حتماً همهی شما این ضربالمثل را شنیدهاید كه «هرچه بگندد نمكش میزنند وای به روزی كه … .» (بعداً حكمت این سه نقطه را میفهمید كه چرا نخواستیم ضربالمثل را كامل كنیم!) در روزگاری نهچندان دور- همین دهبیست سال پیش- بعضی كارها در میان دانشآموزان ایران زشت به حساب میآمد، مثلِ سلام نكردن به همكلاسی یا معلم، زلزل تو چشم معلم نگاهكردن و دروغگفتن یا حسودیكردن بابت نمرهی بالاتر بغلدستی؛ نه اینكه كسی این كارها را نمیكرد، نه؛ اما این رفتارها در فرهنگ دانشآموزان ایران مایهی فخر و خودنمایی نبود و از نگاه دیگران چنین رفتارهایی نشانهی زبر و زرنگی و باحالی و خفنیسم و … به حساب نمیآمد- همینجا باید صادقانه اعتراف كنم كه تقلبكردن سر جلسهی امتحان جزء استثنائاتِ این موارد بود!- از جمله كارهای دیگری كه مایهی شرم یك دانشآموز در میان همكلاسانش میشد، استفاده از كتابهای «حلالمسائل» بود. كافی بود درِ كیف كسی باز بماند و نگاه بغلدستیاش به كتاب «حلالمسائل» فلان درس بیفتد. هزار و یك حرف پشت سرش میتوانست درست شود؛ «فلانی آنقدَر خنگ است كه حلالمسائل میخواند. احتمالاً روفوزه یا تركتحصیلی است كه این كتابها را میخواند. حلالمسائل میخواند، میخواهد كنكور هم قبول شود و …» و خدا نمیكرد كه معلمی متوجه میشد یكی از دانشآموزانش حلالمسائل دارد! انگار معتاد گرفته است! از تمام حقوق اولیهی دانشآموزی و حتّا شهروندی محروم میشد! به تمام معلمان دیگر، این دانشآموزنما معرفی میشد و از همان لحظه دورهی ترك استعمال حلالمسائل به كمك جمیع معلمان و مدیر و ناظم و غیره شروع میشد: «پسرم (یا دخترم) خُب، جواب خودآزمایی را بلد نیستی، بگو بلد نیستم. ما فقط میخواهیم تو در مورد آن فكر بكنی؛ همان فكرت را هم بگویی كافی است. تا نصف راه مسئله را هم رفتهباشی خیلی بهتر از آن است كه مسئله را از روی حلالمسائل حل كنی. این كار شبیه دزدی است اما داری از خودت میدزدی نه كس دیگری. داری فرصت فكركردن را از خودت میدزدی، داری خودت را محكوم به خنگ بودن میكنی، داری … وَ وَ وَ.»
و اینگونه بود كه نسل ما (البته نه همهشان) فكركردن و یافتن و دریافتن را دوست داشت و به آن افتخار میكرد. اما آرام آرام زمانه كمی تغییر كرد. دیگر برخی از معلمها آنقدرها هم به كپیبودن راهحل مسئله از روی حلالمسائلی كه گهگاه خودشان هم به آن نیمنگاهی داشتند، حساسیت به خرج نمیدادند؛ تا اینكه آرامآرام حاشیهی بدقواره و بدرنگ حلالمسائلها، از پشت دفتر حضور و غیاب برخی معلمها نمایان شد و در برخی دانشآموزان احساس صمیمیت و همدردی نسبت به آن معلم بهوجود آورد! و در برخی دیگر احساس خشم یا تمسخر. اما بههرحال هنوز دوران آن نرسیدهبود كه آموزگار و دبیری علناً اعلام كند از حلالمسائل استفاده کنید یا خدای نكرده مؤلف چنین كتابی است. اغلب حلالمسائلها بدون نامِ ناشر و نویسنده منتشر میشد و با كیفیت پایین چاپ و حروفچینی و صحافی.
بله، دیگر داریم آرامآرام به عصر معاصر نزدیك میشویم! یعنی این هفت، هشت سال اخیر كه نسل جدید حلالمسائلنویسان و منتشران حلالمسائل گل كردند با منشوری از رنگها و واژههای چشمنواز و چاپ و صحافی نسبتاً مناسب و نام و نشان و شمارهی تلفن دقیق مؤلف و آرم رسمی ناشر محترم!
احتمالاً خودتان در جریان هستید كه تازگیها بعضی از این حلالمسائلها زودتر از خودِ كتاب درسی وارد بازار میشوند! عصر سرعت و ارتباطات است دیگر! تعجب ندارد كه! تازه این رویه نه تنها مایهی شرم و سرافكندگی نویسندگان و خوانندگان و ناشران و … محترم نیست بلكه مورد تشویق برخی كارشناسان وزارت محترم آموزش و پرورش نیز قرارمیگیرد! در شمارهی دهم كتابنامهی رشد وزارت آموزش و پرورش (چاپ 1389) بیش از ده مورد، كتابهایی به مدارس و دانشآموزان كشور توصیه شدهاست كه در شرح مزایای آنها عباراتی نظیر این آمده: «همچنین به خودآزمایی تمام درسها پاسخ داده شدهاست»!
حالا اگر موافقید بیایید تاریخ را پیشگویی كنیم! فكر میكنید قدم بعدی متولیان آموزش و فرهنگ و نشر و … كشور چه باشد؟ اگر گفتید! من اینطور حدس میزنم:
آقا اصلاً این چه كاری است؟ معلم و دانشآموز و وزارت آموزشوپرورش كه با رویی باز و خاطری آسوده دارند از حلالمسائلها استفاده میكنند و در توصیهی آنها به یكدیگر گوی سبقت را از یكدیگر میربایند؛ خٌب چه اشكالی دارد كه پاسخ خودآزماییهای كتاب را آخر خود كتابهای درسی به چاپ برسانیم؟ یا اصلاً بعد از هر خودآزمایی پاسخش هم بیاید تا دانشآموزانِ جویای دانش كشور مجبور نشوند تا تهِ كتاب بروند و به یك پاسخ ناقابل علمی دست پیدا كنند. شاید هم لزوم طرح خودآزمایی در پایان درسها، مورد بازبینی و كارشناسی قراربگیرد؛ مگر درس را ننوشتهاند كه دانشآموزان خطبهخط حفظ كنند؟دیگر، خودآزمایی چه صیغهای است كه باز لازم باشد پاسخ آن را هم حفظ كنند؟
آقا پاسخ خودآزماییهایی را در متن درسها بگنجانید و كار را یكسره كنید، خلاص! و واقعاً كه خلاص اما نه خلاصی و رهایی و تعالی كه تیر خلاص؛ تیر خلاص به مغز دانشآموزان میهنمان!
كسی كه تا هژده،نوزدهسالگی رمز موفقیت را در حفظكردن متن كتابها و ازبربودنِ پاسخ خودآزماییها ببیند، دیگر چه قدرت اندیشه و تفكری در او باقی میماند كه بخواهد در ادامهی راه پرفرازونشیب زندگی- آن هم در دنیای امروز با این همه پیچیدگی و شتابناكی- به یاری این پیامبر درونی انسان، عقل و اندیشه، راه كمال و رهایی را در پیش گیرد؟
ایداد از بیداد سوداگرانی كه دانشآموزانِ ما را به حلالمسائلها و انواع دیگر خِنگآموزهای رنگارنگ معتاد كردهاند. باید چارهای اندیشید؛ همچو آن كرم شبتابی كه گرچه نمیتواند از پس تاریكی برآید اما با نورِ خود گوشهای از شب را روشن میكند! و این كتابها را- مانند دیگر كتابهای نشر دریافت- همچون كرم شبتابی بدانید در شبِ تاریك جولان حلالمسائلها.
در طرح پرسشهای این مجموعه علاوه بر تسلط خواننده بر متن كتاب درسی و سؤالات امتحانات كشوری، تحریك و پرورش قدرت تحلیل و استنتاج منطقی دانشآموزان هدفی مهم برای نویسندگان بودهاست. نویسندگانی كه در برابر پختهخواری و حافظهمداری رایج در مدارس، روزها و ماهها و سالها در كنار تختهسیاهها ایستادهاند و نگاه شاگردانشان را با روشنی راههای بیانتهای علم و اندیشه آشنا ساختهاند. شاید به این امید كه روزی برای یافتن، راهی جز دریافتن نشناسند. از تمام این بزرگواران سپاسگزارم!
(هامون سبطی)
این کتابها در فروشگاه اینترنتی نشر دریافت در دسترس شماست!