن معناي آن به نفع مركب بودن آن است، همين نه بيشتر؛بنابراين اين جمله چهارجزئي با مفعول و متمم است.
2- “روي هم رفته” يك واژه است، اما گروه هاي قيدي، لزوماً يك واژه نيستند، مانند: “ديروز صبح”، “زمستان پارسال”، “كنار مغازه ي پدرم” و …
اصلاً مفهوم گروه بر پايه‌ي در كنار هم نشستن دو يا چند واژه با مركزيت يك واژه (هسته) شكل مي‌گيرد و گروه يك كلمه‌اي استثنا به حساب مي‌آيد پس نبايد پرسيد، چرا گروه اسمي را مي‌شود تشكيل شده از چند واژه دانست بلكه بايد گفت چرا گروه فعلي هيچ‌وقت دو يا چند واژه نيست. پاسخ اين سؤال را به شما و ديگر خوانندگان سايت مي‌سپارم . اگر موفق به پاسخ دادن شويد، جايزه‌ي خوبي پيش من داريد.
3- سه جمله: مي‌توان گفت = مي‌توان گفتن، جزو “فعل‌هاي مصدري” است كه فعل‌هايي كه چنين ساختاري دارند: فعل كمكي + مصدر كوتاه فعل اصلي ؛ نمونه: مي شود رفت، نمي‌شود ديد، مي‌توان سنجيد، نمي‌توان تصور كرد، بايد گفت، نبايد رفت و…
«مي توان گفت» جمله‌ي پايه است و ادامه‌ي عبارت، جمله‌ي پيرو.  

grapevine separator line jodakonande 03

 


 

.

نشر دريافت  https://daryaftpub.com/

اينستاگرام نشر دريافت  https://www.instagram.com/daryaftpub/

اتاق دانش نشر دريافت  http://otaghedanesh.ir/

كاشف داروي سرطان و مؤلف دو كتاب نشر دريافت  http://fa.sistanin.com/

نشر دريافت، پشتيبانِ پارسی‌گويی و پارسی‌نويسی   http://www.vajehyab.comhttp://www.parsianjoman.ir/fa/  ,  http://www.beparsi.com/

همكاران نشر دريافت در تأليف چند كتاب   http://www.pharepub.com/  و   http://www.bordpub.com/

هنرمندان حمايت شونده   http://instagram.com/haamoonhashemi , https://telegram.me/haamoonhashemi , http://www.haamoonhashemi.ir/ 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *