هرزآموزی، پدیدهای شوم در آموزش و پرورش کشور
تیر1397: مصاحبه خبرگزاری تسنیم با دکتر هامون سبطی
آشفته بازار تجارت کنکور و نبود نظارت
دکتر هامون سبطی در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم درباره بازار پر سود کنکور و درآمد مالی آن به نفع تاجران آموزشی اظهار کرد: این که کنکور بازار پرمخاطب و پردرآمد در عرصه آموزش کشور است و سالانه هشت هزار میلیارد یا ده هزار میلیارد تومان در این حوزه و سایر عرصههای آموزش به گردش در میآید موضوع بدی نیست و نشان میدهد آموزش در سبد اقتصاد خانوادهها جا دارد و آنها تحصیل را در اولویت میدانند.
وی افزود: افرادی که باید نسبت به آشفتگی بازار کنکور پاسخگو باشند هماکنون در لباس منتقد ظاهر شدهاند و طوری سخن میگویند که گویا مردم باید پاسخگو باشند! ایجاد مافیای یادشده در عرصه کنکور ناشی از نبود نظارت است که بیداد میکند. در گفتوگویی که با سخنگوی محترم کمیسیون آموزش مجلس داشتم، ایشان گفتند “مشکل اصلی نبود نظارت بر صنعت آموزش غیردولتی است که شامل آموزشگاهها، مدارس غیردولتی و موسسات فاقد مجوز می شود که حتی در صداو سیما هم به صورت گسترده تبلیغات میکنند و سازمان نظارت بر مدارس و مراکز غیردولتی از نظر قانونی مسئول این حوزه است و خلا قانونی وجود ندارد اما مسئولیت ها به درستی اجرا نمیشود.”
این کارشناس آموزشی گفت: بنده میگویم این سازمان حدودا کاری انجام نمیدهد و عرصه به حدی آشفته است که در عمل مشاهده میکنید که این سازمان حتی اطلاعیهای هم نمیدهد که خانوادهها مراقب باشید این موسسات و این افراد از ما مجوز ندارند، چه رسد به پیگیری این موضوع که کدام افراد در حال کلاهبرداری هستند یا جلوگیری از گسترش نفوذ آنها.
سبطی ادامه داد: شدیدا به یک نهاد واحد نیاز است تا بر تمام فعالیتهای آموزشی خارج از مدارس دولتی به ویژه صدا و سیما و فضای مجازی نظارت داشته باشد. البته این نظارت باید حداقلی باشد یعنی فقط از فعالان این عرصه، مدارک معتبر دانشگاهی و عدم سوءپیشینه بخواهند، چرا که تعداد زیادی از این افراد فاقد مدارک دانشگاهی هستند اما خود را رتبه یک کنکور یا دکتر معرفی می کنند یا “فردی که آخرین مدرک تحصیلی اش دیپلم علوم انسانی است مشاوره چند هزار داوطلب تجربی و ریاضی را با عنوان استاد! بر عهده گرفته است” . این افراد از طریق ادعاهای دروغین در رسانه ملی، اعتماد خانوادهها و دانشآموزان را جلب کرده، به فروش محصولات میلیونی خود، میپردازند و هیچ نهادی بر این فاجعه نظارت ندارد؛ صداو سیما میگوید راستی آزمایی آن بر عهده من نیست و وزاتخانههای علوم و آموزشوپرورش نیز در این باره اقدامی نمیکنند. بسیاری از افراد بی اخلاق، سودجویانه با جعل مدارک علمی و دانشگاهی در رسانه ملی در حال جرم هستند و شگفتا که هیچ فردی بر آن نظارت ندارد و حالا وزیر آموزشوپرورش اسم آن را میگذارند مافیا.
وی افزود: مافیا شبکه زیرزمینی و پنهان کسب درآمد از راه های خلاف قانون است اما این شبکه ها زیرزمینی نیستند بلکه به طور علنی جلوی چشمان مسئولان جولان میدهند که نشاندهنده ضعف شدید نظارت است . همچنین استفاده از خاطره تلخ دانش آموزان دهه 60 و 70 نسبت به کنکور و پدیدآوردن اصطلاح مافیای کنکور در ذهن اولیای دانش آموزان فعلی، یک نوع تلبیس و درظاهرماندگی است. اواخر دهه 70 با انفجار جمعیتی نسل جوان مواجه بودیم که باعث شد برخی افراد گاهی تا 10 سال پشت کنکور بمانند اما امروز صندلی های دانشگاهها بیشتر از متقاضیان است.
سبطی گفت: اگر کنکور برقرار است دلیل آن مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است و خود کنکور معضل واقعی نیست بلکه معضل این است که تمام جوانان تمایل دارند در تعدادی رشته و دانشگاه محدود قبول شوند؛ روشن است که این فضا زاییده کنکور نیست بلکه ریشه در شرایط اقتصادی و اجتماعی ما دارد. علت اصلی سودجویی ها و هرزآموزی ها عدم نظارت نهادهای مسئول در حوزه آموزش کشور و ناشی از خلا قانونی است. هرچه زودتر نظارت باید به یک نهاد رسمی سپرده شود.
این کارشناس آموزشی بیان کرد: ابزار اصلی این بازار مکاره در چند سال اخیر صداو سیما بوده است و افرادی بدون هیچ نوع سابقه درخشان علمی در این عرصه ظاهر شدهاند که هماکنون از آنها به اسم دکتر و مهندس یاد میشود. در دو هفته اخیر بازار مافیا داغتر شده است و خبرهایی منتشر شده که موسساتی با دور زدن قوانین، بخش اعظم تبلیغات صدا و سیما را در کل سال و به شیوههای غیرمتعارف در انحصار گرفتهاند تا مانع حضور موثر دیگران در این عرصه شوند و اگر این مسئله حقیقت داشته باشد دیگر می توان گفت که در سایه عدم نظارت مسئولان، مافیای کنکور شکل گرفته است.
وی مطرح کرد: آیا آموزش در این حد درآمدزا است که کل تبلیغات جام جهانی را یک موسسه در اختیار بگیرد؟ بعید می دانم و اگر واقعا چنین درآمدی وجود دارد، چرا نباید در اختیار آموزش رسمی کشور باشد؟ به نظر میرسد این تاجران در ستاد آموزشوپرورش نیز مجراهایی دارند که به سادگی قانون را دور می زنند و تحت نظارت قرار نمیگیرند.
منبع: تسنیم
.
بهمن 1396
پشت پردههایی از مافیای کنکور که دود از سرتان بلند میکند
تست؛ جلوش تا بینهایت صفرها
خیلی از مدرسان موسسات کنکور، اصلا مدارک دانشگاهی ندارند. آنها تا پیش از پروبال گرفتن موسسهشان یک معلم عادی بودهاند اما حالا خانههای میلیاردی در بهترین مناطق تهران دارند. چندوقت پیش ۱۰ ماشین آخرین مدل از BMW وارد ایران شد که ۹ تای آن متعلق به همین به ظاهر اساتید (استادان) بود!
کمتر کسی دقیق یادش می آید که اولین بار در چه تاریخی مسئولین آموزشی کشور اعلام کردند که کنکور حذف می شود. این وعده سالهاست که تکرار می شود و نسل های زیادی با همان راه و روش قبلی پای تست و درصد و رتبه و تراز نشسته اند و دانشگاهی شده اند.
اما امسال در روز دانشجوی ، فرهاد رهبر؛ رئیس دانشگاه آزاد بر یکی از شایعات بزرگ کنکور صحه گذاشت و گفت ذینفعان کنکور به خاطر 8هزار میلیارد گردش مالی اجازه حذف آن را نمی دهند.
این گفته های رئیس دانشگاه آزاد سرها را به سمت آموزشگاه ها و موسسات کنکوری که سالهاست در پناه وعده توخالی حذف کنکور قارچ گونه کرده اند، برگرداند.
نگاهی به گردش مالی، وضعیت تبلیغات و اتفاقات عجیب و غریبی که در این موسسات می افتد، سیستم آموزشی کشور را با غولی به مراتب بزرگتر و سرسختتر از کنکور مواجه می کند. غولی به نام موسسات آموزشی کنکور.
حبابی به اسم دی وی دی
این روزها موسسات کنکوری پرسود، قسمت مهم کارشان را به تهیه و توزیع دی وی دی های درسی اختصاص داده اند. اما نه دی وی دی هایی با قیمت معمولی. هزینه تولید یک دی وی دی نهایتا بین هزار تا هزار و صدتومان است که سه هزارتومان هم به فروش می رسد. اما معمولی ترین پکیج درسی آموزشگاه های کنکور 5دی وی دی با قیمت 300هزار تومان است.
تهیه کنندگان این دی وی دی ها برای سود بیشتر یک مبحث درسی مثلا از درس شیمی را در سه دی وی دی عرضه و آن را به قیمت 150تا 300 هزارتومان به فروش می رسانند.
موسسات کنکوری با تکرار هزارباره جملاتی مثل « کپی دی وی دی شرعا حرام است» «اگر کار حرام انجام بدهی قبول نمی شوی!» و… حاشیه سود خود را حتی تا سطح دست به دست نشدن دی وی دی بین دانش آموزان هم تضمین می کنند.
یک منبع آگاه در گفت و گو با خبرنگار فارس می گوید «شگرد آنها اغلب دست گذاشتن روی قشر ضعیف است. آنها تضمین آینده فرزندشان را در قبولی کنکور می بینند و به تبلیغات موسسات کنکوری اعتماد می کنند تا جایی که حتی حاضر هستند فرش زیرپای خود را بفروشند و یک پکیچ کامل درسی شامل چند دی وی دی را به قیمت 10ملیون تومان برای فرزندشان بخرند.»
آقای اکبری که خودش مدت هاست روی گردش مالی و فعالیت این موسسه ها کار کرده و اطلاعات قابل توجهی درباره پشت پرده این موسسه ها دارد، می گوید:« این آموزشگاه ها فقط از راه فروش دی وی دی ها ماهانه مبلغی در حد 600میلیارد تومان درآمد کسب می کنند»
به گفته او، این دی وی دی های گران قیمت دانش آموزها را از درس معلم ها در مدارس جدا، پول های هنگفتی را از جیب کسانی که اغلب جزء طبقه متوسط هستند خارج، و از آنطرف موسسات کنکور و معلم های مرتبط با آنها را تبدیل به سوپراستار کرده است.
تو به ما نیاز داری
به طور کلی 10موسسه بزرگ آموزش کنکور در کشور وجود دارد که هرکدام 4الی5هزار نفر را به صورت مستقیم و همین تعداد را به صورت غیرمستقیم به کار گرفته اند. به این آمار چاپخانه های چاپ کتابهای آموزشی این موسسات و دفاتر نشر دی وی دی های آموزشی را هم اضافه کنید.
اصلی ترین کار این موسسات القای نیاز به دانش آموزان است. بارها در تبلیغات مختلف آنها دیده ایم که ادعا می کنند با خواندن یک کتاب یا خرید یک دی وی دی حتما در رشته موردعلاقه تان قبول خواهید شد. البته که در این تبلیغات هیچ اشاره ای به ظرفیت بیش از اندازه دانشگاه ها و نسبت صندلی های خالی به تعداد داوطلبین ورود به دانشگاه نمی شود.
«90درصد بزنید»،«قبولی تضمینی»،« با ما کنکور آسان است» وجملات از این دست به دانش آموز کنکوری القا می کند که برای قبولی در دانشگاه و رشته موردعلاقه هیچ راه دیگری جز استفاده از کتاب و دی وی دی های این موسسات نیست. درحالی که به گفته بسیاری از معلم ها و اساتید دانشگاه اکثر این شعارها و حتی روش های آموزشی درباره چگونگی تست زدن و درس خواندن هیچ پایه علمی و حتی قابلیت عملی شدن هم ندارند.
دانش آموزان می گویند که بر اثر تبلیغات فکر می کنند دی وی دی ها چیزی غیر از آنچه در مدرسه آموزش می بینند را با خودشان دارند که باعث می شود با دانستن آنها شانس قبولی شان بیشتر شود. اما با خرید آنها متوجه می شوند که دی وی دی ها معجزه گر نیستند بلکه آنها را هم باید مثل کتابها و جزوه ها و تست های معمولی گوش داد و یاد گرفت.
کل صداوسیما چند؟!
اغلب اولین بار اسم موسسات کنکور و ادعاهای وسوسه انگیزشان را از شبکه های مختلف صداوسیما شنیده ایم.
منبع آگاهی که با موسسات کنکوری در ارتباط است به فارس می گوید: « اصطلاحی بین گردانندگان این موسسات آموزشی وجود دارد که می گویند تهرانی ها گرگ هستند و از گرگ نمی شود پول کند! پس بیشتر توجهشان را روی شهرستان ها می گذارند. در شهرستان سطع توقع مردم پایینتر و اعتماد به صداوسیما بیشتر است. پس شبکه های عمومی تر مثل شبکه یک، دوو چهار محل جولان بیست و چهارساعته این موسسات می شود و صداوسیما هم با پولی که می گیرد کاری به راست و دروغ تبلیغات آنها ندارد»
به گفته این منبع آگاه هر برنامه چهل دقیقه ای موسسات کنکور در صداوسیما، 100ملیون قیمت دارد و صداوسیما برای 9ماه مبلغی در حدود 350میلیارد تومان از آنها دریافت می کند.
این موسسات با همین مبالغ توانایی تبلیغ در رادیو، روزنامه های پرتیراژ، مجلات پرخواننده و حتی هواپیماها را هم به دست آورده اند.
از اجاره نشینی تا زندگی در پنت هاوس
نان بسیاری از معلم های عادی مدارس هم با پروبال گرفتن بیش از اندازه موسسات کنکوری چرب تر شده است و حالا دیگر نامشان استاد است.
اساتیدی که برای یک همایش دوساعته و جهت تکرار همان القائات استفاده از کتاب و دیویدی خاص و تضمین قبولی در کنکور از هر 300نفری که در همایششان شرکت می کنند نفری یک ملیون تومان پول میگیرند.
اکبری می گوید: «خیلی از این افراد اصلا مدارک دانشگاهی ندارند اما به اینکه کمتر از استاد صدایشان کنی، راضی نمی شوند. آنها تا 5سال پیش و قبل از پروبال گرفتن موسسه شان یک معلم مستاجر و عادی بوده اند اما حالا خانههای میلیاردی در بهترین مناطق تهران دارند.
چندوقت پیش 10ماشین آخرین مدل از بی ام دبلیو وارد ایران شد که 9ماشین متعلق به همین به ظاهر اساتید بود!»
دانشجو هم می خرند
از اکبری می پرسم که آیا واقعا رتبه های برتر کنکور آنطور که تبلیغ می شود، عضو این موسسات پرآوازه بوده اند؟ او با اطمینان این حرف را رد می کند و می گوید: «اغلب این افراد خریده می شوند. از طرف موسسه سراغ یک رتبه برتر در دانشگاه تهران می روند و به او می گویند اگر بگویی عضو موسسه ما بودی ای ماهی پانصد هزار تومان به تو می دهیم و یا می گویند دوست داری یک پژوی 206 داشته باشی؟ خوب دانشجوی ترم اولی چه چیزی بهتر از این می خواهد»
******
سالانه حدود یک ملیون نفر در آزمون ورود به دانشگاه یا همان کنکور شرکت می کنند. به این تعداد دانش آموزان سال یازدهم و دوازدهم و تعدادی هم که برای چندمین بار در کنکور شرکت می کنند را اضافه کنید. اما همه اینها مخاطب موسسات کنکوری سودآور نیستند.
از بین این جمع تنها 200هزار نفر به قصد خوب درس خواندن و قبولی در دانشگاه های مطرح تلاش می کنند و مابقی جذب دانشگاه آزاد یا غیرانتفاعی ها می شوند.
اما موسسات کنکوری با سرمایه گذاری روی همین 200هزار نفر آنچنان امپراطوری بزرگی از سود و سرمایه و تبلیغات به راه انداخته اند که حالا مسئولین آموزشی کشور هم اعتراف می کنند که دستشان برای اصلاح قانون و حذف آزمون کم منفعتی و پردردسری مثل کنکور بسته است.
معلوم نیست تا چه زمانی برای تضمین سود چند موسسه که در حاشیه بی توجهی مسئولین رشد کرده اند باید جوانان کشور استرس کنکور را تحمل کنند و سالهای جوانی شان را با صرف هزینه های هنگفت از جیب خانواده در خوف و رجای ورود به دانشگاه بگذرانند.
منبع: فارس/ نعیمه موحد
(6مرداد96) روزنامه تعادل:غول کنکور و دکان سازی در نظام آموزش
این روزها همه چیز را میشود فروخت. باور ندارید؟ سری به فضاهای نشر آگهی بزنید، به صفحات نیازمندیها یا سایتهایی که با همین هدف ساخته شدهاند. سوءمدیریتها در نهادهای مختلف حکومتی و حاکمیتی در دهه گذشته، بیشتر آنان را با بحران بودجهیی و بیپولی مواجه کرد؛ بیپولیای که باید برطرف میشد و همین، پای سیاستهای کالایی کردن را به نهادهای عمومی هم باز کرد. رشد ناکافی منابع و خدمات، کمیابی را از پی آورد، تا تخصیص، جایگزین توزیع شود و آنچه روزگاری «حق» بود (و شاید اکنون نیز بنابر کلمات قانون، روی کاغذ، حق باشد) رفت پشت ویترین دکانها. از سلامت تا آموزش عالی و با زیرمیزیهای پزشکان و شهریههای دانشگاهها، کالایی شدند در بازاری مکاره.
حالا دامنه انتقاد به این نوع سیاستها حتی به آموزش و پرورش هم رسیده و معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش مراسم امضای تفاهمنامه میان وزارت آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفته:«اما امروز ما والدین داریم کودکی را از کودکانمان میدزدیم و عجله داریم کودکان را هر چه سریعتر به بزرگسالی پرتاب کنیم و ذهن آنها را با تست و فرمول پر کنیم. برخی رسانهها و آموزشگاهها به کودکان همانند کیسه پول نگاه میکنند. » این مسوول دولتی، البته با چشم پوشی از نقش نهادی که خود در آن مسوول است از معضلی سخن میگوید که چند سالی است کارشناسان مستقل دغدغهاش را دارند و از آن میگویند؛ کالایی شدن آموزش.
آموزش خارج از مدرسه تنها راه موفقیت
دهه 60 دوران تشویق برای فرزندآوری و سیاستهای انبساطی جمعیت بود. متولدان آن سالها دو دهه زمان نیاز داشتند تا کنکور را هم کنار خود بزرگ کنند و با صفهای طولانیشان پشت در دانشگاهها از کنکور غولی بسازند که افسارش پیش خودشان نبود و همین جواز ورود کلاسها و آموزشگاههای آموزشیای را صادر کرد که میگفتند، افسار دست آنهاست. همان زمان بود که صدا و سیما، با ایده عمومی و فراگیر کردن این آموزشها، پای معلمهای این آموزشگاه را به برنامههای تلویزیونی باز کرد. آگهیهای تجاری آموزشگاههای کنکور در تلویزیون، در کنار برنامههای تلویزیونی آموزشی، خواسته یا ناخواسته موجب شد جایگاه کنکور به عنوان یگانه راه رستگاری تثبیت شود و از دیگر سو، تلقی «ناکافی بودن مدرسهها و آموزش عمومی برای موفقیت در کنکور» تا عمق جامعه ریشه کند و هیولا افسار پاره کند و مهارناپذیرتر شود. در 15سالی که گذشت اما، بیپولی به صدا و سیما هم رسید و همین، جواز تاسیس دکان آموزشگاههای کنکور را در میان برنامههای صدا و سیما و در قالب برنامههای مشارکتی صادر کرد. این برنامهها که به بیشتر به نام خود موسسات کنکور هم هستند، سبب رونق بیشتر آنها میشوند و تجارت از طریق غول خودساخته صدا و سیما را ممکن کردند. هدف برنامههای شبه آموزشی تلویزیون دیگر فراگیرکردن و بیشتر گستردن تور آموزشهای کنکور نیست. مدرس این برنامهها، اکنون قلاب «نکته» را به میان داوطلبان کنکور میاندازد و آن را با وعده اشراف به باقی مطلب، به بیرون از آب و حضور در ساحل امن آموزشگاهش دعوت میکند؛«اگر میخواهید از ادامه ماجرا با خبر شوید به این شمارهها پیامک بدهید تا کارشناس ما با شما تماس بگیرند». او البته هشدار میدهد که اگر از محصولات ما استفاده نکنی، راه به جایی نمیبری. رتبههای برتر کنکور هنگام حضور در برنامههای تلویزیونی دیگر چون گذشته توکل به خدا و حمایت و پشتیبانی خانواده و دعاهای مادرشان را سبب توفیقشان نمیدانند؛ آنها دانشآموزان کوشایی بودند که با دقت برنامههای آموزشگاه را دنبال کردند، پند مشاور به جان خریدند و جزوهها را مو به مو جوریدند؛ پس دیگران نیز اگر در پی موفقیتاند باید چنین کنند، پول خرج کنند و آموزش بخرند تا بلکه رستگار شوند. آموزشگاهها دانشآموزان را کیسههای پول میبینند و رسانه ملی به آن دامن میزند.
یک سوزن به خود
نقد معاون وزیر آموزش و پرورش بر موسسههای آموزشی غیردولتی و رسانهها، هرچند صحیح و وارد است، اما تنها زمانی پذیرفتنی خواهد بود که شخصیت حقوقی گویندهاش را کنار بگذاریم؛ چه اینکه قطار کالایی کردن آموزش پس از عبور از ایستگاه وزارت علوم و آموزش عالی، چند سالی است با شتابی بیش از پیش در وزارتخانه آموزش و پرورش پیش میرود و آموزش عمومی رایگان و با کیفیت را دورتر میبرد.
پس از انتشار خبرهایی پیرامون نصب کارتخوان در مدارس دولتی در کوششی برای عادی ساختن دریافت پول در ازای خدمات آموزشی عمومی و بنگاهی کردن مدرسهها، در آخرین روزهای خردادماه پارسال، علی اصغر فانی، وزیر وقت آموزش و پرورش، گفت وزارتخانهاش «در راستای طرحهای اشتغالزایی مدارس»، پیشنهاد ایجاد مغازه در فضای حیاط مدارس را داده است تا با این طرح جدید محلی برای کسب درآمد مدارس دولتی فراهم شود. او گفت که مجلس اجازه این کار را به این وزارتخانه داده است. فانی پیشنهاد تج
اری کردن حیاط مدرسهها برای کسب درآمد مستقل را در دورانی پیش کشید که پس از تاسیس مدارس غیردولتی، اجاره کلاسهای مدرسهها به دانشگاهها و آموزشگاهها، واگذاری بوفهها به بخش خصوصی، وظیفه دولت برای تامین هزینه مدرسههای غیردولتی در قالب سرانه مدارس، کمرنگتر از همیشه به چشم میآمد. بنابر اصل سیام قانون اساسی، «دولت موظف است وسایل آموزشوپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور بطور رایگان گسترش دهد. » با این همه، شهریه مدارس غیردولتی تهران در سال تحصیلی 97-96 با میانگین ۱۷درصد نسبت به سال گذشته در همه مقاطع پیشدبستانی تا پیشدانشگاهی افزایش خواهد یافت. کمترین شهریه در نظام آموزش غیردولتی ایران، از قضا مربوط به مقطع پیش دبستانی است؛ با مبلغی حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان. بزرگی این عدد زمانی روشن خواهد شد که به یاد آوریم که بنابر مصوبه شورای عالی کار، حداقل مزد سال 96، یک میلیون و صد و سی هزار تومان و خط فقر، نزدیک به یک میلیون و هشتصد هزار تومان است.
مجلس در جلسه علنی ۲۸ اردیبهشت ماه سال گذشته، لایحه «تاسیس و اداره مدارس و مراکز آموزشی و پرورشی غیردولتی» را تصویب کرد و پس از آن و به دنبال تنگناهای بودجهیی وزارت آموزش و پرورش، هدف افزایش مدارس غیردولتی و کاهش تصدیگری دولت در آموزش عمومی جانشین هدف بهبود مدارس دولتی شد. عقبنشینی دولت از وظایفش در آموزش و بهداشت و سپردن آنها به بخش خصوصی منتقدان بسیاری دارد. منتقدانی که میگویند در شرایطی که بنابر قانون اساسی، دولت باید در مدرسهها پیشروی اقتصادی کند، با گسترش مدارس غیردولتی و تنها و بیپشتوانه رها کردن مدرسههای دولتی در میدان رقابتی نابرابر، کاهش کیفیت آموزش را در مدارس دولتی سبب میشود؛ در مسیری که با مبنا قرار دادن معادلات بازار و منطق کالا، آموزش عمومی را برای دانشآموزان طبقاتی میکند و آینده کودکان طبقات فرودست جامعه را در انتهای مسیر گم و دستنیافتنی میسازد.
این روزها همه چیز را میشود فروخت. درستترش البته این است: این روزها همهچیز برای فروش است. بیپولیها باید برطرف شوند و «کیسههای پول»، خالی؛ پس صدا و سیما در میان برنامههایش دکان میسازد و آموزش و پروش در کنج حیاط مدرسهها.
هرزآموزی از آنتن صدا و سیما:
(4تیر96) نقدی بر آموزش معارف در صدا و سیما به قلم استاد وحیده کاغذی
به دو نمونه از نمونههای متعددی كه متأسفانه در صدا و سیما بدون تكیه بر مفهوم و محتوای آیات، تدریس میشود، اشاره میكنم.
ما در درس دوم و پنجم كتاب سال دوم دین و زندگی آیهای داریم:
ما خلقنا السماوات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی و الذین كفروا عما انذروا معرضون:
نكاتی كه از این آیه دریافت میشود عبارتند از:
1ـ كل مخلوقات این جهان به حق آفریده شدهاند
2ـ كل جهان دارای سرآمد معین و مشخص است
3ـ مخلوقات در عین هدفداری موقتی هستند (اجل مسمی)
4ـ اعراض كفّار از دو موضوع است: الف ـ هدفدار بودن كل هستی ب ـ اجل مسمی (سرآمد مشخص)
مدرس صدا و سیما گفتند جهان موقتی است را دیدی، بزن « اجل مسمی».
خوب سؤال این است كه اگر از مفهوم انتهای آیهی شریفه سؤالی طرح شود همانطور كه تست انسانی 92 این گونه بوده است كه: «پیام كدام آیه حاكی از بیتوجهی كافران در برابر هشدارهای الهی است» آن وقت آیا داوطلب میتواند با آن نكته جواب تست را بدهد؟
منظورم این است كه آیا منِ معلّم حق دارم به دانشآموزم بگویم كه اگر آیهی شریفه (احقاف ـ3) در تست آمد، فقط بلد باش كه جهان سرآمد مشخص دارد و اجل مسمی؟
نمونهی دیگر:
مطرح میشود كه اگر بگویند جهان به حق آفریده شده است بزن «خلق الله السماوات و الارض بالحق در ادامه آیه آمده است كه ان فی ذلك لَآیة للمؤمنین»
مدرس فقط تاكید می كند كه اگر گفتند جهان حق است این آیه را انتخاب كن حالا سؤال این است كه اگر بگویند در چه چیزی نشانه برای اهل ایمان وجوددارد،آن موقع چه؟ آیا داوطلب حتماً بلد است كه همین آیه (عنكبوت ـ 42) جواب است؟
چرا آیات را با بچهها ناقص كار میكنیم مگر میشود با تكیه بر یك كلمه مفاهیم آیات را رساند؟
وحیده كاغذی
(26 اسفند95) هرزآموزی از آنتن صدا و سیما
در تبلیغات صدا و سیما بستههای كنكور، راه ورود به دانشگاه معرفی میشود و نیازی به آموختههای مدرسه نیست!
گفتگوی ویژهنامهی نوروزی همشهری با دکتر هامون سبطی مدير مسئول انجمن فرهنگی ناشران آموزشی كشور و عضو كميته ارزيابی منابع آموزشی و تربيتی وزارت آموزش و پرورش
صدا و سیما بدون توجه به عواقب تبلیغ محصولات كنكوری، آنتن را در اختیار افرادی قرار داده كه در بین كارشناسان آموزشی به «هرزآموز» شهره هستند. در این برنامهها، بستههای آموزشی طوری تبلیغ میشود كه گویی 12 سال آموزش مدرسهای، هیچ بوده و با استفاده از آن بستهها میتوان ره صد ساله را یك شبه پیمود. برخی كارشناسان معتقدند صدا و سیما بدون در نظر گرفتن عواقب كارش، آنتن را در اختیار افراد سودجو قرار داده تا بخشی از بودجه مورد نیازش را تأمین كند. در این باره با دكتر هامون سبطی، مدیر مسئول انجمن فرهنگی ناشران آموزشی كشور و عضو كمیته ارزیابی منابع آموزشی و تربیتی وزارت آموزش و پرورش گفتوگو كردهایم.
آقای دكتر، تبلیغ كنكور و بستههای آموزشی از سوی مؤسسات مختلف در شبكههای رادیویی و تلویزیونی به اوج رسیده است. نظر شما چیست؟
ببینید، بستر پیدایش این پدیده، چند میلیون دانشآموز دبیرستانی است که داوطلب ورود به دانشگاه هستند. تحصیلات دانشگاهی خوب برای دانشآموزان ایرانی، یك آرزو و آرمان است. این وضعیت میتواند یك سرمایه ملی تلقی شود. بیتردید اینكه اغلب جوانان ما، ورود به دنیای دانش و فرهنگ را بزرگترین هدف زندگی خود میدانند و برایش در گستردهترین آزمون علمی جهان به رقابت میپردازند، یك افتخار فرهنگی و ملی به شمار میآید. اما این سكه روی دیگری هم دارد كه خطرناك است. جمعیت چند میلیونی، بازاری نیست كه از نگاه سودجوها و كاسب پیشهها دور بماند. چند میلیون مشتری كم سن كه با شور و شوق حاضر هستند همه دارایی خود و خانوادهشان را برای ورود به رشتهها و دانشگاههای دلخواهشان، در طبق اخلاص بگذارند. این بازار بسیار وسوسهانگیز است و در نبود نظارت سازمانها و دستگاههای دولتی، به سرعت یك بستر تجارتی سیاه میشود كه متأسفانه در حال حاضر شده است. آشكار است كه این چند میلیون دانشآموز داوطلب ورود به دانشگاه، ضریب هوشی و توانمندیهای یكسانی ندارند اما متأسفانه وقتی همگی چند رشته خاص را در دانشگاههایی معدود، هدف خود قرار بدهند، راه برای سوداگری سیاهبازان و كلاهبرداران آموزشی باز میشود تا فرایند یاددهی ـ یادگیری را در حد شعبدهبازی و معركهگیری پایین بیاورند و علم و فرهنگ را به بازی بگیرند. این افراد با ابداع روشهای فریبكارانه، داوطلبانی را كه اغلب خودشان نیز میدانند آمادگی تحصیل در رشتههای خاص و پرطرفدار را ندارند، با این امید واهی كه حل تستهای كنكور نیاز به تفكر و تحلیل ندارد فریب میدهند و به آنها با قیمتهایی گزاف، امید میفروشند!
در بقیه كشورها همچنین وضعیتی وجود دارد؟
اصولاً در همه كشورها، نخبگان جذب رشتههای خاص میشوند و اگر غیر از این باشد، نهایتا به جامعه آسیب میرسد. اما راه برای این كلاهبرداریها بسته است. اینجا و در بازار كنكور ایران، هرزآموزان میگویند كه شما از یك سری فرمولها و تكنیكهای جادویی غافل هستید و فقط ما آنها را در چنته داریم؛ تكنیكهایی كه باعث میشود، بدون اینكه زحمت اندیشیدن را به خود راه بدهید، با نگاه كردن به صورت یك سؤال به گزینه درست برسید و متعاقب آن در رشتهها و دانشگاههای خاص قبول شوید.
واقعا ممكن نیست این ادعا درست باشد؟
به هیچوجه. ولی ما نمیتوانیم از یك دانشآموز 16 ـ 17 ساله توقع داشته باشیم كه چنین ادعایی را بهویژه وقتی از صدا و سیما پخش میشود، معتبر نپندارد. یعنی ما با یك عوامفریبی ملی روبهرو هستیم، همه میدانند كه نابرده رنج گنج میسر نمیشود ولی افرادی هستند كه برای سود آنی خود، خلاف این را به جوان ایرانی القا میكنند و آینده جوانان و از آن مهمتر آینده كشور را به مخاطره میاندازند. شما مطمئن باشید كه اساس كار این افراد نفع مادی خودشان است و بس.
یعنی افرادی را كه دنبال نفع مادی هستند، باید سرزنش كنیم؟
خیر، دنبال نفع مالی بودن خوب هم هست، حتی در حوزه دانش و فرهنگ. افرادی در این حوزه در پی منفعت مالی هستند اما از اصول اولیه اخلاق و قوانین جاری كشور پیروی میكنند، حق بیمه و مالیات میپردازند و به تعهدات خود در قبال مشتریان پایبندند. اینان كارآفرینانی هستند كه سود فعالیتهای فرهنگی ـ اقتصادی خود را در این كشور هزینه میكنند و موجب شكوفایی اقتصادی میشوند؛ مانند بسیاری از ناشران یا تهیهكنندگان سینما. اما مشكل، افراد یا مؤسساتی نوظهور هستند كه با عوامفریبی و بیان گزارههای غیرعلمی و خالی كردن علم و ادب از محتوای واقعی آن، به دانشآموزان ضعیف میگویند كه بدون فكر كردن و دریافت عمیق مسائل، میشود در آزمون سراسری جزو برترینها شد! شما این برنامهها را نگاه كنید؛ مجری یا بهاصطلاح معلم آن بیشتر شبیه هنرپیشههای سینماست؛ درس نمیدهد، نقش بازی میكند. دانشآموز سادهدل هم فكر میكند این یك فرصت طلایی و معجزهآساست كه صدا و سیما در اختیار او گذاشته و با بهرهگیری از آن میتواند پلههای موفقیت و خوشبختی را یكی در میان طی كند! مخاطب فكر میكند اگر پولی هم مطالبه میشود حق آنهاست و مبلغ درخواستی را براساس اعتمادی كه به صدا و سیما دارد، میپردازد. این در حالی است كه سؤالات كنكور با اینكه ساختار گزینهای دارد، با یقین به شما میگویم كه از سطح علمی بالایی برخوردار است و اغلب پرسشهای آن جنبه تحلیلی و حتی ابتكاری دارد؛ بنابراین با هیچ تكنیك از پیشساخته كه پایه علمی نداشته باشد، نمیتوان به آنها پاسخ داد.
اوضاع كاسبیشان چطور است؟
حتما كارشان سكه است كه میتوانند از پس هزینههای بالای اجاره آنتن تلویزیون آن هم در پربینندهترین ساعات بربیایند. بعد هم عرضه، یعنی تقاضایی وجود دارد. حتما مردم از این برنامهها استقبال میكنند كه عدهای حاضرند آن را تولید كنند. دانشآموزان باهوش و خانوادههایشان كمتر فریب اینگونه تبلیغات را میخورند، ولی كم نیستند دانشآموزانی كه فكر میكنند با این بستههای جادویی میتوانند راه سخت و دشوار كنكور را یك شبه طی كنند و به این ترتیب در دام این مؤسسات میافتند. خانوادههای آنها هم به میل خودشان یا اصرار فرزندشان پولهای زیادی به این افراد میدهند. این داوطلبان كه توقع دارند پس از پرداخت میلیونها تومان، با استفاده از بستههای آموزشی آنها در آزمون سراسری موفق شوند، وقتی به نتیجه دلخواه نمیرسند، دچار عوارض روحی و رفتاری شدیدی میشوند.
چه پیشنهادی به مسئولان صدا و سیما دارید؟
پیشنهاد ما به مدیران محترم صدا و سیما ـ كه پیشتر طی نامهای از سوی انجمن فرهنگی ناشران آموزشی به مدیر كل بخش مربوطه رسما آن را به حضورشان تقدیم كردهایم ـ این است كه از مشاوران و مدرسان محترمی كه در برنامههای مشاركتی رسانه ملی به امر آموزش و تربیت جوانان كشور مشغول هستند، حتما مدارك تحصیلی بخواهند. كاری كه در كمال تعجب در حال حاضر گویا انجام نمیشود! متأسفانه در این برنامهها ادعاهایی درباره مدارك تحصیلی و تجارب علمی و پژوهشی از سوی برخی افراد مطرح شده كه بیاساس بودن آنها آشكار است. هر فردی كه با سیستم دانشگاهی آشنا باشد میداند كه این نوع ادعاها فقط برای فریب دانشآموزی است كه هنوز پایش به دانشگاه باز نشده است. البته در كنار همین جاعلان عناوین و افتخارات علمی، استادان بزرگی نیز حضور دارند كه مطالب علمی و ارزشمندی را ارائه میدهند. افزون بر این، در برنامههای مشاركتی صدا و سیما، محصولاتی بهصورت پیامكی تبلیغ میشود كه متأسفانه از سوی سیستمهای بازرسی صدا و سیما بررسی نمیشود.
شما مطمئن هستید بستههای تبلیغ شده به لحاظ محتوا بررسی نمیشوند؟
بله، من مطمئن هستم كه بررسی نمیشوند، این موضوع را پیگیری كردهایم. وزارت محترم ارشاد درباره این موضوع سكوت كرده و البته شاید حق هم دارد. وزارت ارشاد میتواند در اینباره نظر بدهد كه محتوای این سیدیها با قوانین موضوع كشورمان مطابقت دارد یا نه. اما این كافی نیست.
تشخیص مناسب بودن محتوای بستههای آموزشی بر عهده كدام دستگاه است؟
مشكل اصلی همین است. وقتی یك سیدی محتوایش از ابتدا تا انتها، آموزشی یا تبلیغ كالاهای آموزشی است، اصولا وزارت آموزش و پرورش میتواند تشخیص دهد كه آیا آن محتوای آموزشی با برنامهریزیها و هدفگذاریهای كلان آموزشی كشور همخوانی دارد یا خیر. البته اگر آزمون سراسری را در حیطه نظارت سازمان سنجش آموزش كشور بدانیم، این سازمان نیز میتواند در این زمینه مرجع نظارت باشد. پس اظهارنظر در اینباره در حیطه اختیارات وزارتخانههای آموزش و پرورش و علوم است و یا باید آن را به تشكلهای علمی و فرهنگی معتبر واگذار كنند. برخی از سیدیهای آموزشی موجود در كشور از وزارت آموزش و پرورش مجوز دارند و قیمت آنها نیز منصفانه و مصوب است، ولی بهای سیدیهایی كه در برنامههای رادیویی و تلویزیونی تبلیغ میشوند گزاف است و افزون بر آن وزارتخانههای آموزش و پرورش، ارشاد و بازرگانی بر آنها نظارت ندارند. محتوای آموزشی این سیدیها نیز مورد تأیید هیچ مرجعی نیست.
.
(17 بهمن95) برنامه مشارکتی به شیوه مدرسان کنکور
آنتنفروشی صداوسیما به کلاسهای کنکور رسید
شهرزاد همتی-روزنامه شرق: ماجرا از زمانی شروع شد که به جای اینکه کالاهای آموزشی از طریق تبلیغات به مردم معرفی شوند، از طریق برنامههای مشارکتی معرفی شدند. اتفاقی که این روزها در معرفی سایر کالاها نیز معضل و مشکلات بسیاری را به وجود آورده است. وقتی که کالاها به صورت تبلیغ تلویزیونی عرضه میشوند، حتما باید مجوز ارائه داشته باشند و دوم اینکه هر ادعایی هم که آنجا میشود باید با مدرک و سند باشد. در واقع درباره آگهیهای بازرگانی، قوانین کادربندیشده و سفت و سخت است، اما در برنامههای مشارکتی ماجرا به گونه دیگری پیش میرود. در این نوع برنامهها افراد ذینفع کالاهای خود را با هزینههای بسیار کمتری میتوانند معرفی کنند، دوم اینکه با ترفندهایی که استفاده میکنند، مشتریان زیادی دستوپا میکنند؛ مثلا فردی در برنامهای درباره مسئلهای درسی یا مشاورهای توضیح میدهد و بعد میگوید اگر میخواهید از ادامه ماجرا با خبر شوید به این شمارهها پیامک بدهید یا تماس بگیرید. بعد که دانشآموزی که موضوع گزارش ماست، با آن شمارهها تماس میگیرد، به شیوههای مختلف سعی میشود کالاها به او فروخته شود. کالاهایی که آگاهان و کارشناسان آموزشی و بسیاری از دانشجویانی که روزی با شعارهایی مثل کنکور آسان است به دام این برنامهها افتاده بودند، معتقدند راه حل درستی برای قبولشدن در آزمون سراسری نیست؛ برنامههایی که مدام در گوش دانشآموزان میخوانند کنکور آسان است، به شرطی که محصولات ما را خریداری کنید. یکی از اعضای شورای آموزشی-تربیتی وزارت آموزشوپرورش دراینباره به «شرق» میگوید: «برنامههای تلویزیونی که با موضوع قبولی در کنکور نمایش داده میشوند، اغلب دانشآموزان را به بیراهه میکشانند و از مسیر اهداف آموزشی خارج میکنند. این مؤسسهها با چند روش کاملا کاربردی مشتریان خود را پیدا میکنند. یکی از این روشها استرسزایی است؛ یعنی آنها به دانشآموز و خانوادهاش القا میکنند اگر تو از محصولات ما استفاده نکنی، راه به جایی نمیبری و برای این استدلال دلایل واهی نیز میآورند. بهانههایی مثل اینکه رتبههای خوب سالهای گذشته از خدمات ما استفاده کردهاند و کسی که پیش از استفاده از محصولات ما رتبه کنکورش پنج رقمی بود، با تهیه پکیج ما به رتبه دو و سه رقمی دست پیدا کرده است و… . این اسمهایی هم که پشت سر هم برده میشود، اغلب به دلیل خرید رتبه است؛ یعنی آنها به رتبههای برتر کنکور (البته به برخی که به این عمل ناروا راضی میشوند) پول میدهند و این دانشجویان در ازای چندمیلیون تومان، حاضر میشوند که در برنامه آنها اعلام شود دلیل موفقیت فلان رتبه کنکور استفاده از پکیجهای بهمان است». وی افزود: «اینجاست که خانواده احساس میکند یک امکانی را برای موفقیت فرزندش در کنکور به دست آورده است و با این استرسزایی به هر طریقی که شده به تهیه این محصولات اقدام میکند. راه دیگر مورد استفاده این افراد امیدفروشی است. این افراد به دانشآموزی که به هر دلیلی زمینه مناسب درسی ندارد یا انگیزه و شوق آموختن ندارد، تلقین میکنند که وی با استفاده از این محصولات یکشبه ره صد ساله میپیماید. بههرترتیب دانشآموز در آن سن و سال تشنه موفقیت است و با شنیدن چنین ادعایی آن هم از رادیو و تلویزیون، اعتماد پیدا میکند و تصمیم به امتحانکردن این راه میگیرد». وی با اشاره به اینکه قیمتهای این پکیجها مورد تأیید هیچ نهادی نیست، افزود: « گویا قیمتها از دو تا چندین و چند میلیون تومان متغیر است. به این شکل که اول یک بسته چندمیلیونی به فروش میرود، چند هفته بعد اعلام میشود اگر میخواهی موفق شوی، ما یک پکیج جدید هم داریم. دوباره مدتی بعد با مشتریان تماس گرفته میشود و ادعا میشود که در این دو ماه مانده به کنکور ما یک پکیج جمعبندی هم داریم یا پکیج ویژه داریم برای کسی که میخواهد رتبه زیر ٢٠٠ شود و… درواقع هزینه با چند میلیون شروع میشود اما تا روز کنکور خانواده برای تهیه این پکیجها گاهی تا بیستمیلیون تومان هزینه میکند».
سمیه مشیری، کارشناس آموزشی نیز درباره این ماجرا به «شرق» میگوید: «قصه به همین جا ختم نمیشود، درواقع با دیدن این برنامهها حساب همه چیز مشخص میشود، کارشناس برنامه به شیوه قطرهچکانی درس میدهد، یعنی یک بخش درس را میگویند، بعد بدون آنکه اجازه دهند ذهینت دانشآموز به شکل یکپارچه به آموزش برسد، بعد از چند دقیقه تبلیغ محصولشان شروع میشود. آنها در کنار کارشناسان اینگونه برنامهها از اول تا آخر برنامه درباره محصولات و خدماتشان تبلیغات میکنند. زمین و زمان را به هم میبافند تا ثابت کنند شما بدون خریدن محصولات ما دانشمند نمیشوید. شما باید دست به جیب شوید و سه، چهار میلیون تومان بپردازید تا صاحب پکیج بشوید و به کلینیک زبان بروید. جزوه طلایی و کتاب عربی صددرصد و متمم زبان را بخرید و در اردوهای چند روزه شرکت کنید. پول خرج کنید تا نفر اول دندانپزشکی چند دقیقهای با شما حرف بزند و مشاوره بدهد. در طول روز هر زمان که رادیو و تلویزیون را روشن کنید سروکله یکی از این برنامهها پیدا میشود. جالب است که اینگونه برنامهها با اسامی چون «فرصت برابر» و «کنکور آسان است» به استقبال پشت کنکوریها میروند؛ اما عنوانشان دقیقا خلاف آن چیزی است که ادعا میکنند».
این روزها ماجرای آنتنفروشی صداوسیما دست کمی از شبکههای نازل آمریکایی ندارد. برنامههایی که فقط به فروش روغن شترمرغ ختم نمیشود تا وزارت بهداشت صدایش دربیاید و اعتراض کند، آنتنفروشی رسانه ملی اینبار آینده دانشآموزان را نشانه رفته است. مدیر یکی از این مؤسسات در سایت مؤسسه خود اعلام کرده: «هزینه برنامههای رادیویی به ازای هر یک ربع یکمیلیون تومان است که برنامههای ما هر شب در چند شبکه رادیویی با زمان یک ساعت پخش میشود؛ هزینه برنامههای تلویزیونی هم که از ثانیهای چند صدهزار تا چندمیلیون است، خودتان حساب کنید».
جدای این ماجرا مسئله اصلی دیگر این است که بسیاری از این کالاهای آموزشی فاقد مجوز هستند، و اگر هم مجوز دارند مجوزها مربوط به مراکز آموزشی نیست. مشیری میگوید: «مثلا از نهادی که برای سینمای خانگی مجوز تولید دارد، برای پخش سیدیهایی که محتوای کاملا آموزشی دارد استفاده میکنند. اینها هیچکدام وجاهت قانونی ندارد. ضررهای این مسئله برای دانشآموزان به ويژه در مناطق محروم بسیار زیاد است. دلیلش هم واضح است، تنها راه ارتباطی آنها با دنیای بیرون معمولا خود صداوسیماست و میزان اعتمادشان به صداوسیما هم بیش از مناطق مرکزی و پرجمعیتتر است از این جهت احساس میکنند اگر کسی در صداوسیما درسی تدریس میکند و یا موضوعی را مشاورهای میدهد حتما از فیلترهای صحیحی رد شده و از اساتید بنام و برجسته است که چنین تریبونی را در اختیار گرفته، نمیداند که این برنامهها مشارکتی است و او با پرداخت چندمیلیون، پول زیادی را هم برای خودش کسب میکند. شما فکر کنید همانقدر که قابلمه و لوازم آشپزخانه در کشور از طریق پست به خانوادهها میرسد، کالاهای آموزشی هم چنین وضعی دارند. این دانشآموز خودش در منطقه محروم است و خیلی سخت هزینه خرید این سیدیها را تأمین میکند، موارد زیادی از این خانوادهها وام گرفتهاند یا مادری طلایش را فروخته چون فکر میکند خوشبختی فرزندش در گرو این محصولات است. این مسئله سرخوردگی عمیقی را در دانشآموز ایجاد میکند، او فکر میکند که حاصل دسترنج پدر و مادرش به باد رفته است و او لیاقت قبولشدن را نداشته، چون این محصولات که بهترین محصولات است، و همه از آنها محصولات استفاده میکنند، پس او فرد ناتوانی بوده است».
در این راه افراد زیادی بودهاند که شکایت کردهاند و توانستهاند پول خود را پس بگیرند، اما این ماجرا برای همه موفقیتآمیز پیش نرفته است. در تمام این سالها که برنامههای مشاركتی در تلویزیون شروع به ساختن کردهاند، مشکلاتی از این دست کم نبوده است و مردم بارها اعتراضات خود را اعلام کردهاند.
مهندس فراهانی از مسئولان آزمونسازی سازمان سنجش، در گفتوگو با شرق با اشاره به اینکه اتفاقا کنکور آسان نیست، و قبول شدن در آن نیازمند تلاش و مشاهده است تصریح کرد: «ارزیابی ما از برنامههایی از این دست که در تلویزیون پخش میشود مثبت نیست، این برنامهها هدفی جز کسب درآمد ندارند و قطع به یقین راهحلی برای قبولی در کنکور آن هم در سطحی که وعده داده میشود نیستند. بهتر است این آنتن به کسانی واگذار شود که صلاحیت داشته باشند و تخصصشان در زمینه کنکور باشد، مجموعههایی که صلاحیت دارند متأسفانه اصلا وارد این کار نمیشوند».
دانشآموزان زیادی هستند که ادعا میکنند استفاده از این پکیجها نه تنها نفعی برایشان نداشت، بلکه با رفتن به کلاسهایی که اعلام شده بود، از سوی استادان این کلاسها نیز مزاحمتهایی برایشان ايجاد شده است. مریم ١٩ساله است و سال گذشته از طریق یکی از همین برنامههای آموزشی با یک گروه آموزشی آشنا شده، او به «شرق» میگوید: «من حدود ١٨میلیون خرج کردم و قرار شد آقای… برای بحث آموزشی کنارم باشد و از کلاسهایش هم استفاده کنم. یک ماه بعد در یک پیام تلفنی به من گفت درصورتیکه با او رابطه برقرار کنم، امضا میدهد که رتبهام زیر ١٠ بشود. این ماجرا باعث شد کلا سال گذشته بیخیال درسخواندن شوم و امسال دوباره شروع کردهام…».
علی امینصادقیه رئیس انجمن فرهنگی ناشران آموزشی نیز در این رابطه به «شرق» میگوید: «مدت زیادی است که ما دنبال این ماجرا هستیم که افراد سودجو و دروغگو که از فضای کنکور استفاده میکنند، حداقل پایشان را از رسانه ملی و جراید دور بکنیم. چون در این فضا دانشآموزانی را که زحمت میکشند با پارامترهای غلطی آشنا میکنند که مسیر را برایشان اشتباه پیش میبرد و متأسفانه صداوسیما با آنها قرارداد بست. ما از طرف آموزشوپرورش و انجمن سعی بر پیگیری و اطلاعرسانی کردیم اما متأسفانه یک دست صدا نداشت و عدهای با عناوین کنکور آسان است و یک قدم تا کنکور، دانشآموزان را به سمت راهحلهایی بردند که دانشآموز در جلسه امتحان میبیند ادعاهای مطرحشده اصلا وجود ندارد و یک عده «شومن» آنها را وادار به خرید سیدیهایی کردهاند که هیچ ربطی به آزمون ندارد».
وی افزود: «متأسفانه صداوسیما به این وضعیت دامن زده است، جالب اینجاست این افرادی که بهعنوان معلم آنتن را خریدهاند درباره رتبهها و رشتههای تحصیلیشان هم دروغ میگویند. یکی از آنها مدعی شده بود فارغالتحصیل رشتهای است که بعد از جستوجو مشخص شد اصلا این رشته دانشگاهی وجود ندارد. مسئولان صداوسیما قاعدتا از این افراد مدرک نمیخواهند که اگر میخواستند، اوضاع به این سمت پیش نمیرفت».
یک زمانی ماجرا به روغن حلزون ختم میشد، وقتی آقای مجری برنامه خانواده، جلوی خانم دکتری مینشست و تبلیغ روغن حلزون را میکرد که مرده را زنده میکند، اما اینبار صداوسیما سرنوشت دانشآموزان را نشانه رفته. بیپولیهای اخیر صداوسیما، بدهیهاي سربهفلککشیده به تهیهکنندگان و برنامههای تلویزیونی کار را به ساخت برنامه برای آدمهایی كشانده که در بحبوحه نوجوانی میخواهند آیندهشان را بسازند و در این راه حتی ماشین زیر پای خانواده فروخته و پول پکیج آموزشی میشود که نهتنها مجوز ندارد بلکه دانشآموز را تا ابد به همه دنیا بیاعتماد میکند.
شهرزاد همتی
منبع: روزنامه شرق – شماره ۲۷۹۵ – ۱۳۹۵ يکشنبه ۱۷ بهمن
(آبان)
خازنها کفزنان و مهندس رقصکنان! (طنز)
فرهاد یزدی
یکی از دوستان نقل می کرد که پسر یکی از آشنایانش که در حال آماده شدن برای کنکور است، سوالی در مورد ترکیب چند خازن سری و موازی را به او نشان داده و پرسیده که آیا خازن معادل محاسبه شده اش درست است یا نه؟
دوست بنده هم پس از بررسی راه حلی که اشتباه بوده، از او پرسیده که چطور این خازنها را با هم ترکیب کرده است؟ خلاصه آن که در طی توضیح پسرک، اصطلاحات عجیب و غریبی شنیده مثل اینکه “این دو تا خازن دست در دست همند” و “این خازن یک دستش در دست یک خازن و دست دیگرش در دست خازن فلان” و ….. ایضا سایر عبارات مشابه سخیفه ای که باعث شده استغفار کنان سر به بیابان نهد!
از دوستم سوال کردم : از کجا چنین راه حلی را یاد گرفته؟ که فرمودند آقای مهندس فلان در برنامه کنکور آسان است که از شبکه دو پخش می شود!
پس از حکایت این دوستمان، خیلی کنجکاو شدم که یکبار هم شده این برنامه را ببینم. نهایتا، پس از کلی هماهنگی و انتظار، بالاخره موفق شدم ….
چشمتان روز بد نبیند … آقای مهندس که مدرس دروس فیزیک و حساب و دیفرانسیل و مثلثات و… کنکور بود، با صدای بلند و حرکات موزون وارد صحنه شد و پس از ارائه سوالی در زمینه محاسبه دمای تعادل آب و یخ، توضیحاتی ارائه داد که انگار با یک خنگ تمام عیار مواجه است. سپس به معرفی روشی پرداخت که خودش ابداع کرده بود و دیگران این راه حل را از او دزدیده اند و جایزه نوبل و … بگذریم …
خلاصه کلام آن که با روش ابداعی خودش که “میز پولی” نام داشت! شروع به حل مساله کرد ….
“بچه ها، هر ماده یک نفر است که دمایش مقدار پولش است. همه آبها! پولهایشان را روی میز می گذارند ولی یخها پولی که نمی گذارند هیچ! کلاهبردار هم هستند و پول آبها را هم بر می دارند و فرار می کنند! (در همین اثنا دهان بنده هم نیم متر باز شده) . خلاصه چشمتان روز بد نبیند…. مساله به همان راحتی پول خرج کردن ماده ها حل شد!
سپس آقای مهندس نگاهی ظفرمندانه به دوربین کرد و آواز کنان و نیمچه رقص کنان به سمت دوربین حرکت کرد!
بچه ها (با لحنی که کاسبهای امامزاده داوود بچه ها را خر می کنند)، لوحهای فشرده را که کامل است و هزاران تست را به روشهای بهتر و کاملتر توضیح می دهد و یکسری نکات سری و سوالات سالهای بعد کنکور دارد که عمراً اینجا بهتان بگویم، بخرید تا سه رقمی (۱۰۰%) تست بزنید و بدو آتیش زدم به مالم… بدو حراجش کردم و ….
بعد نگاهی معنی دار به دوربین کرد و به قول خنده بازاریها، تلفن : دو تا شیش
حالم از هر چی مهندسه بهم خورد …. (ناراحت نشوید خودم را عرض کردم)
در زمان ما به این نوع آموزش میگفتند : آموزش طوطی واری … یعنی عدم توجه به مفاهیم …
در حال حاضر فقط می خواهم به والتر لوین پیغام بدهم که فکر کردی کی هستی که درخواست کانکت شدن بنده را در لینکدین reject می کنی؟ ما خودمان هزارتا بهتر از تو را داریم که باید جلویشان لنگ بیندازی… تو اگر سر کلاس درست تاب بازی و بادکنک بازی میکنی، ما اینجا اعجوبه ای داریم که یخ را با کلاهبردار و آب را با قمار باز آنالوژی می کند و پس از دعوت شما به یک عیاشی مجازی بلادرنگ (on-line) که فاقد معصیت است، نهایتا شما را بر سر جنازه مساله حاضر می کند؛ بدون آنکه به سلولهای خاکستری کمترین فشاری وارد شود. تازه خازنها و سلفها و آبها و یخها و کسینوسها و سینوسها و انتگرالها و … آنقدر برایش کف می زنند که پای کوبان و دف زنان، ناخواسته سوی دوربین روانه می شود …
البته در این بین از نقش صدا و سیما هم نباید غافل شد که همه این هنرهای دو صد گانه به مدد چوب حراج آن بر نانو حیثیتش حاصل می شود…. آب دریا (بخوانید دانشگاه) را گر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی (بخوانید میز پولی) باید چشید!
فرهاد یزدی
ديدگاههای زیرِ این نوشته:
سید علی اصغر احمد عربی
۱ تیر ۱۳۹۴ در ۲:۰۳ ب.ظ
با سلام!
من از وقتی این برنامه را دیدم اوولش فکر کردم یک برنامه طنز است اما بعد که دقت کردم خیلی خجالت کشیدم وا قعا تا این حد تنزل در برنامه تلویزیونی بر مبنای آموزش وحشتناک است خیلی دوست داشتم بدانم چگونه میشود دست این گونه افراد شیاد بیسواد را از فرهنگ و علم کوتاه کرد. از اینکه مسئله را جدی گرفتید جای تشکر دارد.
فرهاد یزدی
۲۱ دی ۱۳۹۵ در ۵:۴۱ ب.ظ
بسیار ممنون از نظر شما. تعجب بنده از این است که چطور یک سازمان دولتی که با مالیات مردم و بودجه دولتی اداره می شود و قرار بود دانشگاه شود به این مرحله از استراتژی سودجویانه رسیده ….
کارشناس حقوقی موسسه
۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ در ۴:۴۳ ب.ظ
جناب آقای یزدی
با سلام
آنچه شما ذکر کرده اید (همانگونه که در کامنت ها نیز اشاره شده) مربوط به برنامه فردی به نام «امیر مسعودی» است، که در مجموعه برنامه «کنکور آسان است» ایفای نقش می کند!
برنامه «پرواز کنکوری ها» تشکیل یافته از اساتید بنام و با بار علمی بسیار متفاوت است، لذا بدین وسیله ضمن اعلام این موضوع، از شما درخواست می گردد در اسرع وقت نسبت به حذف مطلب مذکور یا تصحیح عبارت «پرواز کنکوری ها» به «کنکور آسان است» اقدام نمایید، در غیر این صورت به صورت قضایی برخورد خواهد شد.
با احترام
فرهاد یزدی
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۴ در ۱۰:۰۵ ب.ظ
دوست عزیز و گرامی که خودتان را به جای نامتان با شغلتان معرفی کرده اید
با عرض سلام
از اینکه در نوشتن عنوان برنامه اشتباه کرده ام عذرخواهی میکنم و لذا پس از بررسی، عنوان برنامه را در متن نوشته ام اصلاح کردم . اما اینکه درخواست حذف مطلب را (که از دیدگاه بنده درخواستی نامعقول است) معادل درخواست به حق خود (تغییر نام) تشخیص داده اید مرا بر آن داشت که علاوه بر اصلاح مورد فوق پاسخی نیز برای شما بنویسم. انگیزه بنده حقیر از نوشتن این مطلب طنز چیزی به جز اصلاح و خیرخواهی نیست. دوست ندارم فرزندان میهنم قربانی خواسته و امیال مادی کسانی شوند که تنها به منافع خود فکر می کنند. از این رو به جنابعالی که خود را کارشناس حقوقی معرفی فرمودید توصیه می کنم که سعی فرمایید در مکاتبات خود بین درخواست محقانه و درخواست نامعقول تفاوت قائل شوید. امیدوارم موسسه شما جزو موسسات نیک اندیشه و نیک کردار باشد.
با احترام- فرهاد یزدی
سعید حسن زاده
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ در ۹:۵۰ ق.ظ
سلام دکتر فرهاد یزدی
احسنت به شما دوست فرهیخته
بسیار زیبا گفتید
من گاهی اوقات فقط به قصد خنده این برنامه را نگاه می کنم
مخصوصا استاد امیر مسعودی که واقعا اعجاز می کند!!
فرهاد یزدی
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ در ۷:۰۰ ب.ظ
ممنون جناب دکتر حسن زاده
از نظر شما بسار ممنونم… افتخاری است برای بنده
اسم ایشان را نمی دانستم که شما آن را هم مشخص فرمودید …
گلزار آذران
۱۲ آذر ۱۳۹۳ در ۱۱:۰۲ ب.ظ
با سلام و خسته نباشید ، من دبیر فیزیک هستم، جالب است که من این برنامه تلویزیونی را دیده بودم و با خودم می گفتم واقعاً این چه وضعی است و این شخص دیگر کیست، نه تنها به مسخره بازی روی آورده اند، بلکه این نوع تدریس اصولاً کمکی هم به دانش آموزان نمیکند، سوالی را که در ۱ خط حل میشود از هزار راه غیر فیزیکی سخت میکنند، و فقط چون معادله ای نمینویسند اسمش را ساده سازی میگذارند. متاسفانه خیلی حرفها را نمیتوان گفت ولی واضح است که همه ی اینکارها صرفاً یک تجارت بوده و هیچ هدف آموزشی ندارد تا زمانی که وضعیت کنکور ما این باشد حالا حالا ها باید منتظر این گونه موسسات باشیم درسته که این روش ها علمی نیست ولی کنکور ما هم علمی نیست!متاسفانه عمق فاجعه آنجاست که آین ها جایگزین اصل شده اند. دانش آموزانی که با این شیوه علم را یاد میگیرند در آینده هم همین طور فکر می کنند و همین طور تصمیم می گیرند.فکر کنید دکتر ها و مهندس های کشور ما قرار است در تصمیماتشان براساس این شیوه فکری رفتار کنند…بسیار متاسفم که افرادی به اصطلاح مهندس به خود اجازه می دهند با این روشهای مسخره سطح دانش آموزان این کشور را این چنین پایین بیاورند. از یک طرف ما به نابغه های این کشور افتخار میکنیم واز یک طرف اجازه میدهیم این آقایان که اصلا دبیر هم نیستند به علم وتواناییهای دانش آموزان ما توهین کنند…من در توان خود کوشیده ام علم را از شبه علم تفکیک کنم و همواره تلاشم این بوده که دانش آموزانم درک کنند که تفکر فیزیکی و دانش فیزیکی چیزی متفاوت از برنامه های صداو سیما و…است اما انگار این درد پایان ندارد… به هر حال این اعتراضها، این متنهای آرام و زیبا و این حس مسئولیت بی نتیجه نیست. البته ثواب هم دارد. اجرتان با خدا. به امید ایرانی بهتر و فرزندانی اندیشمند و عالم
پاسخ دادن
فرهاد یزدی
۱۳ آذر ۱۳۹۳ در ۱۲:۳۸ ب.ظ
ممنون از کامنت ارزشمند شما دوست عزیز
خصوصا اینکه فکر میکردم طرز فکر افرادی مثل من در اقلیت است ….
متاسفانه آنقدر موضوع مهمی هم هست که از نادیده گرفتن آن و بسنده کردن به نگارش یک متن اعتراضی کوچک احساس عذاب وجدان می کنم …
مرادی
۲۵ آبان ۱۳۹۳ در ۱۱:۲۳ ق.ظ
دکتر جان بادرود
سپاس از این مطلب زیبا. اما:
چقدر این شبیه سازی سخته؟ تا آدم بیاد رو یخ و آب تمرکز کنه اصل مطلب یادش میره!
یه کلیپی دیدم که استاد فیزیک در یکی از دانشگاههای آمریکا با یک گوی یک تئوری ساده فیزیک را به سادگی و آزمایش عملی ارائه داد. مسلما تا ابد در ذهن آدم خواهد ماند و نیازی به حفظ کردن این خزعبلاتی که افراد سودجو نظیر این آقا به فرزندان این سرزمیم می دهند نیست. همینه همه فرار میکنند!
فرهاد یزدی
۲۵ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۲ ب.ظ
ممنون دکتر جان
متاسفانه همینطور است. تا وقتی علم آموزی محل سود آفرینی و تجارت باشد، افراد سودجو یقه آن را رها نخواهند کرد …
منبع: http://farhadyazdi.com/
گاو حیوان مؤدبی نیست همان طور که غزل زیبای سعدی تأثیرگذار نیست!!!
دکتر هامون سبطی
خدایش همچنان نکونام دارد سعدی شیراز را که گویی فرداهای شرماگین سرزمینش را از دوردستهای تاریخ نظارهگر بود. زمانهای که خامان ره نرفته داعیهداران راهدانی و راهنمایی جوانانی گول میشوند که از فرط تنآسایی و بیهمّتی پشت سر هر سامریصفتی راه میافتند و به دور خود میچرخند و گمان میکنند که به کعبهی آمال خود رسیدهاند و در این طواف سرگیجهوار، مال و آمال خود بر باد میدهند. آموزش و پرورش ما طی دوازده سال که گوش و چشم و ذهن و جسم و لباس و …. فرزندان این آب و خاک را تحت اختیار خود داشته است چگونه نتوانسته است قدرت تشخیص سره از ناسره و علم از شبه علم و دانشمند از معرکهگیر را به آنان بیاموزد که به این سادگی در سنّی که بالغ و عاقل بهشمار میآیند و حقّ رأی دارند، هیچ معیار و محکی برای تشخیص خوب از بد ندارند؟ سعدی گویا امروز ما را عیان میدید که اینگونه به حال ما زاری میکرد :
باران اشکم میرود وز ابرم آتش میجهد
با پختگان گوی این سخن سوزش نباشد خام را
در زمانهای که گویا افسانهی ضحّاک ماردوش دارد به واقعیت میپیوندد و سر جوانان وطن از مغز تهی میشود، در زمانهای که به قول فرزانهی توس:
نهان گشت آیین فرزانگان
پراگنده شد نام دیوانگان
هنر خوار شد، جادوی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند
حقّا که
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف میشکند بازارش.
مسئولان صدا و سیمای کشور در کدام لاکی سر خود را پنهان کردهاند که این رسواییهای فرهنگی و آموزشی را نمیبینند و به آن اجازهی اشاعه میدهند. مگر این جا سرزمین دلیران و مهد شیران نیست؟ این روباه صفتیها را چگونه برمیتابیم ما؟
آن از آموزش کاو و محدب از راه گاو و مودب! که استاد بزرگی چون دکتر رضا منصوری را واداشت که متن سخنرانی اش در روز ترویج علم را به این پدیدهی شوم اختصاص دهد و این هم از ویدئویی که در این چند روز در فضاهای مجازی دستبهدست میشود و امیدوارم که به دست استادان بزرگ فرهنگ و ادب کشور نرسد و جانشان را آزرده نسازد.
شهر خالی ست ز عشّاق، بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند؟
دکتر هامون سبطی
.
کنکور آسان است چون گاو حیوان مؤدبی است؟
دکتر رضا منصوری
وقتی فعالیتی از محتوا خارج میشود آن وقت گزارههایی مضحک از زبان افراد نادان یا سودجو و دست کم بیاطلاع از محتوا میشنویم که به آنها فقط میتوان لطیفههای دردناک گفت. لطیفه به این خاطر که بسیار خندهدار است. دردناک به این دلیل که حکایت از عمق ناآگاهی مسؤلان مرتبط دارد! برنامۀ کنکور آسان است در برنامههای سیما مصداق تبلیغ این نوع لطیفههای دردناک است. جوانی عامی، که گزارههای دردناکش را برای خواص میداند و گزارههای علمی را برای عوام، شدهاست نقل مجلس کنکور و با جملهی “گاو حیوان مؤدبی است” میخواهد نسل بعدی ما را در دنیای اقتصاد دانشبنیان به دانشگاه ببرد و با علم آشنا کند. وای بر نسلی که این چنین وارد دانشگاه شود و وای بر ملتی که این چنین آموزگارانی و این چنین صدا و سیمایی دارد! برای درک این جملات من کافی است یکی از برنامههای این جوان “نخبه” را از وبگاه صدا و سیما یا وبگاه شخصی وی باربرداری کنید.به کجا میرویم؟ مسؤلان آموزش و پرورش ما چه میکنند؟ مسؤلان صدا و سیما در پی چه هستند؟ این راه احیای تمدن اسلامی است؟ راستی چگونه است که ما در این نوع آموزش علم هیچ قباحتی نمیبینیم؟ گاهی همزمان در دو شبکۀ سیما این نوع آموزش پخش شدهاست. لابد مسؤلان به غیر از درامدزایی حکمتی هم در این نوع آموزش برای ورود به دانشگاه میبینند. کجای کار ما در این صد سال گذشته اشتباه بوده که به این نوع روش آموزش منجر شدهاست؟هنگامی که علم را در گزارههای علمی “فرو بکاهیم”، هنگامی که علم را در ساختار صلب جملههای علمی خلاصه کنیم، هنگامی که تفکر را در مکالمه با واژگان تخصصی خلاصه کنیم، هنگامی که با عسل عسل گفتن تصور میکنیم دهانمان شیرین میشود، و هنگامی که درخت و ریشۀ آن و سالها آبیاری را با یک درخت مصنوعی بدون ریشه عوضی میگیریم، و شاخ و برگ سیمی و پلاستیک را بر درخت زنده ترجیح میدهیم چه انتظاری از درک علم و تفکر و آموزش داریم؟صدا و سیمای ما با این “کنکور آسان است” به وضوح نشان میدهد ما ایرانیان در چه ورطۀ هولناکی گرفتاریم. آیا آن طور که ویل دورانت نوشته است ما ایرانیان همیشه همین طور بودهایم و این خاص دوران پسا پادشاهی نیست؟ آیا میتوان امیدوار بود که این هم مصداقی از سندرم دورۀ نقل باشد و گذرا؟
دکتر رضا منصوری . آبان ۱۳۹۳