مصاحبه با رتبهی 3593 منطقه2 و 7543 کشوری تجربی95: امیرمحمد دهقان
دانلود↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑
مصاحبه با داوطلبان موفق رشتهی تجربی آزمون سراسری 1395
نام: امیرمحمد | نام خانوادگي: دهقان |
رتبهي آزمون سراسري:
رتبهی 7061 کشوری رتبهی 3362 منطقهی 2
|
رشتهي دانشگاهي و دانشگاه: داروسازی دانشگاه های علوم پزشکی البرز ، بقیه الله و علوم دارویی تهران
(به جهت بهمنی بودن و نامشخص بودن حضور در کدام یک ، همه را نوشتم) |
رشتهي پيشدانشگاهي: علوم تجربی | رشتهی ديپلم: علوم تجربی |
- دورهي پيشدانشگاهي (سال چهارم) را به شكل حضوري گذرانديد يا غيرحضوري؟ آيا هنوز هم اين تصميمتان را درست ميدانيد؟
پاسخ:
دورهي پیشدانشگاهی را بهصورت حضوری گذراندم و به دوستان کنکوری خود توصیهي اکید ميكنم که همهي جوانب را بسنجند. حضوری خواندن معقول است، اگر و تنها اگر بدانید که معلّمان مدرسهي شما نیاز شما را رفع میکنند و حضور در مدرسه نمیشود بلای جانتان که بخواهید دغدغهي جیم شدن از کلاس این یکی و آن یکی و حضور در کلاس آموزشگاههای با معلّمهای «دمشان گرم!!» با هزار استرس و بدبختی را به دغدغههای سال کنکور اضافه کنید! لطفاً و جداً دقّت کنید!! امّا وقتی مثلاً شخص بنده میدانستم که متأسّفانه با این که در یکی از مراکز استعدادهای درخشان درس میخواندم امّا عدّه ای از معلّمان کیفیت آموزشی لازم را نداشتند امّا باز هم حضوری خواندم. خوب دیگر به ناآگاهي شخصیم مربوط میشود که غیرحضوری نخواندم و مرحمت کردم یک سال پشت کنکور گیر کردم!! شاید هم آن زمان منِ کنونیای وجود نداشت که به منِ اون موقعیَم این تذکّر ها را بدهد!(خلاصه قدر مرا بدانید!! J)
- اگر قرار بود- خداي نكرده!- دوباره كنكور بدهيد، در برنامهي سال كنكور يا حتّي سالهاي قبلتر، چه تغييراتي به وجود ميآورديد؟
پاسخ:
والّا گویا قرار بود و خدای کرده! دوباره کنکور دادیم!! به نظرم اتّفاقاً از این جهت بیشتر به کنکوریها میتوانم کمک کنم چون توصیه و تجربهي جداگانهام را راجع به همهي دوران پیشا و پسا کنکور(امان از تحریم و برجام که ادبیاتمان را هم عوض کرد!) ارائه میکنم! عزیزی که دوران قبل از کنکورت هست و در خیال باطلی به سر میبری مبنی بر این که این دوران آخرین سالهای خوشيت هست و یک سال هم سخت برای کنکور میخوانی و خلاص!! عزیزم!! سخت در اشتباهی! کنکوری که ما دوبار دیدیم دو پیشنهاد داشت : یا باید مثل بچهي آدم از همان پایه دَرست را بخوانی (این به این معنا نیست که فوبیای کنکور بگیرید و این کلاس آن کلاس کنیدها! ر.ک مثل بچه آدم!) که خوب می شود سه سال حداقل درس خواندن متعادل و تثبیت شده و دُرست و حسابی! یا باید سال کنکور را در حد خودکشی تلاش كنيد ، یا مثلاً نخبه باشید ، یا حتّی یک سالتان بیش از 365 روز باشد و این حرفها!
امّا بعد! دوست کنکوری عزیزم!! جان عزیزت! به توصیهي بخش قبلی (پیرو حضوری و غیر حضوری) دقّت کن!! و سپس فاصلهي قانونی را رعایت کن! با نفر جلویی نه! با عوامل بیرونیای که من نامشان را بختک میگذارم! بختک اساماس ، بختک تلگرام، بختک اینستاگرام، اصلاً بختک ارتباطات کلاً ، بختک تفریح و در رودربایستی دعوت دوستان گیرکردن ، بختک دوستانی که عادت كردهاند مقایسه راه بیندازند و شایعه تراوش کنند و اعصاب خرد کنند (اینها از بختک هم بختک ترند!) ، بختک تنبلیهای ناشی از افراط و تفریط و قسعلی هذا! (به امید املای صحیح!). خلاصه اوّل بخش قبلی را خوب بخوانید (غیرحضوری و این حرفا) و سپس یک آنتی بختک خوب نصب کنید! امّا بعدتر! دوست پشت کنکوریام! حالا چه یك سال چه صد سال! شما بیانگر شخصی هستی (عین خودم) که علیرغم تواناییای که داری (اینو از اینجا میفهمم که یک رشتهي اصطلاحاً کشک انتخاب نکردی) و خوب هدفی که باز هم داری (اینو از … ر.ک پرانتز قبلی) امّا کمی تا قسمتی تلاشت کم بوده. حالا یا دوران پیشا کنکور نداشتی کلاً (باز هم مثل من!) یا دوران کنکورت بختکی چیزی داشتی یا اصلاً هر چی! خلاصه شما وقتت آزادتر است و استقلالت بیشتر! این هم سود است هم ضرر! سودش که از اسمش معلوم است امّا ضررش این است که خیلی باید عوامل سفت کننده (دارو نیست! عامل روحی است!) داشته باشی که خسته نشوی و شل نشوی (روح را عرض میکنم!) و از همه مهمتر با طناب دیگران که بهجای درس خواندن این و آن را به چاه ارسال میکنند وارد چاه نشوی! بنده خودم از حسرتهایم این است که چرا اواخر سال با طناب این و آن بازی بازی کردم و آخر هم در چاله افتادم! این در چاله افتادن و در چاه عمیق نیفتادنم هم فقط بخاطر تلاشهایی بود که در طول سال کنکور کشیده بودم! (خلاصه یحتمل فهمیدی چرا رتبهی اینجانب که خداوکیلی درسم بد نبود – برید از دبیراتون بپرسید – اونی شد که شد!
اما بعدترتر ! هیچی! همین! J
- شركت در آزمونهاي آزمايشي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
پاسخ:
خوباند امّا مدیرت طلباند! مثلاً شخصیسازی کردن آزمونها! و اینکه بندهی آزمون نباشید! یعنی چی؟ یعنی آزمون باید به شما خدمت کنه نه شما به آزمون که! نذارید با برنامهي سبُک بعضی آزمونها یا سطح پایین سؤالاتشون پشتتون باد بخوره و در عین حال زیر برنامههای غیرمنطقی و سؤالات ب خودی سنگین برخی دیگر از آزمون ها نیفتید! خلاصه! این جمله رو باز هم تکرار میکنم میتونید به عنوان دیالوگ ماندگاری ، مثل جملات مرحوم شریعتی به اتاقتون نصب کنید! : «آزمون باید به شما خدمت کند نه شما به آزمون!»
- دربارهي ساعتهاي مطالعه و آهنگ تغيير آن در طول سال كنكور چه سفارشي داريد؟
پاسخ:
آهسته باشید و پیوسته و خواهشميكنم در بند ساعت نبوده و خواهشِ خواهش كه خودتان را با دیگران مقایسه نکنید! آهستگی و پیوستگی باعث میشود بلاهایی که در پاسخ به سؤال دوّم از آنها گفتم گریبان گیرتان نشوند! در بند ساعت نبودن باعث میشود با مقیاس کمی و به درد نخورِ ساعت مطالعهتان را نسنجید و کیفیت (از مقیاسهای «دمش گرم!!» کنکور) مطالعهتان را بالا ببرید و بالاخره خود را با دیگران مقایسه نکردن باعث لطمه نخوردن و عصبی نشدن است! اصلاً مقایسه برای چه؟ شما که نمیدانید! یکی شاید جلبک باشد! دیگری شاید نخبه! یکی از کسانی است که در دوران پیشاکنکور مثل بنز درس خوانده و دیگری پرایدی بوده با آمار تلفات جادّهای زیاد! یکی کلاً شاید خالی بند باشد اصلاً! خُب چه دردي است که با این اوصاف خودتان را مقایسه هم بکنید؟!!
- در سال كنكور، درسخواندن بهتنهايي را ترجيح ميداديد يا بههمراه دوست و همكلاسيها؟ چرا؟
پاسخ:
تنهایی! دلیلش هم واضح است. عدّهای بختکاند(ر.ک سؤال دوم) ، عدّهای یخمکاند(منظورم الوات و بی کار است) و باعث میشوند شما شل شوید و فکر کنید شخص شخیصی هستید و زهی خیال باطل، عدّهای هم شاید جلبکاند شاید چیزهای دیگر(ر.ک سؤال سوم) و هی زیاد درس میخوانند الکی و میشوند بلای جان و حالا مقایسه کن باقالی بار کن!
- استفادهكردن از اينترنت و smsبازي براي رفع خستگي را در سال كنكور درست ميدانيد؟
پاسخ:
با بختک آشنایتان کردم در گذشته! شما نظر خودتان چیست؟ استفاده از بختک را در سال کنکور درست میدانم؟
- آيا رفتن به مسافرت و تعطيلات را در سال كنكور سفارش ميكنيد؟
پاسخ:
سال کنکور مشکلات روحیای گریبانگیرتان میشود که هوس مارکوپولو شدن میکنید! لطفاً از این هوسها نکنید دورهاش بگذرد خودش خوب میشود، مثل خیلی چیزهای دیگر! امّا انصافاً گاهی یه سفرکی (سفر کوتاه و پربازده طبیعتگردی) بکنید تا مغزتان refresh (به قول آهنگر دادگر بازآوری!!) کند! خلاصه بعید میدانم اگر مارکو بازی در نیاورید بیش از دوبار در سال کنکور سفر(آن هم سفرک!) داشته باشید!
- آيا كمكگرفتن از مشاوران را سودمند ارزيابي ميكنيد؟ به چه شكلي؟
پاسخ:
در کل که چون بسیار خودم اهل دل بودم و با شعار اینکه «آدم خودش باید مدیر خودش باشه» پیش میرفتم نه رابطهي خوشی با مشاوران (بالاخص برخی!) دارم و نه البته میگویم لزوماً رابطه خوشی نداشته باشید! به نظرم کمک گرفتن اگر باشد خیلی هم خوب است! امّا مراقب باشید که کمک گرفتن تبدیل نشود به بندهی مشاور شدن (حتی دیالوگ «مشاور به شما خدمت میکند نه شما به مشاور» را هم میتوانید سرلوحهي کارتان کنید!) و بت کردن مشاور و در دامهای مالی برخی (فقط و فقط برخی!! خداییش خیلی مشاورها هم آدمای خیلی خوبی هستن!) افتادن و مخصوصاً متقاعد شدن از سوی باز هم برخی مشاوران که بدون مشاور کارتان پیش نمیرود! ضمناً بیشتر پیشنهاد میکنم از معلّمان خوب که به آن ها اعتماد دارید مشاوره بگیرید (چون نیازی به مراقب بودن اينكه کمک گرفتن به دیگر چیزها تبديل شود نیست دیگر!). ولی در آخر خودتان مدیر خودتان باشید!
- آيا شركت در اردوهاي مطالعاتي (آخر تابستان، نوروز، پيش از كنكور و …) را مثبت ارزيابي ميكنيد؟
پاسخ:
انصافاً در بعضی خانوادهها (ازجمله خودم) نمیشود در ایّام عید مطالعه کرد! در برخی دیگر شاید تابستان هم نشود! (البته بهجز خودم!) که دراینصورت حتماً اردوی مطالعاتی را پیشنهاد میکنم امّا دوران قبل از کنکور نظر شخصی من تنها بودن است چون جمع بسیار خطرناک است در آن دوران!
- آيا به نظر شما آموزشها، بازيها و سرگرميهاي دورهي كودكيتان در رسيدن به موفقيت كنوني تأثيرگذار بودهاست؟ كدامشان؟
پاسخ:
صد و بیست درصد!!! کتاب خواندنها به ادبیات کمک کرد آن هم خیییلی ، زبان خواندنها و فیلم دیدنها به زبان ، کلاس قرآن رفتنها به درک عربی و دینی کمک کرد چون هر دوی این درس ها درسهايی هستند که اصطلاحاً باید در باغشان باشی و گرنه خیلی سخت می شوند، ضمناً شاید عجیب باشد امّا من با این که در دوران پیشاکنکور خيلي درس نخواندم (البته معدلم خوب بود امّا درس کنکوری نخواندم!) امّا فعّالیتهای اجتماعی و اجرایی زیادم باعث شد خوب مدیر خودم باشم!! این هم کمک بزرگی بود برای خودش!
- در درسهاي عمومي، آموزش كدام دبيران و خواندن كدام كتابها در موفقيت شما تأثير چشمگيري داشتهاست؟
زبان و ادبيات فارسي | كلاس: نکته و تست دکتر سبطی(که سرآغاز خیلی چیزها بود!!) – ضمناً حسرت کلاسشان را هم دارم! |
كتاب: تناسب مفهومی ، زبان فارسی و املای نشر دریافت – دو جلد همایش ادبیات نشر دریافت – لغت و معنی و تست جامع خيلي سبز ، تاریخ ادبیات يه انتشارات بهدردنخور كه تبلیغش را نمیکنم!! – برای تاريخ ادبیات و املا اصلا از کتاب درسی غافل نشوید!! | |
زبان عربي | كلاس: کلاسی نمیرفتم! فقط یک تشکر بدهکارم آن هم به عزیزترین همسایهي دنیا معلم عربی نازنین مدرسه شهید سلطانی کرج(مدرسهي خودمان)آقای محبی که خیلی به عربی من کمک کردند در عالم همسایگی!! |
كتاب: تست از عربی سفید(پاسخنامه خوبی دارد!) – درسنامه از خيلي سبز (درسنامه خوبی دارد!)
شعار من این است که در عربی پاسخنامه نباید خودمانی باشد امّا درسنامه باید! این دلیل انتخابم بود! |
|
دين و زندگي | كلاس: کلاسی نمیرفتم!! همسایه هم نداشتیم حتی!! J |
كتاب: گاج جامع نقره ای ، خط ویژه گاج ، زیپ اندیشه فائق | |
زبان انگليسي | كلاس: نکته و تست دکتر کیاسالار |
كتاب: زبان جامع مبتکران |
- در درسهاي اختصاصي، كدام كلاسها يا كتابها در موفقيت شما نقش مهمي داشتهاست؟
زيستشناسي | كلاس: نکته و تست دکتر عمارلو |
كتاب: جزوهي دکتر عمارلو (كه جديداً نشر دريافت آنرا بهصورت كتاب درآورده)، زیست هم به فراخور موضوع از کتابهاي مختلفی استفاده میکردم که از انتشارات مختلفی هم بودند : خيلي سبز ، گاج ، دریافت ، مهروماه و انتشاراتی که ازش بدم می آید!! | |
زمينشناسي | كلاس: — |
كتاب: كتاب درسي | |
فيزيك | كلاس: نمیرفتم و آخر، کار دستم داد! |
كتاب: گاج نقره ای | |
شيمي | كلاس: کلاس و همایش دکتر بابایی |
كتاب: ، آزمون شيمي پايه و شيمي پيش انتشارات علمي فار ، کتابهاي تست واجب مبتکران | |
رياضي تجربي | كلاس: کلاس و نکته و تست مهندس مقدم نیا |
كتاب: ریاضی پیش 1 و 2 گاج ، آمار گاج ، هندسه 1 گاج |
- براي افزايش آمادگي ذهني و روحي در روز كنكور چه سفارشهايي داريد؟
پاسخ:
توکّل کنید به آن بالاسری! از همین الآن هم توکّل کردن را یاد بگیرید! نمیشود یهویی توکّل کرد! و توکّل نه در کنکور که در همهي مراحل زندگی به دردتان میخورد! ضمناً جان من توکّل را با کمکاری و تلاشنکردن اشتباه نکرده و از خدا استفادهي ابزاری نکنید!
کلاً نقاط ضعفتان را بیخیال شده و شدیداً به نقاط قوّتتان فکر کنید و آرزو کنید همانها در جلسه بیایند! (امّا قول بدهید اگر نیامدند خونسردی خود را حفظ کرده و خودزنی نکنید که بدبخت نشوید! با آرامش ادامه بدهید به کنکورتان!)
من این کار را امتحان کردم! خیلی جوابگو بود: روز کنکور در end ِ راحتی (لباس خیلی راحت و گشاد و قاعدتاً ضایع) به حوزهي امتحانی بروید. هیچ کس را نبینید و نگذارید زیادی حرف بزند کسی! (خیلی هم جدّی!) و ضمناً تصوّر کنید دارند فیلمتان را میگیرند و شما باید در نهايتِ راحتی و محکمی و در حالت خدای اعتماد به نفس در حدّ جیمز باندی ، گلادیاتوری ، هیتمنی ، کاپتان پرایسی چیزی، قدم بردارید و رفتار کنید. (تابلو شد که چقدر اهل درس بودم قبل از سال کنکور! J )
- رشتهي دانشگاهيتان را بر چه پايهاي انتخاب كرديد؟ (علاقهي شخصي، فشار خانواده، مشورت با ديگران، كلاس اجتماعي و حرف مردم! و …)
پاسخ: حرف مردم را که لاالهالاالله…! امّا خانواده ضمیر ناخودآگاهشان فعّال شده و فشاركي میآورند. مهم این است که شما تا چه حد میتوانید زیر این فشارها (که در مقابل فشارهای دیگر زندگی هیچند!) دوام بیاورید. ما هم از آنجا که خیلی ادّعایمان میشد دوام آوردیم و با تکنیکهای خاص از حرف زدن نترسیده و متقاعدشان کردیم که اگر فلان کار را میکنم دلیلم فلان است. خلاصه اهل مذاکره باشید خیلی خوبه. گزینههای روی میزتون فقط تکمیل باشه! اما شدیداً توصیه میکنم با منابع آگاه مشورت کنید. منابع آگاه هم معمولاً معلّمان ، دانشجویان ، شاغلان و استادان مربوط به هر رشته هستند. ضمناً لطفاً با منابعی مشورت نکنید که این وسط ذینفع باشند (کاملاً هم مشخصه کدوم قشر زحمتکش جامعه رو هدف قرار دادم!). این دسته از افراد را به نظرم حتّی آگاه هم بودند سراغشان نروید! ضمناً کاری کنید که خودتان بشوید قشر زحمتکش خودتان!!! (خنگ نباشید بفهمید چی میگم!) یعنی این قدر پرسوجو و تحقیق و تفحّص کنید که نگو و نپرس! (اینجا از بختک ارتباطات باید استفادهي ابزاری کنید! فواید زیادی دارد!). پس از اینکه مثل من مشورت گرفتید و فکر کردید و با والدین مذاکره کردید و سراغ قشر زحمتکش رفتید (میدانم دست خودتان نیست!! دست جویست که به جان پدر و مادرتان می اندازند این قشر زحمتکش!!) بشینید حسابی با خودتان و دفترچهی انتخاب رشته ور بروید و رشتهمحلها را انتخاب کرده و خلاصه در آخر، کار خودتان را بکنید! ولی بیگدار به آب نزنید! اگر فکر میکنید از تواناییتان بیرون است و لیاقتتان همین است بروید سراغ همان قشر اصطلاحاً زحمتکش!!!
- اگر به شما يك بار ديگر فرصت انتخاب رشته دادهشود (با همان رتبهي قبلي) آيا به همان شكل عمل ميكنيد؟
پاسخ: هشششتصد درصد!!! خیلی هم راضیم از خودم!
- بهترين تأثيرات ورود به دانشگاه در زندگي شما چه بودهاست؟
پاسخ: همین جا توصیه میکنم مثل منِ بدبخت انشاءا… نیم سال دومی یا به قولی بهمنی نباشید! چون هم رفقا ایستگاهتان را میگیرند! هم بیکاری بهتان فشار میآورد که حتّی در کمال ناباوری یواشکی زیر بالش به خودتان میگویید کنکوری هم بودم الآن بهتر از این علّافی بود!! هم اینکه نمیتوانید مثل بچهي آدم پاسخ این سؤال را بدهید! از جمله اینجانب هم نمیتوانم!
- آيا دانشجو شدن تأثيرات بدي هم در زندگي شما داشتهاست؟
پاسخ: بنده مجدداً توصیه میکنم نیم سال دومی یا بهمنی نباشید (ر.ک سؤال 13) و ضمناً کاملا واضحه که تأثیرات بدی هم در زندگی ما خواهد داشت. اصلاً در سبک زندگی کنونی به لحاظ فلسفی بدیهیست که عمراً چیزی باشد که ضرری نداشته باشد! اما خب! خیلی چیزها سودشان صد برابر ضررشان است! دانشگاه هم یکی از آن ها! قطعاً سودش بیشتر است!
- آيا براي ادامهي تحصيل در خارج از كشور برنامهاي داريد؟
پاسخ:
خیر! برنامه ای ندارم! برنامه ای هم بعید میدانم داشته باشم! داشته باشم هم بعید میدانم ادامهی تحصیل در همین رشته باشد! (فکر نکنید از رشتهام ناراضی هستمها! نه! بهخدا خیلی با داروسازی حال میکنم امّا متأسفانه یا خوشبختانه به اصل مالتی پرپز بودن (همان چندکاره بودن!) اعتقاد دارم و خدا را چه دیدی! شااااید هوس کردم آکادمیک هم پیگیر پرپزهای دیگر باشم!! (لازم به ذکر است که همین الآن بهصورت غیر آکادمیک پیگیرش هستم! اصلاً از شما چه پنهون ماجرای من ماجرای دکتریه که هنرمنده یا لااقل فعلاً اگر هم هنرمند نیست میخواد باشه!)
- آيا مايل هستيد به كمك مدرك تحصيليتان به خارج از كشور مهاجرت كنيد (در آنجا ماندگار شويد)؟ چرا؟
پاسخ:
خیر! چون اولاً وابسته به خانواده هستم وشاید بر میگرده به انسجام خوب خانوادگی (بلابهدور ! چشممان نزنید يهوقت! J مجازاً اسپندی دود میکنم! ضمنا شما! بله! شما! اعتقادی به این چیزها نداری؟ هه! زهی خیال باطل! چون چیزی که وجود داره یا به عبارتی هست منتظر اعتقاد جنابعالی نمیمونه! خرافاتی هم خودتی! چون فکر میکنی هر چی آدم بهش علم نداره خرافهس! باز هم زهی خیال باطل!) از بحث دور نشویم! دوم هم اینکه به نظرم برای یکی مثل من و خیلی از شماها یا اصلاً بهتر بگویم یکی مثل ما، ایران بهترین کشور است تا بخواهیم در آن خاص باشیم ، متفاوت باشیم ، عااااالی پول در بیاوریم و کیف کنیم! سوّم، خداییش ایرانو نمیشه با جای دیگه عوض کرد هر کار میکنم!
- و به جاي سؤال آخر، يك راهنمايي كوچك براي اين بچهها كه به دنبال راز پيروزي شما تا اينجا آمدهاند!
پاسخ:
رااااز پیروزی که عبارت درشتی است! بچهها هم نظر لطفشان است! تعارف هم نمیکنم! من اصلاً فرق و فاصلهي زیادی بین بچّهها و خودم نمیبینم و خیلیهاشان در آینده خیلی بهتر از من هم خواهند بود و دیگران خیلی بیشتر از اشتیاقشان به خواندن این متن مشتاق خواندن رازهای آنها هستند! امّا یادتان باشد! شما خیلی! خیلی خیلی میتونید بزرگتر از چیزی باشید که فکرشو میکنید! یا بهتر بگم! بزرگتر از چیزی که فکرشو میکنید هستید!!! فقطوفقط باید خواستههاتون یادتون نره ، غبار نگیره و براشون بجنگید! یا علی مدد!